خطای بنیادی اِسنادی
خطای اسنادی و روانشناسی نفرت
در خطای بنیادی، اعمال افراد را ناشی از صفات شخصی آنها میدانیم و از موقعیتهایی که در آن قرار میگیرند غافل میشویم. در واقع نقش شرایط و محیط نادیده گرفته میشود و این جهتگیریِ نادرست منجربه سوءتفاهم و اشتباهات بیشماری میشود. در ابعاد وسیع، این خطا نتایج وحشتناکی به بار میآورد. وقتی انسانها در گروههای مختلف جای میگیرند، بدون آنکه درک دقیقی از شرایط داشته باشند وجود خود در آن گروه خاص را به شدت جدی میگیرند. دیگر برایشان مهم نیست که شاید فشار یا شرایط خاص، منجر به همگروهی آنها با سایرین شده است. حسی به آنها القا میشود که آنها و گروهشان با پیوندی ازلی-ابدی و بر اساس ریشههای مشترکِ در هم تنیده در یک جغرافیا یا نقطهی فکری قرار گرفتهاند. اینجاست که خطای اِسنادی رقم میخورد و عوامل بیرونی و شرایط محیطی نادیده گرفته میشوند و از همینجاست که تقسیمبندیهای عجیبی از سوی انسانها شکل میگیرد. همهی آنچه درون گروه است مثبت تلقی میشود، از نظر افراد ارزش دفاع دارد و موجب میشود افراد گروه بیخردانه تا پای جان هم برای ارزشهای گروه پیش بروند. در مقابل، هرچه خارج از گروه قرار میگیرد دشمن و مخالف است. روانشناسی نفرت مشخص میکند که یکی از ریشههای شکلگیری نفرت همین خطای بنیادی است. افراد گروه از این نکته غافل میشوند که علت جمع شدن آنها در گروه شاید تصادف، فشار یا سایر عوامل بیرونی و محیطی است و با نادیده گرفتن این مسئله، اولین گام برای تفرقه در اجتماعات انسانی برداشته میشود. پس تفاوت، تفرقه و نهایتا نفرت پا به عالم بشریت میگذارد. طبق مطالعات روانشناسان، حتی گروهبندی افراد از روی عناصر سادهای چون رنگ لباس هم موجب بروز عقاید متعصبانه گروهی در افراد میشود. حال در نظر بگیرید که این گروهها بر سر منافع مشترک نیز با هم رقابت کنند، مشخصا نتیجه چیزی جز جنگ و نفرت نخواهد بود.
انجمن رمان نویسی
دانلود رمان