معرفی کتاب کتاب آدمخواران از ژان تولی

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
کتاب آدمخواران داستانی پرکشش و تکان دهنده‌ است که براساس رویدادی شرم‌آور اما واقعی در تاریخ فرانسه نوشته شده. ژان تولی در این رمان نشان می‌دهد که چطور مردم عادی می‌توانند به یک جمع غیرمنطقی و خونخوار تبدیل شوند.

درباره کتاب آدمخواران:
در اواسط قرن نوزدهم، فرانسه درست برعکس همسایه‌ی شرقی‌اش پروس، دچار بحران‌های شدیدی شده بود. در آن دوران پروس خیال فتح سرزمین‌های اطرافش را در سر می‌پروراند؛ چیزی که باعث شد تا در نهایت فرانسه و پروس در مقابل هم قرار گیرند و نبردی نابرابر را آغاز کنند.

داستان آدم‌خواران (Eat Him If You Like) براساس واقعه‌ای هولناک در سال‌های جنگ میان فرانسه پروس نوشته شده و در دهکده‌ای در جنوب غربی فرانسه رخ داده است. روایتی جذاب که ژان تولی (Jean Teule) به خوبی توانسته آن را به تصویر بکشد. قصه حکایتی هولناک از جنگی غیرقابل توصیف است؛ جنگی که شکست مفتضحانه‌ی ناپلئون سوم و فروپاشی پاریس را به دنبال داشت.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
داستان این رمان از جایی شروع می‌شود که یک اشراف‌زاده‌ی وان برای گذراندن تعطیلات به روستا سفر می‌کند. اما با وجود آن که مردم دهکده به او و خانواده‌اش علاقه زیادی دارند، به دلیل قحطی، گرسنگی، بی‌سوادی و اطلاعات ناکافی از وقایع رخ داده دچار توهم توطئه شده و اشراف‌زاده‌ را متهم به حمایت از پروسی‌ها می‌کنند. در این داستان ژان تولی با مهارتی خارق‌العاده توانسته مردمانی را به تصویر بکشد که گذشته را از یاد برده‌اند و فقط می‌خواهند خشم و حرص خود را نسبت به شرایط زندگی‌شان بر سر متهم احتمالی خالی کنند.

حقیقتا این رمان را می‌توان یک رئالیسم سیاه نفس‌گیر دانست که در هر لحظه‌اش اتفاقاتی عجیب و غیرمترقبه رخ می‌دهد. به طوری که شما را در بهت و حیرت فرو می‌برد. کل داستان این کتاب تنها روایت‌گر چند ساعت از دورانی غیرقابل وصف است، عده‌ای از مردم روستا در کنار هم قرار گرفتند تا یکی از همسایگان خود را مورد ضرب و شتم قرار دهند، زجرکش و مثله کنند و در نهایت بسوزانند، پسر جوانی که همه آن‌ها بزرگ شدن و قد کشیدنش را دیده‌اند، اما به دلیل توهم بی‌پایه و اساس توطئه، او را جاسوس پروسی می‌دانند.

در این کتاب شما علاوه بر قدم گذاشتن در دل تاریخی مخوف، با تصویری تکان دهنده از واقعه‌ای هولناک روبه‌رو می‌شوید. جامعه‌ای که قحطی و شکست، خشن و بی‌رحم‌شان کرده و فقر و تنگدستی باعث شده تا ارزش‌های انسانی را کنار بگذارند؛ اکثریتی که حقیقت را نمی‌دانند و به دنبال آن هم نیستند. اما پرسش بنیادی اکنون این است که به راستی همیشه حق با اکثریت است؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
نکوداشت‌های کتاب آدمخواران:
- به طرز فوق‌العاده خوبی نوشته شده، جذابیت خاصی برای علاقمندان به داستان‌های رازآلود و دانشجویان تاریخ فرانسه قرن نوزدهم خواهد داشت. (Midwest Book)
- کتابی دلربا و بسیار خواندنی. (Kirkus Reviews)
- گزارش واضح توله از مردم عادی که به طور غیرقابل توضیح به هیولا تبدیل شده‌اند بسیار خواندنی است. (Publishers Weekly)

کتاب آدمخواران مناسب چه کسانی است؟
اگر به خواندن رمان‌های تاریخی و ترسناک علاقه دارید، این کتاب برای شما ل*ذت‌بخش خواهد بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,547
لایک‌ها
18,503
امتیازها
143
کیف پول من
94,631
Points
10,605
ژان تولی را بیشتر بشناسیم:
او در 26 فوریه‌ی 1953 در فرانسه دیده به جهان گشود. ژان تولی در رشته‌های مختلفی از جمله کارگردانی، طراحی، فیلمنامه‌نویسی و نویسندگی فعالیت داشته و تاکنون جوایز ادبی بسیاری را از آن خود کرده است.

در بخشی از کتاب آدمخواران می‌خوانیم:
«چه روز قشنگی!»

مرد جوان کرکره‌ی پنجره‌ی اتاقش را باز کرد. پرده‌های ململ از دو سمت پنجره پرپر زد. اتاق او در طبقه‌ی‌ بالای یک عمارت قرن هفدهمی بود. چشمان جوان به منظره خیره ماند. گوشه‌ای از منطقه‌ی لیموزن انگار اشتباهی به پریگو چسبیده بود. در دشت تا افق گسترده‌ی پیش رویش درختان بلوط پراکنده بودند. پشت سرش، ساعت بالای بخاری هیزمی، رأس ساعت سیزده، یک بار به صدا درآمد.

«این چه وقت بیدار شدن است؟ ناسلامتی تازه معاون شهردار بوساک شده‌ای. موقعی که من شهردار بودم خیلی زودتر از این‌ها بلند می‌شدم.»

صدا از باغ بود: صدایی ژرف و پرطنین که از زیر یک درخت شاه بلوط کهن سال می‌آمد.

«داشتم وسایلم را جمع می‌کردم که به نیزون ببرم، پدر.»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا