خالقا امشب جهانم را ز من آزاد کن
بر زبانم روز و شب، راز خودت فریاد کن
آنکه خواهی و بگویی و بپویی سر به سر
وانکه پرسی و بدانی و نخواهی تن به تن
زان همه انگاره های بی شمارت را بگوی
وان همه فواره های بی مثالت را بجوی
زین که دانی این تن روئین تنت را ای حقیر!؟
بخشش و لطف خدایت بر تو بودا این جبین...
بر زبانم روز و شب، راز خودت فریاد کن
آنکه خواهی و بگویی و بپویی سر به سر
وانکه پرسی و بدانی و نخواهی تن به تن
زان همه انگاره های بی شمارت را بگوی
وان همه فواره های بی مثالت را بجوی
زین که دانی این تن روئین تنت را ای حقیر!؟
بخشش و لطف خدایت بر تو بودا این جبین...