در بخشی از کتاب چگونه با کودک حرف بزن، گوش کند، گوش کن، حرف بزند میخوانیم
راستش اینکه تصور کنیم همیشه احساسات دیگران را خواهیم فهمید، بسیار اشتباه است. تنها کاری که میتوانیم بکنیم، این است که تلاش کنیم احساس فرزندان خود را بفهمیم. همیشه موفق نخواهیم بود، ولی آنها از تلاشهایمان تشکر خواهند کرد. میدانم باید احساسات را پذیرفت، ولی وقتی فرزندم به من میگوید: «از تو متنفرم.» نمیدانم باید چه واکنشی داشته باشم. اگر این شما را ناراحت میکند، میتوانید به فرزندتان بگویید که ناراحت شدهاید. مثلاً بگویید: «نمیخواهم این را بشنوم. اگر از من ناراحتی، به روش دیگری آن را بیان کن.» آیا راهی غیر از فهم احساسات، برای کمک به فرزندی که ناراحت است، وجود دارد؟ فرزند من تحمل بسیار کمی دارد. مطمئنم اگر به او بگویم: «میفهمم کلافهای.»، خیلی کمک کننده خواهد بود، ولی مشکل این است که وقتی در چنین وضعیتی است انگار اصلاً صدای مرا نمیشنود.
خانوادههای عضو گروه ما به این نکته پی بردهاند که در برخی از اوقات وقتی کودک به شدت ناراحت است، یک فعالیت فیزیکی میتواند کمی از تجربهی دردناک او را بکاهد. ما داستانها و تجربیات زیادی در مورد کودکانی شنیدهایم که بعد از مشت زدن به متکا، پرتاب دارت یا فعالیتهای دیگر آرامتر شدهاند، اما یکی از بهترین فعالیتهایی که نتیجه هم داده است این است که کودکان احساساتشان را نقاشی کنند. دو مثالی که در زیر میآیند، هر کدام با فاصلهی یک هفته از دیگری اتفاق افتادهاند. من تازه از کارگاه آموزشی برگشته بودم که دیدم پسر سه سالهام ناراحت روی زمین نشسته است. همسرم هم آن جا ایستاده بود و کلافه به نظر میرسید. همسرم گفت: «خُب، متخصص کودکان بیا ببینیم، چطور این مشکل را حل میکنی. فکر میکردم باید کاری کنم. به «جاشوا» نگاه کردم که هنوز فریاد میزد و روی زمین با مدادی در دست نشسته بود. خم شدم، به «جاشوا» گفتم: «با کشیدن نقاشی به من بگو که چقدر و به چه دلیل عصبانی هستی.»
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان