- تاریخ ثبتنام
- 2020-03-22
- نوشتهها
- 642
- لایکها
- 1,497
- امتیازها
- 73
- محل سکونت
- دنیای مردگان
- کیف پول من
- -83
- Points
- 0
قلعه
در بازی قلعه یا نجات ابتدا یارکشی میشود و سپس با شیر یا خط یکی از گروهها به گرفتن یاران گروه دیگر میپردازد هر کسی که دستگیر میشود به کنج دیواری برده میشود که به آن قلعه گفته میشود. اگر در این حال یکی دیگر از اعضای گروه بتواند به قلعه نزدیک شده و دستش را به یکی از افراد دستگیر شده بزند آنها آزاد میشوند. بازی تا هنگامی که تمام افراد گروه دستگیر شوند ادامه مییابد و سپس دو گروه تعویض میشوند. بازی قلعه در مدارس ابتدایی پسرانه ایران بسیار رواج دارد.
در این بازی دو تیم جایی را به عنوان قلعه خود انتخواب کرده. یک گروه (سگ)میشود که دنبال گروهی دیگر به نام(بره) میدوند اگر دست گرگها به بره خورد بره باید به قلعه سگها برود و برای آزاد سازی بره زندانی برهٔ دیگر باید ازدست سگها فرار کند و دست خود را به برهٔ زندانی بزند و بگوید آزاد آنگاه بره آزاد میشود بازی تا جایی ادامه دارد که تمام برهها گرفته شوند.
شکرپنیر
نحوه انجام این بازی شیرین بدین ترتیب است که کودکان از هر گروه ج*نس*ی که باشند (دختر یا پسر)، ایستاده و دستهای یکدیگر را میگیرند و به صورت حلقه در میآیند. کودکی در وسط حلقه مینشیند و آنها در حالی که دست در دست به دور او میگردند، این شعر را در نقش و حالات مختلف میخوانند:
1- نفر وسط را با دست گره خورده اشاره میکنند و چنین میخوانند: «بُوقیزین مامان جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این دختره، شکر پنیر میپزه. اگر بازیکن وسط پسر باشد، چنین میخوانند: «بُو اوغلانین مامن جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این پسره، شکر پنیر میپزه.
2- در حالی که با دستها اطراف را اشاره میکنند میخوانند: «قُونشولارا پایلاییر» برای در و همسایهها میبره.
3- در ادامه در حالی که دستهای خود را بالا میبرند، چنین میخوانند: «اُوجالیغی بُو بُویدا» قد و بالاش این هوا.
4- در ادامه همانطور که به دورش میگردند، دستها را پایین آورده و چنین میخوانند: «اَلچالیغی بُو بُویدا» قد کوتاهش این قدر.
5- در حالی که بازوهایشان را کاملا باز کرده و حلقه را به بزرگترین اندازه خود رساندهاند چنین میخوانند: «گئنیشلیغی بُو بُویدا» گشاده دل این هوا (یا گشاده رو این هوا).
6- در حالی که بازوهایشان را جمع کرده و به هم نزدیک میشوند، یعنی حلقه را به کوچکترین حد میرسانند، چنین میخوانند: «داراشلیغی بُو بُویدا» تنگ نظریش این قَدَر.
7- در ادامه حلقه را کمی باز میکنند و در حالی که با دستها به نفر وسط اشاره میکنند تا بلند شود چنین میخوانند: «قٰالخ آیٰاغا قالخ، دوروبَره باخ، کیمی سئویرسَن، چَک قاباغا، باخ» از جات بلند شو، دوروبرو نگاه کن، هر کدومو دوست داری، پیش بکش و نگاه کن. آنگاه کودک وسطی، برخاسته و یکی از کودکان حلقه را انتخاب کرده و جایش را با او عوض میکند و در دور بعدی به دور نفر وسطی که تازه نشسته است میگردند و بازی را ادامه میدهند.
در بازی قلعه یا نجات ابتدا یارکشی میشود و سپس با شیر یا خط یکی از گروهها به گرفتن یاران گروه دیگر میپردازد هر کسی که دستگیر میشود به کنج دیواری برده میشود که به آن قلعه گفته میشود. اگر در این حال یکی دیگر از اعضای گروه بتواند به قلعه نزدیک شده و دستش را به یکی از افراد دستگیر شده بزند آنها آزاد میشوند. بازی تا هنگامی که تمام افراد گروه دستگیر شوند ادامه مییابد و سپس دو گروه تعویض میشوند. بازی قلعه در مدارس ابتدایی پسرانه ایران بسیار رواج دارد.
در این بازی دو تیم جایی را به عنوان قلعه خود انتخواب کرده. یک گروه (سگ)میشود که دنبال گروهی دیگر به نام(بره) میدوند اگر دست گرگها به بره خورد بره باید به قلعه سگها برود و برای آزاد سازی بره زندانی برهٔ دیگر باید ازدست سگها فرار کند و دست خود را به برهٔ زندانی بزند و بگوید آزاد آنگاه بره آزاد میشود بازی تا جایی ادامه دارد که تمام برهها گرفته شوند.
شکرپنیر
نحوه انجام این بازی شیرین بدین ترتیب است که کودکان از هر گروه ج*نس*ی که باشند (دختر یا پسر)، ایستاده و دستهای یکدیگر را میگیرند و به صورت حلقه در میآیند. کودکی در وسط حلقه مینشیند و آنها در حالی که دست در دست به دور او میگردند، این شعر را در نقش و حالات مختلف میخوانند:
1- نفر وسط را با دست گره خورده اشاره میکنند و چنین میخوانند: «بُوقیزین مامان جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این دختره، شکر پنیر میپزه. اگر بازیکن وسط پسر باشد، چنین میخوانند: «بُو اوغلانین مامن جانی، شکر پنیر پیشیریر» مادر این پسره، شکر پنیر میپزه.
2- در حالی که با دستها اطراف را اشاره میکنند میخوانند: «قُونشولارا پایلاییر» برای در و همسایهها میبره.
3- در ادامه در حالی که دستهای خود را بالا میبرند، چنین میخوانند: «اُوجالیغی بُو بُویدا» قد و بالاش این هوا.
4- در ادامه همانطور که به دورش میگردند، دستها را پایین آورده و چنین میخوانند: «اَلچالیغی بُو بُویدا» قد کوتاهش این قدر.
5- در حالی که بازوهایشان را کاملا باز کرده و حلقه را به بزرگترین اندازه خود رساندهاند چنین میخوانند: «گئنیشلیغی بُو بُویدا» گشاده دل این هوا (یا گشاده رو این هوا).
6- در حالی که بازوهایشان را جمع کرده و به هم نزدیک میشوند، یعنی حلقه را به کوچکترین حد میرسانند، چنین میخوانند: «داراشلیغی بُو بُویدا» تنگ نظریش این قَدَر.
7- در ادامه حلقه را کمی باز میکنند و در حالی که با دستها به نفر وسط اشاره میکنند تا بلند شود چنین میخوانند: «قٰالخ آیٰاغا قالخ، دوروبَره باخ، کیمی سئویرسَن، چَک قاباغا، باخ» از جات بلند شو، دوروبرو نگاه کن، هر کدومو دوست داری، پیش بکش و نگاه کن. آنگاه کودک وسطی، برخاسته و یکی از کودکان حلقه را انتخاب کرده و جایش را با او عوض میکند و در دور بعدی به دور نفر وسطی که تازه نشسته است میگردند و بازی را ادامه میدهند.