Zahra jafarian
صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
کتاب گره بر باد، نوشتهی سیمین جعفر جلالی داستان زندگی دختری است به نام لیلا. دختری از خانوادهی کمدرآمد و فقیر جامعه، که با تمام کموکاستیها از زندگی و خانوادهاش راضی است و احساس خوشبختی میکند. اما روزی همهی ماجرا تغییر میکند...
دربارهی کتاب گره بر باد
کتاب گره بر باد رمانیست اجتماعی و عاشقانه که سیمین جعفر جلالی آن را به رشتهی تحریر درآورده است. داستان از نگاه راوی آن یعنی لیلا روایت میشود. او دختری از خانوادهای تهیدست است که برای گذران زندگی در کنار مادرش فرش میبافد و در کارهای خانه کمکحالِ خانوادهاش است. با تمام سختیها و کاستیها لیلا خود را خوشبخت میداند و در کنار خانوادهاش اوقات شادی را دارند.
خانهی آنها تلفن ندارد بنابراین از تلفن همسایهشان استفاده میکنند. روزی زن همسایه با بهانهی تماس تلفن سراغ مادر خانواده میآید. مادر با دو خبر به خانه باز میگردد. خبری خوش و خبری بد؛ خبرهایی که آغاز تغییرات در زندگی این خانوادهی شاد میشوند. خبر اول، خبر خواستگاری برای یکی از دختران این خانواده است و خبر دیگر از طرف عمهی فرزندان است. عمهای که از هر نظر با این خانواده فرق دارد و پولدار و مرفه است. بهخاطر مشکلی که دارد از برادرش درخواست کرده یکی از دختران به کمکش برود و پدر خانواده راوی داستان، لیلا، را انتخاب میکند.
دربارهی کتاب گره بر باد
کتاب گره بر باد رمانیست اجتماعی و عاشقانه که سیمین جعفر جلالی آن را به رشتهی تحریر درآورده است. داستان از نگاه راوی آن یعنی لیلا روایت میشود. او دختری از خانوادهای تهیدست است که برای گذران زندگی در کنار مادرش فرش میبافد و در کارهای خانه کمکحالِ خانوادهاش است. با تمام سختیها و کاستیها لیلا خود را خوشبخت میداند و در کنار خانوادهاش اوقات شادی را دارند.
خانهی آنها تلفن ندارد بنابراین از تلفن همسایهشان استفاده میکنند. روزی زن همسایه با بهانهی تماس تلفن سراغ مادر خانواده میآید. مادر با دو خبر به خانه باز میگردد. خبری خوش و خبری بد؛ خبرهایی که آغاز تغییرات در زندگی این خانوادهی شاد میشوند. خبر اول، خبر خواستگاری برای یکی از دختران این خانواده است و خبر دیگر از طرف عمهی فرزندان است. عمهای که از هر نظر با این خانواده فرق دارد و پولدار و مرفه است. بهخاطر مشکلی که دارد از برادرش درخواست کرده یکی از دختران به کمکش برود و پدر خانواده راوی داستان، لیلا، را انتخاب میکند.