معرفی کتاب کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی از چیماماندا انگوزی آدیشی

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
اثری جذاب و خواندنی از ادبیات نیجریه؛ چیماماندا انگوزی آدیشی در کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی داستان زندگی مردم ناحیه‌ای کوچک به نام «بیافرا» را روایت کرده، که به سودای برپایی کشوری مستقل، علیه حاکمانِ غاصبِ خود می‌شورند، و در این راه متحمل فجایع بسیاری می‌گردند. گفتنی است که کتاب پیش رو جایزه‌ی معتبر «اورنج» را برای خالق خود به ارمغان آورده است.

درباره کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی
بیافرا... این نام برای ما طنینی گنگ و مبهم دارد، چرا که نامی‌ست که اغلب ما تا به حال نشنیده‌ایم. بیافرا نام منطقه‌ای در جنوب شرقی کشور نیجریه است؛ منطقه‌ای ساحلی که چه بسا اگر کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی (Half of a Yellow Sun) نوشته نشده بود، نام آن در گوش بیشترِ ساکنان زمین ناآشنا باقی می‌ماند! با این حال خانم چیماماندا انگوزی آدیشی با نگارش کتاب مذکور نام این ناحیه‌ی کوچک را به بسیاری از جهانیان شناساند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
منطقه‌ی بیافرا در طول دهه‌ی 60 میلادی وقایع خونین و دهشتناکی را تجربه کرد. در این برهه‌ی زمانی، مردمان این ناحیه با دست خالی علیه حاکمان غاصب سرزمین خود قیام کردند، و سودای بنیان‌گذاری کشوری مستقل را در سر پروراندند. این سودا به واقعیت مبدل شد: بیافرا در سال 1967 با اعلام استقلال از کشور نیجریه، بدل به ناحیه‌ی سیاسی مستقلی شد و این استقلال تا سه سال بعد، یعنی تا سال 1970، دوام یافت. باری، خورشید آزادی و استقلال خیلی زود در بیافرا غروب کرد، چه، حاکمان نیجریه‌ای ظرف مدت زمانی کوتاه بیافرا را به اشغال خود درآوردند و مجازاتی سخت برای شورشیان این ناحیه در نظر گرفتند. چیماماندا انگوزی آدیشی در کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی این داستان را در قالب روایتی زیبا نقل نموده است. او در این اثر خواندنی که نخستین بار در سال 2006 به انتشار رسید، زندگی مردمان بیافرا را در اواخر دهه‌ی 60 میلادی ترسیم نموده است.

کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی سه قهرمان اصلی دارد: «اوگوو»ی سیزده‌ساله که به عنوان خدمتکار وارد خانه‌ی یک استاد دانشگاه انقلابی و روشنفکر می‌شود؛ «اولانا»، معشوقه‌ی جذابِ استاد دانشگاهِ مذکور که زندگی آسوده‌ی خویش در شهر زادگاهش را رها کرده و به بیافرا نقل مکان نموده؛ و سرانجام، «ریچارد»، مردی انگلیسی که از طرف دولت بریتانیا در سرزمین نیجریه مشغول به کار است و دل به خواهر جوان اولانا باخته است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
چیماماندا انگوزی آدیشی از مجرای مرور تاریخ پرفرازونشیب ناحیه‌ی بیافرا، داستان زندگی این سه قهرمان را به زیبایی هرچه تمام‌تر روایت نموده است.

کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی توسط ناهید تبریزی سلامی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی نشر چشمه در اختیار مخاطبین علاقه‌مند قرار گرفته است.

اقتباس سینمایی از کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی
بیی بندل در سال 2013 کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی را به فیلمی سینمایی با همین عنوان بدل ساخت. اثر مذکور در بسیاری از کشورهای جهان اکران شد و تحسین عموم منتقدان را برانگیخت. فیلم سینمایی نیمه‌ی یک خورشید طلایی از سایت آی. ام. دی. بی نمره‌ی متوسط 6.1 از 10 را اخذ نموده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
جوایز و افتخارات کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی
برنده‌ی جایزه‌ی زنان در بخش داستان (Women's Prize)
برنده‌ی جایزه‌ی اورنجِ بهترین داستان در سال 2007
نامزد دریافت جایزه‌ی حلقه‌ی ملی منتقدان کتاب
کتاب شایسته‌ی تقدیر نیویورک تایمز
برنده‌ی جایزه‌ی Anisfield-Wolf Book
برنده‌ی جایزه‌ی PEN Open Book
نکوداشت‌های کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی
روایتی زیبا و بی‌رحمانه از عشق، خشونت و خیانت. (Time)

کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی داستانی جذاب، روشن و قدرتمند است. در این اثر قصه‌ی شخصیت‌هایی نقل شده که اگرچه در فضای جنگ و آشوب زندگی می‌کنند، همه‌ی تلاش خود را برای دوری از این فضا به کار می‌گیرند. (The New York Times)

کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی اثری خواندنی و مبتکرانه است. چیماماندا انگوزی آدیشی در این رمان جذاب، با بینشی روشن و الهام‌بخش، داستانی خارق‌العاده را خلق نموده است. (Los Angeles Times)

رمان نیمه‌ی یک خورشید طلایی اثری جذاب و درخشان است. چیماماندا انگوزی آدیشی در این کتاب عشق و سیاست را به طرزی ظریف و هنرمندانه در هم آمیخته است. (Elle)
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی مناسب چه کسانی است؟
علاقه‌مندان به ادبیات نیجریه و دوست‌داران داستان‌ها و رمان‌های تاریخی، دو گروه از مخاطبین اصلی کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی از چیماماندا انگوزی آدیشی به شمار می‌روند.

با چیماماندا انگوزی آدیشی بیشتر آشنا شویم
چیماماندا انگوزی آدیشی (Chimamanda Ngozi Adichie) به سال 1977 در شهر انوگوی نیجریه متولد شد. او داستان‌نویس و روزنامه‌نگاری به‌نام و مطرح است که با مجموعه‌ی آثار روایی خویش، افتخارات فراوانی را برای ادبیات نیجریه به ارمغان آورده. چیماماندا انگوزی آدیشی در رشته‌ی داروسازی دانشگاه نیجریه تحصیل کرده است. او همچنین، موفق به اخذ مدرک نویسندگی خلاق از دانشگاه جان هاپکینز نیز شده است. از میان آثار آدیشی می‌توان به عناوین پیش رو اشاره کرد: «نیمه‌ی یک خورشید طلایی»، «در غم فقدان پدرم»، «ما همه باید فمینیست باشیم»، «لنگرگاهی در شن روان»، «زیکورا»، «آمریکانا»، «چیزی که دور گردنت حلقه می‌زند» و «ختمی ارغوانی».
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
در بخشی از کتاب نیمه‌ی یک خورشید طلایی می‌خوانیم
اوگوو از محوطه‌ى دانشگاه بیرون آمد و به خیابان رفت و در کنار درختان کنار جاده شروع به جست‌وجو کرد تا بالاخره برگ‌هاى درهم‌رفته‌ى گیاه را در نزدیکى ریشه‌ى یک درخت کاج پیدا کرد. هرگز در غذاهایى که ارباب از رستوران دانشگاه به خانه مى‌آورد چنین بوى تندى به مشامش نخورده بود. پیش خودش فکر کرد که آن را در خورش بریزد و مقدارى از آن را با برنج براى ارباب ببرد و پس از آن‌که ارباب آن را خورد، به او التماس کند. خواهش مى‌کنم منو به خونه‌ام نفرست قربان، من به جاى جوراب سوخته اضافه‌کارى مى‌کنم و پول اضافه درمى‌آرم تا یکى جاش بخرم. دقیقاً نمى‌دانست براى درآوردن پول جوراب چه کارى مى‌توانست بکند، اما به‌هر حال خیال داشت این را به ارباب بگوید. اگر آریگبه قلب ارباب را نرم مى‌کرد، شاید مى‌توانست مقدارى از آن و چند گیاه دارویى دیگر را در حیاط پشت خانه بکارد. فکر کرد به ارباب بگوید تا زمانى که مدرسه شروع بشود این‌کار مشغولیات خوبى است، چون خانم مدیر دبستان کارکنان دانشگاه به ارباب گفته بود که او نمى‌تواند از وسط ترم به مدرسه برود. اما ممکن بود که این دیگر انتظار بیش‌ازحد باشد. اصلاً اگر ارباب او را اخراج مى‌کرد، اگر او را به‌خاطر سوزاندن جورابش نمى‌بخشید، دیگر جایى براى فکر کردن به باغچه‌ى گیاهان معطر نبود. به‌سرعت به آشپزخانه رفت و آریگبه را روى پیشخان گذاشت و مقدارى برنج خیس کرد.

چند ساعت بعد، وقتى صداى اتومبیل ارباب را شنید، صداى کشیده شدن تایرها روى آسفالت و صداى موتور اتومبیل پیش از آن‌که در گاراژ توقف کند، احساس کرد که چیزى در دلش گره خورده است. کنار قابلمه‌ى خورش ایستاد و شروع کرد به هم زدن، ملاقه را به‌همان محکمى گرهى که در دلش احساس مى‌کرد، گرفته بود. آیا ارباب پیش از آن‌که بتواند از این غذا تعارفش کند، بیرونش مى‌کرد؟ جواب خانواده‌اش را چه مى‌خواست بدهد؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا