Lunika✧
مدیریت کل سایت + مدیر تالار کپی
پرسنل مدیریت
مدیریت کل سایت
حفاظت انجمن
نویسنده حرفهای
نویسنده انجمن
ویراستار انجمن
کاربر افتخاری انجمن
کاربر ویژه انجمن
کتابخوان انجمن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض میکنم خدمت نویسندگان و کاربران عزیز انجمن تک رمان
ابتدا توضیح مختصری در مورد نمایشنامه و اصولش ارائه می دم و مثالی هم جهت تفهیم موضوع می زنم و در ادامه روند شروع تایپ نمایشنامه را توضیح می دم.
نمایشنامه یه متن قابل اجرا گفته می شه
که معمولا در قالب گفتگو بین شخصیتها نوشته می شه.
معمولا در بخش آغازین نمایشنامه، متن توصیفی از صح*نه و فضازاسازی گفته میشه تا خواننده بتونه صح*نه ای رو که قراره در اون شخصیتها به گفتگو بپردازن، تجسم بشه. در این بخش نویسنده آزاده تا تمامی اجزای سازنده صحنش رو توصیف کنه؛
حتی میتونه ظاهر شخصیت ها رو بگه و در مورد حالات و رفتارشون توضیح بده.
مثال:
آشپزخانه کوچکش تاریک و سرد بود. فنجان روی میز کدر شده بود و درخشندگی همیشه را نداشت.
چون حوصله ای برای رسیدگی به کارها نداشت بی اهمیت از این کثیفی، فنجان را برداشت و از چای درون قوری پر کرد. بخار چای با عطر چای سبز اعصاب ت*ح*ریک شده اش را کمی آرام میکرد.
صدای چرخش کلید در قفل باعث شد لحظه ای هول کند و کمی از چای درون فنجان روی دستش بریزد و او را بسوزاند، عصبانی از هول شدن بی جایش لیوان را روی میز کوبید و همانطور که پشت دستش را میمالید پشت میز نشست.
بعد از توصیف صح*نه اول باید شخصیتها معرفی بشن چون در ادامه و بین گفتگو ها توصیفی وجود نداره که شخصیت ها رو به خواننده معرفی بکنیم ولی اگر گفتگو بین دو یا سه نفر محدود باشه که بینشون ارتباط فامیلی وجود نداره ،این معرفی شامل حال نمایشنامه نمیشه.
مثال:
علی: پدر خانواده
شبنم: مادر خانواده
رویا: دختر بزرگ خانواده
امیر: پسر خانواده
ریحانه: دختر کوچک خانواده
فرق بین نمایشنامه و رمان در توصیف و تصویر سازی صح*نه ها و کارکترهاست.
ما در رمان و داستان کوتاه دستمون بازه که در هر بخشی، هم فضا رو توصیف کنیم هم از نظر اول شخص یا راوی به توصیف شخصیتها بپردازیم؛ ولی در نمایشنامه محدودیت در توصیف وجود داره.
توصیف اولیه نمایشنامه رو بهش صح*نه اول میگن
اگر نویسنده حس کنه که باید شخصیتش رو از نظر ظاهری معرفی کنه و اینکه در چه موقعیتی قرار داره باید در این بخش نوشته بشه.
در ادامه مکالمه بین کارکترها، نوشته می شه که این اجازه رو به نمایشنامه نویس دادن تا بین مکالمات در برخی صح*نه ها که لازمه توصیفی در حد نیم خط داده بشه تا خواننده متوجه تغییر صح*نه بشه.
مثال:
رضا: علی چن بار باید بهت بگم که من با این شرکت قرارداد امضا نمیکنم؟
علی: چرا آخه؟ خودت میفهمی چه قد داری ضرر میکنی با این کارت؟
رضا: به تو ربطی نداره هر کاری دلم بخواد میکنم.
علی ناراحت از برخورد رضا با شتاب از روی صندلی بلند شد، از اتاق خارج شد و در را به هم کوبید.
در رمان ما این اجازه رو داریم که مکالمه بنویسم؛ ولی توصیه شده که کوتاه باشه؛ چون رمان به معنی داستان بلند و توصیفی است؛ ولی در نمایشنامه این امکان وجود داره که شما حتی اجازه دارید هر چند صفحه که می خواهید دیالوگ یه نفر رو گسترده کنید.
این امکان داده شده تا نویسنده بتونه نمایشنامه رو جوری در بیاره تا خواننده ارتباط مستقیم با حالت کارکتر بگیره.
در رمان و داستان کوتاه ما در توصیفات می تونیم حالت شخصیت ها رو از روی توصیفشون به خواننده نشون بدیم؛ ولی چون چنین امکانی در نمایشنامه وجود نداره.
باید نویسنده بازی با کلمات حس آمیز انجام بده، تا بتونه حالات شخصیت هاش رو به خواننده نشون بده
نکات دیگری هم هست که می شه با توصیفات کوتاه حالت کارکتر رو در هنگام حرف زدن نشون داد.
مثال:
شیدا: میگم سامی امشب منو میبری سینما؟ (قیافش رو مظلوم کرد) تو رو خدا..!
سامان:(با لبخند به خاطر رفتار شیدا) باشه میریم وروجک من.
باید نوشتنتون رو محدود به فضاهای کم بکنید. معمولا در یک یا دو مکان که به مکان قبلی نزدیک تره، دیالوگ ها نوشته می شن.
تعداد صفحات نمایشنامه از داستان کوتاه بیشتره
معمولا کمتر از 40 صفحه نیست و امکان داره حتی به اندازه یه رمان هم نوشته بشه.
معمولا انتهای باز دارن و نتیجه گیری به عهده خود خواننده گذاشته میشه، با مکالمه به انتها می رسه و توصیفی قرار داده نمیشه.
پایان
سرپرست بخش کتاب
سلام عرض میکنم خدمت نویسندگان و کاربران عزیز انجمن تک رمان
ابتدا توضیح مختصری در مورد نمایشنامه و اصولش ارائه می دم و مثالی هم جهت تفهیم موضوع می زنم و در ادامه روند شروع تایپ نمایشنامه را توضیح می دم.
نمایشنامه یه متن قابل اجرا گفته می شه
که معمولا در قالب گفتگو بین شخصیتها نوشته می شه.
معمولا در بخش آغازین نمایشنامه، متن توصیفی از صح*نه و فضازاسازی گفته میشه تا خواننده بتونه صح*نه ای رو که قراره در اون شخصیتها به گفتگو بپردازن، تجسم بشه. در این بخش نویسنده آزاده تا تمامی اجزای سازنده صحنش رو توصیف کنه؛
حتی میتونه ظاهر شخصیت ها رو بگه و در مورد حالات و رفتارشون توضیح بده.
مثال:
آشپزخانه کوچکش تاریک و سرد بود. فنجان روی میز کدر شده بود و درخشندگی همیشه را نداشت.
چون حوصله ای برای رسیدگی به کارها نداشت بی اهمیت از این کثیفی، فنجان را برداشت و از چای درون قوری پر کرد. بخار چای با عطر چای سبز اعصاب ت*ح*ریک شده اش را کمی آرام میکرد.
صدای چرخش کلید در قفل باعث شد لحظه ای هول کند و کمی از چای درون فنجان روی دستش بریزد و او را بسوزاند، عصبانی از هول شدن بی جایش لیوان را روی میز کوبید و همانطور که پشت دستش را میمالید پشت میز نشست.
بعد از توصیف صح*نه اول باید شخصیتها معرفی بشن چون در ادامه و بین گفتگو ها توصیفی وجود نداره که شخصیت ها رو به خواننده معرفی بکنیم ولی اگر گفتگو بین دو یا سه نفر محدود باشه که بینشون ارتباط فامیلی وجود نداره ،این معرفی شامل حال نمایشنامه نمیشه.
مثال:
علی: پدر خانواده
شبنم: مادر خانواده
رویا: دختر بزرگ خانواده
امیر: پسر خانواده
ریحانه: دختر کوچک خانواده
فرق بین نمایشنامه و رمان در توصیف و تصویر سازی صح*نه ها و کارکترهاست.
ما در رمان و داستان کوتاه دستمون بازه که در هر بخشی، هم فضا رو توصیف کنیم هم از نظر اول شخص یا راوی به توصیف شخصیتها بپردازیم؛ ولی در نمایشنامه محدودیت در توصیف وجود داره.
توصیف اولیه نمایشنامه رو بهش صح*نه اول میگن
اگر نویسنده حس کنه که باید شخصیتش رو از نظر ظاهری معرفی کنه و اینکه در چه موقعیتی قرار داره باید در این بخش نوشته بشه.
در ادامه مکالمه بین کارکترها، نوشته می شه که این اجازه رو به نمایشنامه نویس دادن تا بین مکالمات در برخی صح*نه ها که لازمه توصیفی در حد نیم خط داده بشه تا خواننده متوجه تغییر صح*نه بشه.
مثال:
رضا: علی چن بار باید بهت بگم که من با این شرکت قرارداد امضا نمیکنم؟
علی: چرا آخه؟ خودت میفهمی چه قد داری ضرر میکنی با این کارت؟
رضا: به تو ربطی نداره هر کاری دلم بخواد میکنم.
علی ناراحت از برخورد رضا با شتاب از روی صندلی بلند شد، از اتاق خارج شد و در را به هم کوبید.
در رمان ما این اجازه رو داریم که مکالمه بنویسم؛ ولی توصیه شده که کوتاه باشه؛ چون رمان به معنی داستان بلند و توصیفی است؛ ولی در نمایشنامه این امکان وجود داره که شما حتی اجازه دارید هر چند صفحه که می خواهید دیالوگ یه نفر رو گسترده کنید.
این امکان داده شده تا نویسنده بتونه نمایشنامه رو جوری در بیاره تا خواننده ارتباط مستقیم با حالت کارکتر بگیره.
در رمان و داستان کوتاه ما در توصیفات می تونیم حالت شخصیت ها رو از روی توصیفشون به خواننده نشون بدیم؛ ولی چون چنین امکانی در نمایشنامه وجود نداره.
باید نویسنده بازی با کلمات حس آمیز انجام بده، تا بتونه حالات شخصیت هاش رو به خواننده نشون بده
نکات دیگری هم هست که می شه با توصیفات کوتاه حالت کارکتر رو در هنگام حرف زدن نشون داد.
مثال:
شیدا: میگم سامی امشب منو میبری سینما؟ (قیافش رو مظلوم کرد) تو رو خدا..!
سامان:(با لبخند به خاطر رفتار شیدا) باشه میریم وروجک من.
باید نوشتنتون رو محدود به فضاهای کم بکنید. معمولا در یک یا دو مکان که به مکان قبلی نزدیک تره، دیالوگ ها نوشته می شن.
تعداد صفحات نمایشنامه از داستان کوتاه بیشتره
معمولا کمتر از 40 صفحه نیست و امکان داره حتی به اندازه یه رمان هم نوشته بشه.
معمولا انتهای باز دارن و نتیجه گیری به عهده خود خواننده گذاشته میشه، با مکالمه به انتها می رسه و توصیفی قرار داده نمیشه.
پایان
سرپرست بخش کتاب