- تاریخ ثبتنام
- 2020-07-14
- نوشتهها
- 3,012
- لایکها
- 7,947
- امتیازها
- 243
- محل سکونت
- از دیار خیال
- کیف پول من
- 19,606
- Points
- 1,627
در آن هنگام، آیتالله صانعی دادستان کل کشور بود.
ایشان نیز تماس گرفت و گفت: «پرونده صادق طباطبایی را به شورای عالی قضایی بفرستید، در شورا تصمیم گرفته شد که این پرونده به شورا منتقل شود».
من با عصبانیت پرسیدم: «چرا؟»
پاسخ دادند که حاج احمدآقا تماس گرفته که این پرونده باید بهتر رسیدگی شود.
من در حالی که بهشدت عصبانی بودم، گفتم: «آقای صانعی، فرستادن این پرونده به شورای عالی قضایی، روسیاهی دنیا و آخرت برای آن شوراست، چرا نمیگذارید به این پرونده رسیدگی کنیم؟!»
فردای آن روز ـ یا دو روز بعد ـ حاج احمد آقا با من تماس گرفت که امام با شما کار دارند، من نمیدانستم امام با من چکار دارد،
اما به هر حال خدمت امام رسیدم. حاج احمدآقا هم نشستند، قبل از هر سخن ایشان خطاب به امام عرض کرد: «شما به من فرمودید که من با شورای عالی قضایی تماس بگیرم که پرونده صادق طباطبایی را بخواهند؟»
ایشان نیز تماس گرفت و گفت: «پرونده صادق طباطبایی را به شورای عالی قضایی بفرستید، در شورا تصمیم گرفته شد که این پرونده به شورا منتقل شود».
من با عصبانیت پرسیدم: «چرا؟»
پاسخ دادند که حاج احمدآقا تماس گرفته که این پرونده باید بهتر رسیدگی شود.
من در حالی که بهشدت عصبانی بودم، گفتم: «آقای صانعی، فرستادن این پرونده به شورای عالی قضایی، روسیاهی دنیا و آخرت برای آن شوراست، چرا نمیگذارید به این پرونده رسیدگی کنیم؟!»
فردای آن روز ـ یا دو روز بعد ـ حاج احمد آقا با من تماس گرفت که امام با شما کار دارند، من نمیدانستم امام با من چکار دارد،
اما به هر حال خدمت امام رسیدم. حاج احمدآقا هم نشستند، قبل از هر سخن ایشان خطاب به امام عرض کرد: «شما به من فرمودید که من با شورای عالی قضایی تماس بگیرم که پرونده صادق طباطبایی را بخواهند؟»