کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام از ویکتور هوگو

ساعت تک رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
فکر می‌کنید آخرین روز یک آدم محکوم به اعدام چگونه می‌گذرد؟! کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام اثر خارق‌العاده‌ای از نویسنده بزرگ، ویکتور هوگو است. این کتاب روایت آخرین روز یک مجرم محکوم به اعدام است که شما را با فکرهایی که در ذهن او می‌گذرد همراه می‌کند. گویی از ابتدای کتاب در ذهن این مجرم حضور دارید و با جریان سیال ذهن او همراه می‌شوید...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
درباره کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام:
تابه‌حال فکر کرده‌اید محکومان به اعدام در آخرین روز باقیمانده از زندگی خود،‌ به چه چیزهایی فکر می‌کنند؟ به کدام یک از عزیزان خود می‌اندیشند،‌ هوس چه غذایی کرده‌اند و یا چند بار لحظه اعدام خود را تصورکرده‌اند؟! حتی فکر کردن به چنین شرایطی هم می‌تواند بسیار دردناک و اضطراب‌آور باشد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام (The last day of a condemned man) نمونه‌ای درخشان و بی‌نظیر از نویسنده بزرگ جهان،‌ ویکتورهوگو (Victor Marie Hugo) است. این کتاب روایتی حزن‌آور، ‌شگفت‌انگیز و بسیار خلاق از جریان سیال ذهن یک فرد محکوم به اعدام است. کتابی که پس از انتشار در سال 1829 سرآغاز بحث‌های مهم برای لغو مجازات اعدام شد!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
ماجرای رمان آخرین روز یک محکوم به اعدام با روایت مجرم آغاز می‌شود. مجرمی که نه نام او مشخص و نه می‌دانید چه جرمی مرتکب شده است و قرار است به‌زودی با گیوتین اعدام شود. او در تلاش برای گرفتن بخشش و عفو از مردم و دادگاه است، اما،‌ مردم شهر او را با عناوینی مثل جانی،‌ قاتل و... می‌شناسند و حاضر نیستند لحظه‌ای حرف‌های او را بشنوند!

در تمام طول کتاب با ترس و دلهره مرد همراه می‌شوید و در ذهن او حضور دارید. کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام روایتی خلاق و شگفت‌انگیز است که در کنار جاذبه داستانی بی‌مثالش، شما را درباره ماهیت مجازات اعدام و تجربه منتهی به مرگ مجرمان محکوم به اعدام به فکر فرو می‌برد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام مناسب چه کسانی است؟
همه کسانی که به خواندن ادبیات داستانی و کلاسیک،‌ به‌ویژه آثار ویکتور هوگو علاقه‌مندند، از این کتاب ل*ذت می‌‎برند.

با ویکتورهوگو بیشتر آشنا شویم:
نویسندگان بزرگ و نامدار، آنقدر در ذهن مردم جهان جای گرفته‌اند که آنچنان نیازی به معرفی ندارند. ویکتور هوگو یکی از همین نویسندگان است به‌عنوان نابغه ادبیات داستانی جهان معرفی می‌شود. او که در سال 1802 در فرانسه متولد شد، به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین نویسندگان و نمایش‌نامه‌نویسان سبک رومانتیسم فرانسوی شناخته می‌شود. ویکتور هوگو آثار بی‌نظیر و مشهوری دارد که در سراسر جهان، شناخته شده است. مشهورترین آثار این نویسنده بزرگ فرانسوی، به‌ویژه در خارج از فرانسه، کتاب «گوژپشت نوتردام» و «بینوایان» است که تاکنون آثار سینمایی جذابی هم از آن‌ها اقتباس شده است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
در بخشی از کتاب آخرین روز یک محکوم به اعدام می‌خوانیم:
از زندان کونسیرژوری

حال، همانطور که در گزارش گفته شده بود دارند مرا انتقال می‌دهند.

سفرم تا به همین جا ارزشِ تعریف کردن دارد.

ساعت هفت و نیم را نشان می‌داد که مأمور اجرایِ حکم دوباره مقابلِ درِ سلولم حاضر شد. گفت: «آقا، من آماده‌ام شما را ببرم.» افسوس! او و بقیه همه حاضر بودند!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Zahra jafarian

صاحب امتیاز سایت
پرسنل مدیریت
صاحب امتیاز سایت
کاربر ویژه انجمن
ادمین پورتال
کتابخوان انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-11
نوشته‌ها
6,541
لایک‌ها
18,486
امتیازها
143
کیف پول من
94,558
Points
10,599
از جای برخاستم و یک قدم به جلو برداشتم؛ به نظر می‌رسید نمی‌توانم قدم بعدی را بردارم، سرم بی‌اندازه سنگین و پاهایم بسی سست بودند، اما پس از مدتی به خودم آمدم و با قدم‌هایی استوار راه افتادم. پیش از آنکه سلول را ترک کنم، آخرین نگاه را بدان انداختم. عاشقِ سلولم بودم! بعد از من خالی و بی‌کس خواهد شد؛ این همان چیزی است که حال و هوایِ سلولِ زندان را اینقدر غریب می‌کند.

اما مدتِ زیادی اینطور نخواهد ماند. زندان‌بان‌ها گفتند همین امروز بعدازظهر نفرِ بعدی می‌آید‌، مجرمی که دادگاه جنایی همین الان به اعدام محکومش کرده است.
در پیچِ راهرو، کشیش هم به ما ملحق شد. به تازگی صبحانه‌ی خود را صرف کرده بود.
به محضِ اینکه زندان را ترک کردیم، رئیسِ زندان دست مرا با محبت گرفت و چهار سربازِ دیگر را به گاردِ محافظ من اضافه کرد.

پشتِ درِ درمانگاه، پیرمردِ رو به موتی فریاد زد: «خدانگهدار!»
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا