«تابناک»: به نقل از روزنامه خراسان، رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت عجیب یک دختر جوان به نام نازگل آغاز شد. نازگل که گریان بود و همراه پدرش به پلیس آگاهی تهران مراجعه کرده بود نزد افسر تحقیق پرده از سرنوشت شوم خود برداشت.
دختر جوان گفت: من و خانواده ام در تهران زندگی نمیکنیم من از همان کودکی زندگی سختی داشتم پدر و مادرم سالهاست از یکدیگر جدا شده اند و من با پدرم زندگی میکنم و در بروجرد ساکن هستیم. نازگل ادامه داد: چند سال قبل برادرم با پسری به نام بهنام دوست بود آنها ر*اب*طهای صمیمی با هم داشتند تا این که بهنام تصمیم گرفت به تهران بیاید من دورادور شنیدم که بهنام در تهران عکاسی میکند. بعد از مدتی من و بهنام در فضای مجازی با هم حرف میزدیم بدون این که ر*اب*طهای عاطفی داشته باشیم تا این که از او شنیدم عکاس سلبریتیها شده است و وضع مالی خوبی هم دارد.
دختر ساده لوح گفت:باورم نمیشد تا این که مدتی پیش با من تماس گرفت و گفت: کار مناسبی در تهران برایم پیدا کرده است. او برایم بلیت گرفت و من به تهران آمدم. اما وقتی به خانه بهنام رفتم فهمیدم او مرا فریب داده است. بهنام در خانه اش ناگهان رنگ عوض کرد اصلا باور نمیکردم او یک شیطان باشد و برای خواهر دوستش نقشه کشیده باشد وقتی خواست من را آزار دهد التماسش کردم، اما توجهی نکرد تا این که من را تسلیم نیت شومش کرد. او من را در خانه اش زندانی کرد حتی اجازه نمیداد با پدر یا برادرم تماسی داشته باشم تا این که پدرم به ماجرا پی برد و به تهران آمد و بهنام ناچار شد مرا آزاد کند.
به دنبال اظهارات دختر شهرستانی، پسر عکاس بازداشت شد و در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده پدر نازگل گفت: دخترم به یک باره ناپدید شد. من همه جا را برای یافتن او جست و جوکردم، به پایانه مسافربری رفتم و پس از بررسی فهرست مسافرانی که به تهران رفته بودند با اسم بهنام روبه رو شدم. من که به ماجرا مشکوک شده بودم با او تماس گرفتم و فهمیدم بهنام برای دخترم بلیت گرفته و او را به تهران کشانده است. وقتی به تهران رسیدم او ناچار شد دخترم را آزاد کند. من از او شکایت دارم و برایش اشد مجازات را میخواهم. سپس نازگل در حالی که اشک میریخت، گفت: من بعد ازاین ماجرا میخواستم خودسوزی کنم، اما منصرف شدم. حالا از او شکایت دارم.
وقتی بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد، اتهاماتش را انکار کرد و گفت:: زمانی که در بروجرد بودم، نازگل به خانه ما میآمد و همیشه از بدرفتاریهای پدرش گلایه میکرد. او که آخرین بار عکسهای من را کنار بازیگران معروف و فوتبالیستهای سرشناس در اینستاگرام دیده بود با من تماس گرفت و از من خواست تا برایش کاری مناسب در تهران پیدا کنم. او میگفت: قصد دارد در تهران به خانه عمویش بیاید و خواست تا در تهران با من ملاقات کند. به همین دلیل برای او به نام خودم بلیت تهیه کردم، اما وقتی به تهران رسید گفت: تلفن همراه عمویش خاموش شده است. به همین دلیل او به خواست خودش به خانه من آمد و چند روزی را آن جا ماند.
با پایان اظهارات پسر عکاس، قضات وارد شور شدند و با توجه به این که دختر شهرستانی خودش به خانه پسر عکاس رفته بود بهنام را از اتهام ت*ج*اوز به عنف تبرئه کردند و وی را به دلیل اتهام ر*اب*طه نامشروع به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند.
دختر جوان گفت: من و خانواده ام در تهران زندگی نمیکنیم من از همان کودکی زندگی سختی داشتم پدر و مادرم سالهاست از یکدیگر جدا شده اند و من با پدرم زندگی میکنم و در بروجرد ساکن هستیم. نازگل ادامه داد: چند سال قبل برادرم با پسری به نام بهنام دوست بود آنها ر*اب*طهای صمیمی با هم داشتند تا این که بهنام تصمیم گرفت به تهران بیاید من دورادور شنیدم که بهنام در تهران عکاسی میکند. بعد از مدتی من و بهنام در فضای مجازی با هم حرف میزدیم بدون این که ر*اب*طهای عاطفی داشته باشیم تا این که از او شنیدم عکاس سلبریتیها شده است و وضع مالی خوبی هم دارد.
دختر ساده لوح گفت:باورم نمیشد تا این که مدتی پیش با من تماس گرفت و گفت: کار مناسبی در تهران برایم پیدا کرده است. او برایم بلیت گرفت و من به تهران آمدم. اما وقتی به خانه بهنام رفتم فهمیدم او مرا فریب داده است. بهنام در خانه اش ناگهان رنگ عوض کرد اصلا باور نمیکردم او یک شیطان باشد و برای خواهر دوستش نقشه کشیده باشد وقتی خواست من را آزار دهد التماسش کردم، اما توجهی نکرد تا این که من را تسلیم نیت شومش کرد. او من را در خانه اش زندانی کرد حتی اجازه نمیداد با پدر یا برادرم تماسی داشته باشم تا این که پدرم به ماجرا پی برد و به تهران آمد و بهنام ناچار شد مرا آزاد کند.
به دنبال اظهارات دختر شهرستانی، پسر عکاس بازداشت شد و در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده پدر نازگل گفت: دخترم به یک باره ناپدید شد. من همه جا را برای یافتن او جست و جوکردم، به پایانه مسافربری رفتم و پس از بررسی فهرست مسافرانی که به تهران رفته بودند با اسم بهنام روبه رو شدم. من که به ماجرا مشکوک شده بودم با او تماس گرفتم و فهمیدم بهنام برای دخترم بلیت گرفته و او را به تهران کشانده است. وقتی به تهران رسیدم او ناچار شد دخترم را آزاد کند. من از او شکایت دارم و برایش اشد مجازات را میخواهم. سپس نازگل در حالی که اشک میریخت، گفت: من بعد ازاین ماجرا میخواستم خودسوزی کنم، اما منصرف شدم. حالا از او شکایت دارم.
وقتی بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد، اتهاماتش را انکار کرد و گفت:: زمانی که در بروجرد بودم، نازگل به خانه ما میآمد و همیشه از بدرفتاریهای پدرش گلایه میکرد. او که آخرین بار عکسهای من را کنار بازیگران معروف و فوتبالیستهای سرشناس در اینستاگرام دیده بود با من تماس گرفت و از من خواست تا برایش کاری مناسب در تهران پیدا کنم. او میگفت: قصد دارد در تهران به خانه عمویش بیاید و خواست تا در تهران با من ملاقات کند. به همین دلیل برای او به نام خودم بلیت تهیه کردم، اما وقتی به تهران رسید گفت: تلفن همراه عمویش خاموش شده است. به همین دلیل او به خواست خودش به خانه من آمد و چند روزی را آن جا ماند.
با پایان اظهارات پسر عکاس، قضات وارد شور شدند و با توجه به این که دختر شهرستانی خودش به خانه پسر عکاس رفته بود بهنام را از اتهام ت*ج*اوز به عنف تبرئه کردند و وی را به دلیل اتهام ر*اب*طه نامشروع به ۹۹ ضربه شلاق محکوم کردند.