خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • انجمن بدون تغییر موضوع و محتوا به فروش می رسد (بعد از خرید باید همین روال رو ادامه بدید) در صورت توافق انتشارات نیز واگذار می شود. برای خرید به آیدی @zahra_jim80 در تلگرام و ایتا پیام بدید

زندگینامه عدالت امیرالمومنین و عقیل

ساعت تک رمان

ملیکا توسلی

مدیر تالار دین و مذهب
مدیریت تالار
منتقد انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-08-21
نوشته‌ها
476
کیف پول من
59,172
Points
1,806
« عقیل و آهن تفتیده »



ــ عقیل برادر حضرت علی (ع) برای اینکه حقوقش را زیاد کند از ایشان دعوت کرد که به خانه اش برود. روزی حضرت علی (ع) به خانه برادر نابینایش رفت. عقیل خوراک مختصری تهیه و، وضع خانه و زندگی سخت و فقیرانه خود را به حضرت علی (ع) نشان داد و عرض کرد: این حقوقی که از بیت المال می گیرم کم است و جواب مخارجم را نمی دهد، خواهش می کنم به من پول بیشتری بپرداز!

حضرت فرمودند: معلوم می شود مال زیادی داری که دیگران را مهمان می کنی، سپس حضرت میله آهنی را د*اغ کرد و آن را به طرف عقیل دراز کرد، عقیل فکر کرد حضرت می خواهد پولی به او بدهد، با خوشحالی دستش را دراز کرد که پول را بگیرد، اما عقیل از داغی میله دستش را عقب کشید و گفت: برادر چه می کنی! می خواهی مرا بسوزانی!

حضرت فرمودند: تو که از آتشی که مخلوق روشن کرده است می ترسی، چگونه من از آتش جهنم ترس نداشته باشم و ناله نکنم؟ تو که تاب تحمل آتش دنیا را نداری چگونه حاضر می شوی که برادرت در آتش دوزخ بسوزد؟ در استفاده از بیت المال هیچ فرقی میان تو و دیگران
نیست. بالاخره عقیل تحمل نیاورد و به دربار معاویه به شام رفت تا از او کمک بگیرد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بالا