طنز ماجراهای بهلول و قیمت خلیفه

ساعت تک رمان

ملیکا توسلی

مدیر تالار دین و مذهب
مدیریت تالار
منتقد انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-08-21
نوشته‌ها
440
لایک‌ها
878
امتیازها
63
کیف پول من
54,379
Points
1,650
روزی بهلول در حمام مشغول استحمام بود که ناگاه‌ هارون الرشید و جمعی از یارانش وارد حمام شدند و چشم‌ هارون الرشید به بهلول افتاد و از بهلول پرسید که اگر بخواهی من را بخری به چه قیمت می‌ارزم؟!

بهلول گفت: پنجاه دینار.

هارون الرشید برآشفت و گفت: نادان پنجاه دینار که فقط لُنگ من می‌ارزد.

بهلول نیز در جوابش گفت: من هم فقط لُنگتان را قیمت کردم وگرنه خود خلیفه که ارزشی ندارد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ملیکا توسلی
بالا