خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!
  • چاپ کتاب های رمان، شعر و دلنوشته به مدت محدود کلیک کنید

طنز ماجراهای بهلول

ساعت تک رمان

ملیکا توسلی

مدیر تالار دین و مذهب
مدیریت تالار
منتقد انجمن
کاربر ویژه انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-08-21
نوشته‌ها
457
کیف پول من
57,498
Points
1,715
روزی بهلول پیش خلیفه((هارون الرشید)) نشسته بود،جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند،طبق معمول، خلیفه هوس کرد سر به سر بهلول بگذارد. دراین هنگام صدای شیعۀ اسبی از اصطبل بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو به بین این حیوان چه می گوید ، گویا با تو کار دارد.بهلول رفت و برگشت و گفت:این حیوان می گوید: مرد حسابی حیف از تو نیست با این خرها نشسته ای . زودتر از این مجلس بیرون برو. ممکن است که خریت آن ها در تو اثر کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

بالا