نورگون به معنی گونهای شعلهور جشنی است که در منطقه کوهستانی مازندران در روز ۲۱ تیرماه برگزار میشود. مرکز این جشن در روستای نوا از توابع آمل است. نام مصطلح و رایج این جشن «نورگوهون» است به معنی نور گون (گون در لهجه محلی گوهون نامیده میشود). این مراسم در روستای نوا و در ۲۶ نوروز ماه (نورز ماه از ماههای زمینی وبرابر با ۲۰ تیرماه شمسی) و از حوالی عصر که هوا رو به تاریکی میرود برگزار میشود. نوا روستایی بسیار زیبا با حدود ۱۰۰ چشمه و دشتهایی زیبا که توسط کوههایی با نام عبرت، رئیس کوه، خورته (خورشید) کوه و سیو کوه (سیاه کوه) احاطه شدهاست و در ۷۰ کیلومتری شهرستان آمل واقع در استان مازندران میباشد. مردم این روستا معتقدند که فریدون بعد از شکست ضحاک و از آنجائیکه میبایستی او را در غاری در کوه دماوند به زنجیر بکشد به سمت قله دماوند به راه افتاد اما طرفداران ضحاک نیز در تلاش برای رهانیدن او بودند و بارها به لشکریان فریدون شبیخون زدند و او ضمن شکست آنان به سمت قله میرفت تا زمانی که به روستای نوا که درست مقابل قله دماوند بوده رسید. روستایی که از آنجا دماوند مانند مادری مهربان نشسته و چادرش را برای حفظ فرزندانش گسترانیدهاست. بعد از چند شب و روز استراحت و رفع خستگی فریدون و لشکریانش به همراه ضحاک ماردوش روانه قله دماوند میشوند و قرار میگذارند که بعد از به بند کشیدن ضحاک در دامنه کوه آتش روشن خواهند کرد تا همگان بدانند که کار ضحاک به پایان رسیدهاست. عیلرغم فاصله کم نوا تا قله دماوند هر چه مردم منتظر ماندند اثری از آتش نبود و همه نگران بودند که نکند که ضحاکیان با کشتن فریدون و یارانش او را از بند رهانیده باشند. مردم روستا به بلندترین نقطه روستا به قلاپیش (جلوی قلعه) رفته و چشم به دماوند دوخته بودند در حالیکه آفتاب آرام آرام غروب میکرد و شب دامن میگستراند از علامت آتشین خبری نبود. تا آنکه اوایل شب ناگهان نور آتش از دامنه دماوند درخشید و مردم نوا نیز در پاسخ آن آتش گونها را بر سر طنابی بسته و پس از آتش زدن، آن را بالای سر به گردش درآوردند تا پاسخ دلگرمکنندهای باشد برای یاران فریدون. جوانها به ر*ق*ص و پایکوبی مشغول شدند و نقل و شیرینی پخش کردند؛ و از آن زمان به بعد این مراسم به جشنی بزرگ تبدیل شد و هر سال در حدود ۲۰ تیرماه شمسی در همان محل قلاپیش همه گرد هم میآیند و جشن میگیرند و گونهای خشک را آتش زده و به دور سر میچرخانند. خانواده نامزدهای جوان برای نو عروس کله قند، شیرینی، میوه و مرغ و خروس میفرستند و آنها نیز خانواده داماد را به شام دعوت میکنند.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان