تاریخ ایران فساد در دربار شاه سلطان حسین صفوی

  • نویسنده موضوع 'mobin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 231
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

'mobin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,491
لایک‌ها
20,986
امتیازها
138
کیف پول من
-440
Points
0

محمدعلی بیگ پهلوان دربار شاه سلطان حسین صفوی، دریکی ازمحلات اصفهان، زنی زیبارو را که تازه ازحمام عمومی بیرون آمده بود به آ*غ*و*ش میگیرد و به سمت کریاس خانه‌ای “طهارت خانه” میدَوَد.

او سپس شلوار را از پای آن نگار نازنین بیرون کشیده و مشغول کام گرفتن میشود. از سر و صدای زیاد زن، مردم زیادی پشت درب کریاس خانه جمع میشوند. بعد از اتمام کار و بیرون آمدن، خلایق او را گرفته و نزد شاه سلطان حسین می‌آورند.

پهلوان درحضور سلطان اظهار پشیمانی کرده و میگوید: مزاج من چنانست که اگر دو شب جماع نکنم دیوانه و ازشعور بیگانه میشوم؛ یک هفته بودکه زنم بیمار و جماع نکرده بودم و چندروز است که حرکات و رفتار من از روی عقل و شعور نیست!

سلطان از ملاباشی دربار میپرسد حکم شرعی این چگونه است؟ ملاباشی گفت این زن از چه قوم و قبیله است؟ گفتند این زن از بزرگان اهل سنت میباشد. ملاباشی خندید و گفت از قراری که پهلوان میگوید درحالت بی‌شعوری و عدم عقل این خطا از او صادر شده و بر دیوانه تکلیفی نمیباشد و حرجی نیست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin

'mobin

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-29
نوشته‌ها
4,491
لایک‌ها
20,986
امتیازها
138
کیف پول من
-440
Points
0
حکیم باشی دربار گفت ازصورت محمدعلی بیگ چنان معلوم میشودکه مزاجش دموی است و تولید منی درمزاجش بسیار میشود و اگر دیر اخراج منی نماید، منی زاید شده و طغیان نماید و بخاراتش متصاعد به دماغش میشود و از هوش و خرد بیگانه و بدتر از دیوانه میشود!

منجم باشی عرض نمود ستاره این پهلوان زهره است و زهره تربیت ارباب عیش و عشرت و طرب و ل*ذت مینماید. از اینگونه ل*ذت‌های غریبه و عجیبه و ناگهانی بسیار به این پهلوان خواهد رسید و بر او حرجی نیست!

امیری گفت مگر این زن درهمه عمرش چنین لذتی نیافته بود و نخواهد یافت! او باید شکرگذار نیز باشد!

وزیراعظم گفت فی‌الحقیقت محمدعلی بیگ یک پهلوان توانای فرزانه است و چاکر اخلاص کیش قدیمی؛ درشجاعت باهزار نفر برابری میکند. به سبب این گناه جزیی، او را روا نیست آزردن.

شاه سلطان حسین که تا این زمان به سخنان درباریان گوش میداد سرانجام گفت: خلاف جمع رفتار نمودن طریق عاقلی نیست؛ وقتی همه ارکان دولت نواب همایون ماحمایت محمدعلی بیگ مینمایند باری ما تنها چگونه بی‌التفات باشیم! سپس فرمود محمدعلی بیگ را یکدست خلعت فاخر پوشاندند و به جوهری دربار فرمان داد تاجواهری مخصوصِ آلت محمدعلی بیگ بسازد و آلتش را مرصع به جواهر نماید!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : 'mobin
بالا