• مصاحبه اختصاصی رمان کاراکال میگل سانچز کلیک کنید

شعر شعر «بر خیزاب شب» اثر زری

  • نویسنده موضوع امی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 192
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
عنوان شعر: بر خیزاب شب
نام شاعر: زری
ژانر: تراژدی
قالب: سپید
مقدمه:
گذشت از ما
شما خوش باشید آدم‌ها!
خسته از این سیگارهای بهمن
خسته از این شب‌هایی که می‌روم به گذشته
خسته از این افکارها، از این خیال‌ها
آن‌قدر خسته‌ام که بیا کُلت در دستِ تو
بزن، شاید ترکم کنند این درد و غم‌ها
فرق کردم با اونی که قبلاً دیده‌ایش!
الان دارم از قعر و پرتگاه پر از غم می‌نویسم!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

آخرین ویرایش:
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
اگر می‌شد به رویایی سفر کنم
در گوشه‌ی قلب تو یک صندلی می‌گذاشتم
و به چشمان آسمانی‌ات خیره می‌شدم
تا عشقی را که از آن فرار می‌کنم را، در چشمانت ببینم
و در حدقه چشمانت
غم بزرگت را ببینم
کافه‌های دنجی می‌ساختم
که گوشه به گوشه‌های آن
پر از خاطره‌های تو
خنده‌های کنج لبان سرخت
و گریستن‌های من از نبود تو
و آن‌هایی که اجباری از مجنون خود گذشته‌اند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
هر گاه دور می‌شوی
به نوسان قلبم تو را صدا می‌زند.
خاطره‌های تو، گِرداگِردم حصار کشیده‌اند.
اما من به چشمان زیبای تو خیره شده‌ام

از پنجره‌ی دلم، به گیسوبان مشکی رنگت نگاه می‌کنم.
من باران را باور دارم
من دستان نوازش‌گرانه‌ی باد را باور دارم
اما چشمان تو چیز دیگری‌ است
چشمان تو، سرچشمه‌ی دریاها و اقیانوس‌هاست
و دستان تو، سرچشمه‌ی عشق است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
گاه با امیدی مُرده
دلی خسته
گلی پژمرده در گلدان
یا گلی تازه شکفته
گاه با سوسویی از امیدها
و گاه با ناامیدی‌ها
و گاه با خنده‌ای از اعماق دل
باید زندگی کرد
هر روز را باید زندگی کرد
زنی خسته‌دل و آزرده
بر گوشه‌ای از کنج خانه نشسته است
دستان زمخت و خون‌آلودش را
بر روی س*ی*نه‌ی پر از خنجرش می‌گذارد
زخم‌ها هنوز هم
بوی نبودِ او را می‌دهند
اما حس درونش فریاد می‌زند:
- زندگی زندان سرد آرزوهاست، اما زندگی را، باید زندگی کرد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
ای کاش لحظه‌ای چشمت به چشمم بیفتد
از نگاهت جامم پر است، اما تو چی؟
سعی کردم تا صدایت کنم، زبان همراهی نکرد
حیف من نتوانستم صدایت کنم، اما تو چرا؟
از این شهر تا به آن شهر، از زمین و آسمان
از نوای عاشقان و از نوای دلدادگان
کاش می‌شد که قسمتم باشی ای مجنون من!
من که رفته‌ام، تو چرا رفتی؟ ای وای من!
عاشقی از ج*ن*س مجنونم بیا فرهاد من
من یک لیلیِ پستم، اما تو چرا؟
ندارمت ای مجنون بی‌رحم من، ولی بدان
مرد من، از نبودت نالان و بی‌جانم، تو نه!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی

امی

نویسنده فعال
نویسنده فعال
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-07-15
نوشته‌ها
5,094
لایک‌ها
4,907
امتیازها
123
سن
20
محل سکونت
شیراز📍
کیف پول من
110,760
Points
6,914
جای خالی‌ات را با می و ش*ر*اب پر می‌کنم
با سکوت سردی که همراه پاییز می‌آید
تو همانند همیشه به فکر خود باش
تنهایی و غم کشنده نیست
ولی غم نبودنت، عجیب مرا کشت
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : امی
بالا