معرفی کتاب جزیره شاتر دنیس لهین

  • نویسنده موضوع Hana.Banu
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 28
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

Hana.Banu

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-05
نوشته‌ها
54
لایک‌ها
34
امتیازها
18
کیف پول من
2,114
Points
92
0584eb16d3624c92a9b09110a7c36e08.jpg


نام کتاب: جزیرۀ شاتر
نویسنده: دِنیس لِهِین
مترجم: کوروش سلیم زاده
نشر: چشمه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Hana.Banu

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-05
نوشته‌ها
54
لایک‌ها
34
امتیازها
18
کیف پول من
2,114
Points
92

معرفی کتاب جزیره ی شاتر اثر دنیس لیهان

سال 1954 است. مارشال ایالات متحده، تدی دانیلز ، و همکار جدیدش چاک آئول برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یک بیمار به جزیره شاتر ، تیمارستان آشکلیف، که محلی برای نگهداری برای مجرمان جنایی با اختلال روانی است آمده اند. ریچل سولاندو که چندین قتل انجام داده است ، فرار کرده و در جایی از این جزیره دورافتاده و بی ثمر است ، علیرغم اینکه او در سلولی محبوس شده بوده و تحت نظارت مداوم نگهداری می شده است. هنگامی که یک طوفان کشنده ی بی امان به آنها حمله می کند ، این مورد عجیب سایه های تاریک تر و شوم ترش را نشان می دهد - با نشانه هایی از آزمایش های رادیکال ، جراحی های ترسناک و اقدامات کشنده زیر سایه ی جنگ. هیچ کس نمی تواند از جزیره شاتر خوفناک فرار کند زیرا بیمارستان اشکلیف چیزی نیست که به نظر می رسد. اما در عین حال ، تدی هم همان کسی نیست که به نظر می رسد.
در سال 2010کارگردان مطرح آمریکایی مارتین اسکورسیزی اقدام به ساختن فیلمی با همین نام از کتاب جزیره شاتر کرد که بازیگر نقش تدی در آن بازیگر معروف هالیوودی لئوناردو دی کاپریو ،بود. جزیره شاتر توسط نویسنده پرفروش نیویورک تایمز ، دنیس لهین نوشته شده است و یک تریلر روانشناختی جذاب و درگیر کننده است که در آن هیچ چیزی همانی نیست که به نظر می رسد. نیویورک تایمز جزیره شاتر را "به صورت درخشانی اصل" می نامد. شاهکار پر از تعلیق جزیره ی شاتر، خواننده را به دنیای کابوس جنون ، کنترل ذهن و پارانویای جنگ سرد CIA سوق می دهد و برخلاف هر چیزی که قبلا خوانده اید است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Hana.Banu

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-05
نوشته‌ها
54
لایک‌ها
34
امتیازها
18
کیف پول من
2,114
Points
92
قسمت هایی از کتاب جزیره ی شاتر

خوابگاه های پرستارها و مستخدم های بیمارستان چند تا از پنجره های شان را از دست داده بودند و آب به درونشان راه یافته بود. بند ب به طور معجزه آسایی دست نخورده مانده بود و هیچ نشانی از آسیب در آن دیده نمی شد. هرجا را نگاه می کردی، درختی را می دیدی که یا از ریشه درآمده بود و یا شکسته و تنه بدون روکش اش همچون دشنه بیرون زده بود. هوا باز هم سنگین بود، دلگیر و گرفته. باران همچنان نم نم می بارید. سطح ساحل پرشده بود از ماهی های مرده. یک سفره ماهی روی زمین افتاده بود و نفس نفس می زد. باله هایش را تکان می داد و یک چشمش که باد کرده بود با غمی نهفته در ژرفای نگاهش به روی دریا خیره مانده بود.در گوشه محوطه، مک فرسون و یکی از نگهبان ها در حال برگرداندن جیپی بودند که از پهلو به زمین افتاده بود. وقتی موتور جیپ سرانجام بعد از پنجمین استارت روشن شد، مک فرسون و نگهبان با شتاب از دروازه به بیرون راندند. چند لحظه بعد تدی آنها را دید که از پشت ساختمان بیمارستان با شتاب به سوی بند ج می راند.

پدر تدی دنیلز یک ماهیگیر بود. او در سال ۱۹۳۱، زمانی که تدی یازده سال داشت، قایقش را به بانک باخت. بقیهی عمرش را صرف اجاره کردن قایق دیگران کرد. زمانی که آنها کار داشتند همراه باراندازها، بار خالی می کرد، زمانی که کار نداشتند مسافت های طولانی می پیمود. وقتی ساعت ده صبح به خانه برمی گشت، بر روی صندلی راحتی می نشست و دست هایش را کاملا صاف می کرد، با خودش گهگاه پچ پچ می کرد، مردمکهایش بزرگ و تاریک می شدند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا