ولی بازهم لطفا خودتت رو معرفی کن گلم
سلام عزیزمم قربون شمااسلام خانم جعفریان عزیز
هرچند همه شما رو میشناسند
خیلی از آشناییت خوشبختم عزیزمسلام عزیزمم قربون شماا
اول از همه تشکر میکنم برای وقتی که میذاری و میخوام بگم خوشحالم در خدمتتون هستم
من زهرام 22 قم دانشجوی علم اطلاعات و دانش شناسی نويسنده شاعر ترانه سرا و مترجم
باله و پیانو هم تمرین میکنم
تاحالا مجموعه شعرطلوع آبی و در آ*غ*و*ش بهار و صبر کن تا هلن بیاد رو به چاپ رسوندم
یک روز و شبح خانه مادربزرگ هم در حال چاپن
قربون تو سمیرا جان بودن کنار شما بهم امید میدهخیلی از آشناییت خوشبختم عزیزم
و خواستم اینو بگم که همه مون بسیار ازت ممنونیم که برای انجمن اینهمه زحمت میکشی
خب عزیزم میشه که بگی که نویسنده گی رو از کی شروع کردیو از کی فهمیدی بهش علاقه داری؟
خیلیم عالی عزیزمقربون تو سمیرا جان بودن کنار شما بهم امید میده
تقریبا از بچگی دوست داشتم داستان بنویسم تقریبا 6 سالگی
ولی به صورت جدی از 14 سالگی شروع کردم
رمانایی که می نوشتم خیلی ضعیف بودن ولی کم کم قلمم بهتر شد و مخاطبا خب خود داستانو بیشتر می پسندیدن
همواره در تلاش هستم برای بهبود قلم، راه زیادی دارم ولی خب من فکر میکنم ایده داستان خیلی مهمه و روی ایده خیلی وقت بیشتری میذارم
پدرم بیشتر و خالمخیلیم عالی عزیزم
و در مورد رمانت موضوعات رمان چجور به ذهنت میرسه و تو خانواده کی حمایتت میکنه؟
من دنبال یه جایی بودم برای پخش و انتشار داستانم که تک رمان رو پیدا کردم و با خانوم تاجیکی آشنا شدمبسیار عالی
امیدوارم شاهد موفقیت های بیشتری در این عرصه باشیم عزیزم ❤
خب میشه از این بگی که چیشد که مدیریت کل انجمن تک رمان رو به عهده گرفتی؟
