بعضی وقتها دلم از ماه تولدم میگیره.....!!!
نمیدونم......
شاید دیواری کوتاهتر از خردادماهی بودن پیدا نمیکنم.......
دلم میخواد همه چیو بندازم گردنه اون !
مثه وقتایی که باید حرف بزنم و ناخواسته با مغزی پر از کلمات و جملاتو دادو بیدادها ساکت میشم. فقط نگاه میکنم !
مثه وقتایی که لبخند رو لبامه و بغضی تو گلوم که لامصب نه پایین میره نه میشکنه !
مثه وقتایی که انقـــــد عصبی میشم که هیشکیو نمیتونم تحمل کنم حتی خودمو !
مثه وقتایی که شیطون ترین فرد بین جمع دوستام میشم و وقتی همه میرن من میمونم و من و کلی حسرت تو چشمام و تنهایی !
مثه وقتایی که دلم تنگ میشه..
ولی نمیدونی واسه کیه !؟ واسه چیه ؟!
مثه وقتایی که کلی حرف دارم ولی سرم و بالا میگیرم با لبخند فقط میگم خدایا شکرت...
خرداد ماهی عزیزم
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان