میپردازیم به یک خبر از ارشد عزیز Richette :
ارشد انجمن: “دستیار برای تاپیک حضور و غیاب میخواهم، اما شرطش این است که غیبت نکند!”
در یک اعلامیه شگفتانگیز، ارشد انجمن ادبیات اعلام کرد که به دنبال یک دستیار برای مدیریت تاپیک حضور و غیاب است. این خبر به سرعت در میان اعضای انجمن پخش شد و واکنشهای جالبی را به همراه داشت.
ارشد انجمن در جلسهای با اعضا گفت: “من به یک دستیار نیاز دارم که بتواند به من در مدیریت تاپیک حضور و غیاب کمک کند. اما توجه داشته باشید، شرط اصلی این است که او هیچگاه غیبت نکند! چون خودم هم به اندازه کافی غیبت میکنم!”
گزارشها حاکی از آن است که برخی از اعضا با جدیت به این درخواست پاسخ دادند و شروع به ارائه رزومههای خندهداری کردند. یکی از اعضا نوشت: “من میتوانم به عنوان دستیار حضور و غیاب کار کنم، اما فقط اگر بتوانید تضمین کنید که جلسات همیشه در ساعت خواب من برگزار نمیشود!”
در نهایت، ارشد انجمن با چهرهای خندان اعلام کرد که “به نظر میرسد که نیاز به یک دستیار داریم که غیبت کند، اما فقط در زمانهای مناسب!”
آیا کسی خواهد توانست به این چالش پاسخ دهد یا این تاپیک به یکی از داستانهای ناتمام انجمن تبدیل خواهد شد؟
خبر بعدی درمورد مدیر جدید اعلانات، LIAM.h ، و نظم اعلامیههاست:
مدیر جدید اعلانات: “منظم میکنم، رنگارنگ میکنم!”
در یک تحول شگفتانگیز، مدیر جدید انجمن با شعار “اعلانات منظم و اعلامیههای رنگارنگ” وارد صح*نه شد و به سرعت به ایجاد تغییرات اساسی در نحوه اطلاعرسانی انجمن پرداخت. این خبر به سرعت در میان اعضای انجمن پخش شد و برخی از آنها به وجد آمدند و برخی دیگر به فکر چگونگی تطبیق با این تغییرات افتادند.
مدیر جدید در اولین جلسه خود گفت: “من به اینجا آمدهام تا اعلانات را منظم کنم و اعلامیههایی با رنگهای شاد و جذاب بسازم! دیگر خبری از اعلانات بینظم و کسلکننده نخواهد بود!” او سپس یک اعلامیه بزرگ و رنگارنگ را به دیوار تالار چسباند که روی آن نوشته شده بود: “به زودی، اعلاناتی رنگینکمانی در انتظار شماست!”
برخی از اعضای انجمن با شگفتی به این تغییرات نگاه کردند و یکی از آنها گفت: “رنگینکمان؟ آیا قرار است هر اعلامیه یک رنگ داشته باشد؟ اگر اینطور باشد، من به عنوان یک نویسنده، باید به فکر پیدا کردن رنگ مناسب برای داستانهایم باشم!”
در همین حال، یکی دیگر از اعضا با نگاهی کنجکاو گفت: “آیا میتوانیم درخواست کنیم که اعلامیهها با عطرهای مختلف هم منتشر شوند؟ مثلاً اعلامیههای عاشقانه با بوی گل، و اعلامیههای جدی با بوی قهوه!”
مدیر جدید با لبخند پاسخ داد: “چرا که نه؟ ما در دنیای اعلانات جدید، هیچ مرزی نداریم!”
آیا اعضا خواهند توانست با این تغییرات همگام شوند یا این اعلانات رنگارنگ به یک معما تبدیل خواهد شد؟ فقط زمان نشان خواهد داد!
و میرسیم به یک خبر از ..Monella.. :
تالار مصاحبه با نویسندگان: از شکوفایی به متروکه!
در یک تحول غمانگیز و البته خندهدار، تالار مصاحبه با نویسندگان به یک تالار متروکه تبدیل شده است. به نظر میرسد که این تالار، که زمانی پر از شور و نشاط و گفتگوهای ادبی بود، حالا به یک مکان خالی و بیروح بدل شده است.
گزارشها حاکی از آن است که مدیر تالار، به طور معجزهآسا، تصمیم گرفته است که هیچ حرکتی در این زمینه انجام ندهد. یکی از اعضای قدیمی تالار به خبرنگاران گفت: “من فکر میکنم که مدیر به یک سفر طولانی رفته، اما هیچکس نمیداند که کجا! شاید در حال نوشتن رمان جدیدی است که در آن داستان یک تالار متروکه روایت میشود!”
در این میان، اعضای تالار در حال جستجوی نشانههایی از زندگی هستند. یکی از نویسندگان که به تازگی به تالار آمده بود، با ناامیدی گفت: “من به اینجا آمدم تا مصاحبه کنم، اما به نظر میرسد که تنها همدم من، گرد و غبار است!”
در حالی که برخی از اعضا به فکر برگزاری یک تجمع برای احیای تالار هستند، دیگران به شوخی پیشنهاد میدهند که به جای مصاحبه با نویسندگان، به مصاحبه با گرد و غبار بپردازند. یکی از اعضا با لبخند گفت: “شاید گرد و غبار هم داستانهای جذابی برای گفتن داشته باشد!”
در نهایت، به نظر میرسد که تالار مصاحبه با نویسندگان به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. آیا مدیر بالاخره به خود میآید و حرکتی انجام میدهد یا این تالار به یک افسانه ادبی تبدیل خواهد شد؟ تنها زمان خواهد گفت!
خبری دیگر از Lunika✧:
مدیر ارشد انجمن: “رنکهای منو بگیر، دیگه انرژی برای انجام کارها ندارم!”
در یک رخداد غیرمنتظره و به شدت عجیب، مدیر ارشد انجمن در تاپیک درخواست، از مدیر انجمن خواست که به طرز فوری و غیرمنتظرهای رنکهایش را از او بگیرد. وی در پیامی نوشته بود: “رنکهای منو بگیر! دیگه انرژی برای انجام کارها ندارم!”
این درخواست شگفتانگیز بلافاصله توجه اعضای انجمن را جلب کرد و واکنشهای متنوعی را به همراه داشت.
در مقابل، مدیر انجمن با آرامش و صدای مطمئن پاسخ داد: “متأسفم، اما من نمیتوانم رنکهای شما را بگیرم. این مسئولیتها بخشی از هویت شماست و باید با آنها کنار بیایید!”
یکی از اعضا گفت: “شاید مدیر ارشد به دنبال یک دوره استراحت در جزیرهای دورافتاده باشد و نیاز به رنکهایش ندارد!”
آیا مدیر ارشد به دنبال راهی برای بازگشت به میدان خواهد بود یا این درخواست به یک شوخی تبدیل خواهد شد؟ تنها زمان نشان خواهد داد!
خبرنگارها در مرز پارگی، مدیر تالار مطبوعات ( Celica ) : “ما کاربر قلدر میخواهیم!”
خبرنگارها برای جمعآوری اطلاعات و خبرهای د*اغ به مرز پارگی رسیدهاند. به نظر میرسد که فشار برای تولید محتوای جدید و جذاب به حدی رسیده که مدیر تالار مطبوعات تصمیم گرفته است که به یک کاربر قلدر نیاز دارد!
مدیر تالار در یک کنفرانس خبری با چهرهای جدی گفت: “ما به کاربر قلدر نیاز داریم! کسی که بتواند حاشیه بسازد و به ما کمک کند اخبار بیشتری برای ارائه داشته باشیم!” این جمله به سرعت در رسانههای اجتماعی پخش شد و موجی از خنده و شگفتی را به همراه داشت.
در همین حال، یکی از اعضای تالار با نگاهی کنجکاو گفت: “پس اگر کاربر قلدر پیدا نشود، آیا ما باید از گرد و غبار به عنوان حاشیه استفاده کنیم؟ چون به نظر میرسد که هیچ چیزی در این تالار به اندازه حاشیههای خندهدار نمیتواند خبرساز باشد!”
مدیر تالار با لبخند به این پیشنهاد پاسخ داد: “بله! اگر گرد و غبار بتواند حاشیه بسازد، ما آن را به عنوان یک خبر مهم منتشر خواهیم کرد!”
به نظر میرسد که این درخواست برای یک کاربر قلدر، به یک شوخی بزرگ در میان خبرنگاران تبدیل شده و حالا همه در حال جستوجوی کاربر قلدری هستند که بتواند حاشیههای بیشتری ایجاد کند. آیا این تلاشها به نتیجه خواهد رسید یا خبرنگاران باید به جمعآوری اخبار از گرد و غبار ادامه دهند؟ تنها زمان خواهد گفت!
مدیر تالار مطبوعات ( Celica ) : “خبر نوشتن از رمانهای در حال تایپ، با هزینهای مختصر!”
در یک تصمیم جالب و خلاقانه، مدیر تالار مطبوعات اعلام کرد که قصد دارد از بهترین رمانهای در حال تایپ خبر بنویسد و به این ترتیب، نویسندگان را به معرفی آثار خود تشویق کند. او از مدیران انجمن خواسته است تا این مصوبه را به سرعت عملی کنند و به نویسندگان این فرصت را بدهند که آثارشان بیشتر دیده شوند.
مدیر تالار مطبوعات در این باره گفت: “ما میخواهیم با نوشتن خبرهایی درباره رمانهای در حال تایپ، نویسندگان را حمایت کنیم. اما از آنجایی که هر چیزی هزینهای دارد، هر کاربر باید برای نوشتن خبر از رمان خود، مبلغی از کیف پولش پرداخت کند. درست همانطور که برای تبلیغ و اعلامیهسازی رمان خود هزینه میکنید!”
این پیشنهاد به سرعت واکنشهای متفاوتی را در میان اعضای تالار به همراه داشت. برخی از نویسندگان با اشتیاق به این ایده روی آورده و گفتند: “این یک بازی دو سر برد است! هم ما رمانهای خود را معرفی میکنیم و هم مدیر تالار مطبوعات میتواند از این راه کسب درآمد کند!”
با این حال، برخی دیگر از اعضا با نگاهی کنجکاو پرسیدند: “آیا این هزینه به نوعی به ما برمیگردد؟ یا فقط به عنوان یک هزینه تبلیغاتی باقی خواهد ماند؟”
مدیر تالار مطبوعات در پاسخ به این سوالات گفت: “این هزینه به نوعی سرمایهگذاری برای آینده آثار شماست. هر خبر در واقع یک تبلیغ برای رمان شما خواهد بود و میتواند مخاطبان جدیدی برایتان جذب کند!”
این ابتکار به نظر میرسد که به فرصتی برای تعامل بیشتر بین نویسندگان و خوانندگان تبدیل شده است. آیا نویسندگان با اشتیاق به این هزینهها پاسخ خواهند داد یا این طرح به یک چالش تبدیل خواهد شد؟ تنها زمان نشان خواهد داد!
مدیر در صدر برترین ارسالکنندگان ماه!
در تازهترین آمار اعلام شده، مدیر انجمن با تلاشهای بیوقفه خود توانسته است در صدر برترین ارسالکنندگان ماه قرار گیرد ( Zahra jafarian ). مدیر پر تلاش تالار ماورا نیز با عملکرد چشمگیر خود در مقام دوم ایستاده است ( Halcyon ). همچنین، ارشد انجمن با ارسالهای متعدد خود در مقام سوم قرار دارد ( Lunika✧ ). این رقابت تنگاتنگ نشاندهندهی فعالیت و پویایی اعضای انجمن است و امید است که این روند ادامه یابد!
خبرنگاران در جستجوی خبر: “حفاری در نمایه کاربران!”
در حالی که خبرنگاران تالار مطبوعات به شدت در جستجوی خبر هستند، به نظر میرسد که به در و دیوار تالار کوبیده و حتی در نمایه کاربران حفاری میکنند! مدیر تالار با چهرهای نگران گفت: “چه کاربران حوصلهسربری! حداقل یک بحث کوچک داشته باشید تا ما هم بتوانیم خبری منتشر کنیم!”
به نظر میرسد که اعضا باید به فکر ایجاد فضایی شادابتر باشند تا خبرنگاران از این وضعیت نجات پیدا کنند!
به پایان اخبار رسیدیم
امیدوارم که ل*ذت کافی رو برده باشید
تا هفته آینده و کلی خبر جذاب دیگه، شما رو به خدا میسپرم