سری قدیمی و شدیدا محبوب کال آو دیوتی، در دوران پر فراز و نشیب خودش ما را به دلِ نبردهای هیجانانگیز و فراموشنشدنی در برهههای تاریخی مختلفی برده است. سال گذشته و با انتشار نسخه مدرن وارفر این مجموعه، شاهد تجربهای بودیم که تا حد زیادی همان چیزی است که از کال آو دیوتی انتظار داریم؛ اثری شامل بخش داستانی جذاب و در کنار آن قسمت چندنفره خوشساخت و سرگرمکننده که میتوان ساعتها غرق تجربه آن شد. حال امسال، نوبت به استودیو تریآرک و Raven رسیده تا در قالب نسخه جدیدی از زیرمجموعه Black Ops وظیفه راضی کردن طرفداران این مجموعه را انجام دهند. اما آیا Call of Duty: Black Ops Cold ، یک قدم رو به جلوی دیگر برای کال آو دیوتی است یا اینکه در مقایسه با استانداردی که مدرن وارفر تنظیم کرد، یک پسرفت هم بهحساب میآید؟ در ادامه بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد هم مفصلتر در مورد آن صحبت کنیم:
همانطور که از اسم بازی هم پیداست، Call of Duty: Black Ops Cold ما را به دوران جنگ سرد میبرد؛ دورانی که در آن ترس از جنگ قریبالوقوع اتمی بین ابرقدرتها جهان و بشریت را تهدید میکند و طرفین هم در تلاش هستند تا با ماموریتهایی اکثرا مخفیانه و متوسل شدن به روشهای نوین آن زمان، به دشمن خودشان ضربه بزنند و مانع از موفقیت آنها شوند. از نظر داستانی، کلد وار دنبالهای برای قسمت اول Black Ops است و همهچیز، از جایی آغاز میشود که تیمی متشکل از نیروهای آمریکایی، با دستور مستقیم رونالد ریگان، رییس جمهور وقت، در به در دنبال یک تهدید قدیمی میگردند که همه نشانهها و شایعات، خبر از اوجگیری او و تحرکات جدیاش میدهند؛ این تهدید، شخصی نیست جز یک جاسوس اهل شوروی به اسم پِرسیوس که بیشتر به یک سایه شبیه است و همین هم پیدا کردن و کشتنش را سخت میکند. در این میان، بازیکن نقش کاراکتری را برعهده دارد که تعیین اسم و یک سری خصوصیات شخصیتیاش برعهده گیمر است ولی خب در بازی، با اسم مستعار Bell شناخته شده و مورد خطاب قرار میگیرد.
کلد وار، دارای سه بخش داستانی، چندنفره و زامبی است و در این بین قسمت داستانی بازی بدون شک بهترین و جذابترینِ آنها، حداقل در زمان عرضه است. بازی، از این حیث هم وفادار به اصول کلی مجموعه در خلق تجربهای اکشن و سینمایی است و هم نوآوریهای خاص و جدیدی دارد. در نتیجه از یک طرف به وفور صح*نههایی را خواهید داشت که سوار بر هلیکوپتر به سمت ویتکونگها تیراندازی میکنید یا با هدایت یک ماشین کنترلی مخصوص و ویراژ دادن از بین ماشینهای نظامی، سعی در متوقف کردن یک هواپیما دارید و از طرفی دیگر، برخی از بهترین قسمتهای بازی در قالب تجربهای مخفیکاری و دور از هیاهوی آشنای مراحل مجموعه رخ میدهند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که کلد وار، در بین تمام نسخههای کال آو دیوتی بیشترین حجم از مخفیکاری و مراحل آرام را دارد و این اتفاق، از قضا اصلا هم بد نیست؛ چرا که اولا چنین مراحلی، حال چه وارد شدن به خانه یک نیروی ردهبالای دشمن باشد، چه انجام ماموریت در مقر اصلی نیروهای شوروی و چه یکی از آن مراحل اسنایپرمحور معروف، واقعا خوشساخت و جذاب هستند و کاملا هم با حال و هوای دوران جنگ سرد مطابقت دارند.
راستی تا یادم نرفته، همینجا اشاره کنم که کلد وار از نظر گرافیکی، مخصوصا در بخش داستانی آن، شدیدا چشمنواز و زیبا است و کاملا لایق منتشر شدن در مقطعی را که در حال تغییر نسل هستیم، دارد. بازی، خیلی خوب آن اتمسفر دهه هشتادی را با رنگبندی که کاملا مناسب فضای کلی سیاسی و نسبتا تاریکش است بهتصویر کشیده و همینطور دقت خیلی خوبی به جزییات شخصیتهایش دارد. از طرفی دیگر، فرقی نمیکند که صح*نه مقابلتان محیط جنگلی ویتنام باشد یا یک کمپ برفی در شوروی؛ تمام محیطها با دقت خیلی خوبی به ریزهکاریها طراحی شدهاند و بدون اغراق، گرافیک بازی پیشرفتی عالی داشته و خبر خوب اینکه حداقل در نسخه پیسی، بدون مشکل فنی خاصی به شکلی کاملا نرم و روان هم اجرا میشود.
حال که مفصل از بخش داستانی بازی صحبت کردیم و گفتیم که ارزش تجربه بالایی دارید، سوال پیش میآید که کلد وار برای دوران پس از تمام کردن بخش داستانیاش چه محتویاتی برایمان در نظر گرفته است؟ بخش چندنفره، اگر در کال آو دیوتی مهمتر از قسمت داستانی نباشد، اهمیت کمتری هم ندارد و این بخش است که میتواند بازیکنان را در طولانیمدت درگیر تجربه بازی نگه دارد؛ چرا که اصلا منطقی هم نیست که بازی را صرفا برای تجربه یک بخش داستانی ۵-۶ ساعته به کسی پیشنهاد کنیم. اما متاسفانه، ضعفهای کلد وار خودشان را در قسمت چندنفره نشان میدهند و هرچند به شکلی نیستند که کاملا از تجربه بازی ناامید شویم، ولی خب میتوانند باعث شوند که بگوییم بهتر است برای خرید بازی عجله نداشته باشید.
بررسی بازی Call of Duty: Black Ops Cold
در مقطعی از سال هستیم که طرفداران بازیهای شوتر، بیصبرانه منتظر نسخه جدید کال آو دیوتی هستند. اما آیا Call of Duty: Black Ops Cold ، همان بازی است که میتواند جوابگوی این اشتیاق باشد؟ با بررسی بازی همراه باشید.
سری قدیمی و شدیدا محبوب کال آو دیوتی، در دوران پر فراز و نشیب خودش ما را به دلِ نبردهای هیجانانگیز و فراموشنشدنی در برهههای تاریخی مختلفی برده است. سال گذشته و با انتشار نسخه مدرن وارفر این مجموعه، شاهد تجربهای بودیم که تا حد زیادی همان چیزی است که از کال آو دیوتی انتظار داریم؛ اثری شامل بخش داستانی جذاب و در کنار آن قسمت چندنفره خوشساخت و سرگرمکننده که میتوان ساعتها غرق تجربه آن شد. حال امسال، نوبت به استودیو تریآرک و Raven رسیده تا در قالب نسخه جدیدی از زیرمجموعه Black Ops وظیفه راضی کردن طرفداران این مجموعه را انجام دهند. اما آیا Call of Duty: Black Ops Cold ، یک قدم رو به جلوی دیگر برای کال آو دیوتی است یا اینکه در مقایسه با استانداردی که مدرن وارفر تنظیم کرد، یک پسرفت هم بهحساب میآید؟ در ادامه بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد هم مفصلتر در مورد آن صحبت کنیم:
همانطور که از اسم بازی هم پیداست، Call of Duty: Black Ops Cold ما را به دوران جنگ سرد میبرد؛ دورانی که در آن ترس از جنگ قریبالوقوع اتمی بین ابرقدرتها جهان و بشریت را تهدید میکند و طرفین هم در تلاش هستند تا با ماموریتهایی اکثرا مخفیانه و متوسل شدن به روشهای نوین آن زمان، به دشمن خودشان ضربه بزنند و مانع از موفقیت آنها شوند. از نظر داستانی، کلد وار دنبالهای برای قسمت اول Black Ops است و همهچیز، از جایی آغاز میشود که تیمی متشکل از نیروهای آمریکایی، با دستور مستقیم رونالد ریگان، رییس جمهور وقت، در به در دنبال یک تهدید قدیمی میگردند که همه نشانهها و شایعات، خبر از اوجگیری او و تحرکات جدیاش میدهند؛ این تهدید، شخصی نیست جز یک جاسوس اهل شوروی به اسم پِرسیوس که بیشتر به یک سایه شبیه است و همین هم پیدا کردن و کشتنش را سخت میکند. در این میان، بازیکن نقش کاراکتری را برعهده دارد که تعیین اسم و یک سری خصوصیات شخصیتیاش برعهده گیمر است ولی خب در بازی، با اسم مستعار Bell شناخته شده و مورد خطاب قرار میگیرد.
در بین بخشهای سهگانه بازی Call of Duty: Black Ops Cold ، قسمت داستانی جذابترین آنها است
کلد وار، دارای سه بخش داستانی، چندنفره و زامبی است و در این بین قسمت داستانی بازی بدون شک بهترین و جذابترینِ آنها، حداقل در زمان عرضه است. بازی، از این حیث هم وفادار به اصول کلی مجموعه در خلق تجربهای اکشن و سینمایی است و هم نوآوریهای خاص و جدیدی دارد. در نتیجه از یک طرف به وفور صح*نههایی را خواهید داشت که سوار بر هلیکوپتر به سمت ویتکونگها تیراندازی میکنید یا با هدایت یک ماشین کنترلی مخصوص و ویراژ دادن از بین ماشینهای نظامی، سعی در متوقف کردن یک هواپیما دارید و از طرفی دیگر، برخی از بهترین قسمتهای بازی در قالب تجربهای مخفیکاری و دور از هیاهوی آشنای مراحل مجموعه رخ میدهند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که کلد وار، در بین تمام نسخههای کال آو دیوتی بیشترین حجم از مخفیکاری و مراحل آرام را دارد و این اتفاق، از قضا اصلا هم بد نیست؛ چرا که اولا چنین مراحلی، حال چه وارد شدن به خانه یک نیروی ردهبالای دشمن باشد، چه انجام ماموریت در مقر اصلی نیروهای شوروی و چه یکی از آن مراحل اسنایپرمحور معروف، واقعا خوشساخت و جذاب هستند و کاملا هم با حال و هوای دوران جنگ سرد مطابقت دارند.
ثانیا مراحل مخفیکاری بازی، به قیمت فدا کردن قسمتهای اکشن و سینمایی آن تمام نشدهاند و حتی خیلی از آنها هم به بازیکن حق انتخاب میدهند تا اگر دلش خواست مرحله را به شکل اکشن هم انجام دهد یا اینکه در نهایت به یکی از آن سناریوهای نفسگیر بازی منتهی میشوند که با گرفتن اسلحه به دست، به دل دشمن میزنید و حسابی از خجالتشان در میآیید. در نتیجه شاهد ترکیب خیلی خوب و ایدهآلی از اکشن و مخفیکاری در بازی هستیم که هرچند شاید از دید برخی طرفداران و به دلایل سلیقهای مورد پسند قرار نگیرد، ولی خب اگر نظر من را بخواهید، نتیجه نهایی بسیار خوشساخت است و قطعا ارزش وقتی را که برایش میگذارید، دارد. اما یکی دیگر از موارد خیلی خوب بخش داستانی بازی، نقش داشتن انتخابهای بازیکن در آن است. هرچند قسمت شخصیسازی کاراکتر بازی در ابتدا شاید پیچیده بهنظر نرسد، ما خصوصیاتی که برای کاراکترتان در نظر میگیرید در ادامه واقعا روی گیمپلی بازی تاثیر میگذارند. همچنین درست است که سیستم انتخاب دیالوگ بازی آنقدر هم تاثیرگذار نیست و نهایتا مثلا به آغاز شدن یک هدف فرعی در دلِ مرحله منجر شده یا اطلاعاتی از شخصیتی میدهد که در حال صحبت با او هستید، ولی خب برخی تصمیمات دیگری که در بازی میگیرید روی روند و مخصوصا پایانبندی داستان تاثیرگذار هستند؛ به طوریکه شما با تصمیمتان میتوانید یکی از پایانهای چندگانه بازی را مشاهده و تجربه کنید و فارغ از اینکه انتخابتان کدام باشد، پایانبندیهای بازی همگی باکیفیت و حسنختام خوبی برای قسمت داستانی آن هستند؛ مخصوصا با آن پیچش جذابی که در اواخر بازی با آن روبهرو میشویم.
ترکیب بسیار خوب اکشن و مخفیکاری، تجربه متفاوت و در عین حال جذابی در قسمت داستانی بازی ارائه میدهد
اما خب تجربه داستانی بازی، باوجود همه جذابیتهایش، کاملا هم بیعیب و نقص نیست. جدا از اینکه تجربه بخش داستانی کلا کوتاه بهنظر میرسد، در دقایقی هم درگیر شعارزدگی میشود و برخلاف مدرن وارفر که سعی میکرد نشان دهد در جنگ هیچکس بیگناه نیست، کمی شخصیتهای درگیرش را نه همیشه ولی گاهی بیش از حد بیعیب و نقص نشان میدهد. اما جدیتر و مهمتر از این قضیه، بحث عدم استفاده بازی از پتانسیل شخصیتهای آشنایی است که در آن حضور دارند. اجازه بدهید باز هم فلشبکی به مدرن وارفر بزنم و حضور مهم کاراکتری مثل کاپیتان پرایس در آن را یادآوری کنم که فقط برای سواستفاده از محبوبیتش به بازی برنگشته بود و نقشی کلیدی و مهم در آن ایفا میکرد. حال به کلد وار برگردیم؛ جایی که کاراکترهای آشنا و محبوبی مثل وودز و میسِن و حتی شخصیتی منفی که برای جلوگیری از اسپویل اسمش را نمیآورم، در آن حضور دارند اما این حضور، اکثرا در حاشیه است و آنطور که باید اهمیت این شخصیتها و مخصوصا اهمیت کارهایی که در گذشته کردهاند، در بازی بهتصویر کشیده نمیشود.
راستی تا یادم نرفته، همینجا اشاره کنم که کلد وار از نظر گرافیکی، مخصوصا در بخش داستانی آن، شدیدا چشمنواز و زیبا است و کاملا لایق منتشر شدن در مقطعی را که در حال تغییر نسل هستیم، دارد. بازی، خیلی خوب آن اتمسفر دهه هشتادی را با رنگبندی که کاملا مناسب فضای کلی سیاسی و نسبتا تاریکش است بهتصویر کشیده و همینطور دقت خیلی خوبی به جزییات شخصیتهایش دارد. از طرفی دیگر، فرقی نمیکند که صح*نه مقابلتان محیط جنگلی ویتنام باشد یا یک کمپ برفی در شوروی؛ تمام محیطها با دقت خیلی خوبی به ریزهکاریها طراحی شدهاند و بدون اغراق، گرافیک بازی پیشرفتی عالی داشته و خبر خوب اینکه حداقل در نسخه پیسی، بدون مشکل فنی خاصی به شکلی کاملا نرم و روان هم اجرا میشود.
حال که مفصل از بخش داستانی بازی صحبت کردیم و گفتیم که ارزش تجربه بالایی دارید، سوال پیش میآید که کلد وار برای دوران پس از تمام کردن بخش داستانیاش چه محتویاتی برایمان در نظر گرفته است؟ بخش چندنفره، اگر در کال آو دیوتی مهمتر از قسمت داستانی نباشد، اهمیت کمتری هم ندارد و این بخش است که میتواند بازیکنان را در طولانیمدت درگیر تجربه بازی نگه دارد؛ چرا که اصلا منطقی هم نیست که بازی را صرفا برای تجربه یک بخش داستانی ۵-۶ ساعته به کسی پیشنهاد کنیم. اما متاسفانه، ضعفهای کلد وار خودشان را در قسمت چندنفره نشان میدهند و هرچند به شکلی نیستند که کاملا از تجربه بازی ناامید شویم، ولی خب میتوانند باعث شوند که بگوییم بهتر است برای خرید بازی عجله نداشته باشید.
کلد وار مثل سنت همیشگی کال آو دیوتی و مخصوصا نسخههای اخیر مجموعه، گانپلی شدیدا باکیفیتی دارد و هرچند مثلا بهشخصه جای خالی آن مکانیک سنگرگیریمانند مدرن وارفر را در آن حس کردم، ولی وقتی صحبت از شوتینگ و گانپلی میشود، همهچیز عالی است و دقت به جزییات صداگذاری اسلحهها و حتی موارد ریزی مثل آن صدای دلنشینی که وقتی یک نیروی رقیب را در بخش چندنفره میکُشید، خیلی خوب کار شده است. اما مشکل اصلی بخش چندنفره بازی، نه در این موارد که در بحث کیفیت محتوای فعلی بازی دیده میشود. کلد وار، در زمان عرضه دارای هشت نقشه است که این رقم هم از تعداد نقشههای Black Ops 4 و هم مدرن وارفر پایینتر است و حتی اگر چنین مقایسهای صرفا عددی هم بهنظر برسد، اجازه بدهید بگویم که متاسفانه کمبود نقشهها واقعا پس از گذشت چند ساعت از تجربه بخش چندنفره خودش را بهوضوح نشان میدهد؛ مخصوصا اگر از آن بازیکنانی باشید که ساعتهای طولانی را صرف تجربه پشت سرهم بخش چندنفره و تلاش برای رسیدن به سطوح بالاتر میکنند و خب در این حالت، پس از گذشت چند ساعت خودتان را در وضعیتی پیدا خواهید کرد که مدام در محیطهایی آشنا میچرخید و این تکرار به مرور آزاردهندهتر هم میشود. البته به دور از انصاف است اگر نگوییم که کیفیت طراحی نقشههای موجود بازی اصلا و ابدا بد نیست و مشکل آنها، بیشتر مربوط به تعداد کمشان میشود.
اگر فکر میکنید ایرادهای محتوایی قسمت چندنفره بازی فقط به کمبود نقشه خلاصه میشود، متاسفانه خبر بدی برایتان دارم! کلد وار به همین روال از حیث ارائه حالتهای بازی هم دچار ضعف است. در ظاهر، شاهد چند حالت جدید در کنار حالتهای آشنای قدیمی هستیم ولی خب در عمل، راستش را بخواهید بهترین گزینههای در دسترستان تقریبا همان حالتهای آشنای قدیمی هستند و بخشهای جدید، به جز یک مورد، چیز خاصی برای ارائه ندارند. یکی از این بخشهای جدید، VIP Escort نام دارد و مکانیکش بهاین صورت است که شما یا در نقش تیمی قرار میگیرید که شخصیت VIP در آن حضور دارد و باید او را به نقطه خروج از مرحله برسانید یا اینکه در نقش تیم مقابل، باید مانع از این کار شوید و خب هر راند هم جای تیمها عوض میشود. مشکل اصلی این قسمت، این است که هم کلیتش خیلی زود خستهکننده میشود و هم اینکه اصلا ایده آن خیلی خیلی کم به مرحله اجرای نهایی میرسد و معمولا، هر دو تیم خیلی سریع خودشان را به نقاط خروج از نقشه میرسانند و در آنجا بازی با کشته شدن تمام اعضای یک تیم بهدست حریف بهپایان میرسد!
حالت جدید بعدی بازی، Fireteam: Dirty Bomb است. سری کال آو دیوتی در نسخههای اخیرش تلاش زیادی کرده تا بخشی هم برای افرادی که به نبردهای وسیع با شرکت بازیکنان زیاد علاقه دارند فراهم کنند و Fireteam: Dirty Bomb هم یکی از همین تلاشها است که موفقیت خاصی هم بهحساب نمیآید. این حالت، در قالب ۱۰ تیم از اسکوادهای چهارنفره انجام میشود و مواردی مثل امکان برداشتن زره یا سوار شدن به وسایل نقلیه و حتی ورود به مرحله از طریق چتر کمی حس بخش وارزون را هم تداعی میکنند و روند کلی بازی هم بدون شباهت به حالت Plunder وارزون نیست. اما مشکل این حالت بازی، نه این شباهت که کمی بیهدف و شلخته بودن بیش از حد آن است؛ به طوریکه اصلا مکانیک کلی بهدست آوردن اورانیوم، رساندن آن به بمب یا خنثی کردن بمب شکلی شلخته و بیش از حد پرهرج و مرج دارد و شاید فقط در صورتی بتوان کمی از آن ل*ذت برد که یک اسکواد چهارنفره واقعا هماهنگ داشته باشید و بتوانید از طریق ارتباط برقرار کردن باهم در جریان بازی، برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید.
همانطور که از اسم بازی هم پیداست، Call of Duty: Black Ops Cold ما را به دوران جنگ سرد میبرد؛ دورانی که در آن ترس از جنگ قریبالوقوع اتمی بین ابرقدرتها جهان و بشریت را تهدید میکند و طرفین هم در تلاش هستند تا با ماموریتهایی اکثرا مخفیانه و متوسل شدن به روشهای نوین آن زمان، به دشمن خودشان ضربه بزنند و مانع از موفقیت آنها شوند. از نظر داستانی، کلد وار دنبالهای برای قسمت اول Black Ops است و همهچیز، از جایی آغاز میشود که تیمی متشکل از نیروهای آمریکایی، با دستور مستقیم رونالد ریگان، رییس جمهور وقت، در به در دنبال یک تهدید قدیمی میگردند که همه نشانهها و شایعات، خبر از اوجگیری او و تحرکات جدیاش میدهند؛ این تهدید، شخصی نیست جز یک جاسوس اهل شوروی به اسم پِرسیوس که بیشتر به یک سایه شبیه است و همین هم پیدا کردن و کشتنش را سخت میکند. در این میان، بازیکن نقش کاراکتری را برعهده دارد که تعیین اسم و یک سری خصوصیات شخصیتیاش برعهده گیمر است ولی خب در بازی، با اسم مستعار Bell شناخته شده و مورد خطاب قرار میگیرد.
کلد وار، دارای سه بخش داستانی، چندنفره و زامبی است و در این بین قسمت داستانی بازی بدون شک بهترین و جذابترینِ آنها، حداقل در زمان عرضه است. بازی، از این حیث هم وفادار به اصول کلی مجموعه در خلق تجربهای اکشن و سینمایی است و هم نوآوریهای خاص و جدیدی دارد. در نتیجه از یک طرف به وفور صح*نههایی را خواهید داشت که سوار بر هلیکوپتر به سمت ویتکونگها تیراندازی میکنید یا با هدایت یک ماشین کنترلی مخصوص و ویراژ دادن از بین ماشینهای نظامی، سعی در متوقف کردن یک هواپیما دارید و از طرفی دیگر، برخی از بهترین قسمتهای بازی در قالب تجربهای مخفیکاری و دور از هیاهوی آشنای مراحل مجموعه رخ میدهند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که کلد وار، در بین تمام نسخههای کال آو دیوتی بیشترین حجم از مخفیکاری و مراحل آرام را دارد و این اتفاق، از قضا اصلا هم بد نیست؛ چرا که اولا چنین مراحلی، حال چه وارد شدن به خانه یک نیروی ردهبالای دشمن باشد، چه انجام ماموریت در مقر اصلی نیروهای شوروی و چه یکی از آن مراحل اسنایپرمحور معروف، واقعا خوشساخت و جذاب هستند و کاملا هم با حال و هوای دوران جنگ سرد مطابقت دارند.
راستی تا یادم نرفته، همینجا اشاره کنم که کلد وار از نظر گرافیکی، مخصوصا در بخش داستانی آن، شدیدا چشمنواز و زیبا است و کاملا لایق منتشر شدن در مقطعی را که در حال تغییر نسل هستیم، دارد. بازی، خیلی خوب آن اتمسفر دهه هشتادی را با رنگبندی که کاملا مناسب فضای کلی سیاسی و نسبتا تاریکش است بهتصویر کشیده و همینطور دقت خیلی خوبی به جزییات شخصیتهایش دارد. از طرفی دیگر، فرقی نمیکند که صح*نه مقابلتان محیط جنگلی ویتنام باشد یا یک کمپ برفی در شوروی؛ تمام محیطها با دقت خیلی خوبی به ریزهکاریها طراحی شدهاند و بدون اغراق، گرافیک بازی پیشرفتی عالی داشته و خبر خوب اینکه حداقل در نسخه پیسی، بدون مشکل فنی خاصی به شکلی کاملا نرم و روان هم اجرا میشود.
حال که مفصل از بخش داستانی بازی صحبت کردیم و گفتیم که ارزش تجربه بالایی دارید، سوال پیش میآید که کلد وار برای دوران پس از تمام کردن بخش داستانیاش چه محتویاتی برایمان در نظر گرفته است؟ بخش چندنفره، اگر در کال آو دیوتی مهمتر از قسمت داستانی نباشد، اهمیت کمتری هم ندارد و این بخش است که میتواند بازیکنان را در طولانیمدت درگیر تجربه بازی نگه دارد؛ چرا که اصلا منطقی هم نیست که بازی را صرفا برای تجربه یک بخش داستانی ۵-۶ ساعته به کسی پیشنهاد کنیم. اما متاسفانه، ضعفهای کلد وار خودشان را در قسمت چندنفره نشان میدهند و هرچند به شکلی نیستند که کاملا از تجربه بازی ناامید شویم، ولی خب میتوانند باعث شوند که بگوییم بهتر است برای خرید بازی عجله نداشته باشید.
بررسی بازی Call of Duty: Black Ops Cold
در مقطعی از سال هستیم که طرفداران بازیهای شوتر، بیصبرانه منتظر نسخه جدید کال آو دیوتی هستند. اما آیا Call of Duty: Black Ops Cold ، همان بازی است که میتواند جوابگوی این اشتیاق باشد؟ با بررسی بازی همراه باشید.
سری قدیمی و شدیدا محبوب کال آو دیوتی، در دوران پر فراز و نشیب خودش ما را به دلِ نبردهای هیجانانگیز و فراموشنشدنی در برهههای تاریخی مختلفی برده است. سال گذشته و با انتشار نسخه مدرن وارفر این مجموعه، شاهد تجربهای بودیم که تا حد زیادی همان چیزی است که از کال آو دیوتی انتظار داریم؛ اثری شامل بخش داستانی جذاب و در کنار آن قسمت چندنفره خوشساخت و سرگرمکننده که میتوان ساعتها غرق تجربه آن شد. حال امسال، نوبت به استودیو تریآرک و Raven رسیده تا در قالب نسخه جدیدی از زیرمجموعه Black Ops وظیفه راضی کردن طرفداران این مجموعه را انجام دهند. اما آیا Call of Duty: Black Ops Cold ، یک قدم رو به جلوی دیگر برای کال آو دیوتی است یا اینکه در مقایسه با استانداردی که مدرن وارفر تنظیم کرد، یک پسرفت هم بهحساب میآید؟ در ادامه بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد هم مفصلتر در مورد آن صحبت کنیم:
همانطور که از اسم بازی هم پیداست، Call of Duty: Black Ops Cold ما را به دوران جنگ سرد میبرد؛ دورانی که در آن ترس از جنگ قریبالوقوع اتمی بین ابرقدرتها جهان و بشریت را تهدید میکند و طرفین هم در تلاش هستند تا با ماموریتهایی اکثرا مخفیانه و متوسل شدن به روشهای نوین آن زمان، به دشمن خودشان ضربه بزنند و مانع از موفقیت آنها شوند. از نظر داستانی، کلد وار دنبالهای برای قسمت اول Black Ops است و همهچیز، از جایی آغاز میشود که تیمی متشکل از نیروهای آمریکایی، با دستور مستقیم رونالد ریگان، رییس جمهور وقت، در به در دنبال یک تهدید قدیمی میگردند که همه نشانهها و شایعات، خبر از اوجگیری او و تحرکات جدیاش میدهند؛ این تهدید، شخصی نیست جز یک جاسوس اهل شوروی به اسم پِرسیوس که بیشتر به یک سایه شبیه است و همین هم پیدا کردن و کشتنش را سخت میکند. در این میان، بازیکن نقش کاراکتری را برعهده دارد که تعیین اسم و یک سری خصوصیات شخصیتیاش برعهده گیمر است ولی خب در بازی، با اسم مستعار Bell شناخته شده و مورد خطاب قرار میگیرد.
در بین بخشهای سهگانه بازی Call of Duty: Black Ops Cold ، قسمت داستانی جذابترین آنها است
کلد وار، دارای سه بخش داستانی، چندنفره و زامبی است و در این بین قسمت داستانی بازی بدون شک بهترین و جذابترینِ آنها، حداقل در زمان عرضه است. بازی، از این حیث هم وفادار به اصول کلی مجموعه در خلق تجربهای اکشن و سینمایی است و هم نوآوریهای خاص و جدیدی دارد. در نتیجه از یک طرف به وفور صح*نههایی را خواهید داشت که سوار بر هلیکوپتر به سمت ویتکونگها تیراندازی میکنید یا با هدایت یک ماشین کنترلی مخصوص و ویراژ دادن از بین ماشینهای نظامی، سعی در متوقف کردن یک هواپیما دارید و از طرفی دیگر، برخی از بهترین قسمتهای بازی در قالب تجربهای مخفیکاری و دور از هیاهوی آشنای مراحل مجموعه رخ میدهند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که کلد وار، در بین تمام نسخههای کال آو دیوتی بیشترین حجم از مخفیکاری و مراحل آرام را دارد و این اتفاق، از قضا اصلا هم بد نیست؛ چرا که اولا چنین مراحلی، حال چه وارد شدن به خانه یک نیروی ردهبالای دشمن باشد، چه انجام ماموریت در مقر اصلی نیروهای شوروی و چه یکی از آن مراحل اسنایپرمحور معروف، واقعا خوشساخت و جذاب هستند و کاملا هم با حال و هوای دوران جنگ سرد مطابقت دارند.
ثانیا مراحل مخفیکاری بازی، به قیمت فدا کردن قسمتهای اکشن و سینمایی آن تمام نشدهاند و حتی خیلی از آنها هم به بازیکن حق انتخاب میدهند تا اگر دلش خواست مرحله را به شکل اکشن هم انجام دهد یا اینکه در نهایت به یکی از آن سناریوهای نفسگیر بازی منتهی میشوند که با گرفتن اسلحه به دست، به دل دشمن میزنید و حسابی از خجالتشان در میآیید. در نتیجه شاهد ترکیب خیلی خوب و ایدهآلی از اکشن و مخفیکاری در بازی هستیم که هرچند شاید از دید برخی طرفداران و به دلایل سلیقهای مورد پسند قرار نگیرد، ولی خب اگر نظر من را بخواهید، نتیجه نهایی بسیار خوشساخت است و قطعا ارزش وقتی را که برایش میگذارید، دارد. اما یکی دیگر از موارد خیلی خوب بخش داستانی بازی، نقش داشتن انتخابهای بازیکن در آن است. هرچند قسمت شخصیسازی کاراکتر بازی در ابتدا شاید پیچیده بهنظر نرسد، ما خصوصیاتی که برای کاراکترتان در نظر میگیرید در ادامه واقعا روی گیمپلی بازی تاثیر میگذارند. همچنین درست است که سیستم انتخاب دیالوگ بازی آنقدر هم تاثیرگذار نیست و نهایتا مثلا به آغاز شدن یک هدف فرعی در دلِ مرحله منجر شده یا اطلاعاتی از شخصیتی میدهد که در حال صحبت با او هستید، ولی خب برخی تصمیمات دیگری که در بازی میگیرید روی روند و مخصوصا پایانبندی داستان تاثیرگذار هستند؛ به طوریکه شما با تصمیمتان میتوانید یکی از پایانهای چندگانه بازی را مشاهده و تجربه کنید و فارغ از اینکه انتخابتان کدام باشد، پایانبندیهای بازی همگی باکیفیت و حسنختام خوبی برای قسمت داستانی آن هستند؛ مخصوصا با آن پیچش جذابی که در اواخر بازی با آن روبهرو میشویم.
ترکیب بسیار خوب اکشن و مخفیکاری، تجربه متفاوت و در عین حال جذابی در قسمت داستانی بازی ارائه میدهد
اما خب تجربه داستانی بازی، باوجود همه جذابیتهایش، کاملا هم بیعیب و نقص نیست. جدا از اینکه تجربه بخش داستانی کلا کوتاه بهنظر میرسد، در دقایقی هم درگیر شعارزدگی میشود و برخلاف مدرن وارفر که سعی میکرد نشان دهد در جنگ هیچکس بیگناه نیست، کمی شخصیتهای درگیرش را نه همیشه ولی گاهی بیش از حد بیعیب و نقص نشان میدهد. اما جدیتر و مهمتر از این قضیه، بحث عدم استفاده بازی از پتانسیل شخصیتهای آشنایی است که در آن حضور دارند. اجازه بدهید باز هم فلشبکی به مدرن وارفر بزنم و حضور مهم کاراکتری مثل کاپیتان پرایس در آن را یادآوری کنم که فقط برای سواستفاده از محبوبیتش به بازی برنگشته بود و نقشی کلیدی و مهم در آن ایفا میکرد. حال به کلد وار برگردیم؛ جایی که کاراکترهای آشنا و محبوبی مثل وودز و میسِن و حتی شخصیتی منفی که برای جلوگیری از اسپویل اسمش را نمیآورم، در آن حضور دارند اما این حضور، اکثرا در حاشیه است و آنطور که باید اهمیت این شخصیتها و مخصوصا اهمیت کارهایی که در گذشته کردهاند، در بازی بهتصویر کشیده نمیشود.
راستی تا یادم نرفته، همینجا اشاره کنم که کلد وار از نظر گرافیکی، مخصوصا در بخش داستانی آن، شدیدا چشمنواز و زیبا است و کاملا لایق منتشر شدن در مقطعی را که در حال تغییر نسل هستیم، دارد. بازی، خیلی خوب آن اتمسفر دهه هشتادی را با رنگبندی که کاملا مناسب فضای کلی سیاسی و نسبتا تاریکش است بهتصویر کشیده و همینطور دقت خیلی خوبی به جزییات شخصیتهایش دارد. از طرفی دیگر، فرقی نمیکند که صح*نه مقابلتان محیط جنگلی ویتنام باشد یا یک کمپ برفی در شوروی؛ تمام محیطها با دقت خیلی خوبی به ریزهکاریها طراحی شدهاند و بدون اغراق، گرافیک بازی پیشرفتی عالی داشته و خبر خوب اینکه حداقل در نسخه پیسی، بدون مشکل فنی خاصی به شکلی کاملا نرم و روان هم اجرا میشود.
حال که مفصل از بخش داستانی بازی صحبت کردیم و گفتیم که ارزش تجربه بالایی دارید، سوال پیش میآید که کلد وار برای دوران پس از تمام کردن بخش داستانیاش چه محتویاتی برایمان در نظر گرفته است؟ بخش چندنفره، اگر در کال آو دیوتی مهمتر از قسمت داستانی نباشد، اهمیت کمتری هم ندارد و این بخش است که میتواند بازیکنان را در طولانیمدت درگیر تجربه بازی نگه دارد؛ چرا که اصلا منطقی هم نیست که بازی را صرفا برای تجربه یک بخش داستانی ۵-۶ ساعته به کسی پیشنهاد کنیم. اما متاسفانه، ضعفهای کلد وار خودشان را در قسمت چندنفره نشان میدهند و هرچند به شکلی نیستند که کاملا از تجربه بازی ناامید شویم، ولی خب میتوانند باعث شوند که بگوییم بهتر است برای خرید بازی عجله نداشته باشید.
کلد وار مثل سنت همیشگی کال آو دیوتی و مخصوصا نسخههای اخیر مجموعه، گانپلی شدیدا باکیفیتی دارد و هرچند مثلا بهشخصه جای خالی آن مکانیک سنگرگیریمانند مدرن وارفر را در آن حس کردم، ولی وقتی صحبت از شوتینگ و گانپلی میشود، همهچیز عالی است و دقت به جزییات صداگذاری اسلحهها و حتی موارد ریزی مثل آن صدای دلنشینی که وقتی یک نیروی رقیب را در بخش چندنفره میکُشید، خیلی خوب کار شده است. اما مشکل اصلی بخش چندنفره بازی، نه در این موارد که در بحث کیفیت محتوای فعلی بازی دیده میشود. کلد وار، در زمان عرضه دارای هشت نقشه است که این رقم هم از تعداد نقشههای Black Ops 4 و هم مدرن وارفر پایینتر است و حتی اگر چنین مقایسهای صرفا عددی هم بهنظر برسد، اجازه بدهید بگویم که متاسفانه کمبود نقشهها واقعا پس از گذشت چند ساعت از تجربه بخش چندنفره خودش را بهوضوح نشان میدهد؛ مخصوصا اگر از آن بازیکنانی باشید که ساعتهای طولانی را صرف تجربه پشت سرهم بخش چندنفره و تلاش برای رسیدن به سطوح بالاتر میکنند و خب در این حالت، پس از گذشت چند ساعت خودتان را در وضعیتی پیدا خواهید کرد که مدام در محیطهایی آشنا میچرخید و این تکرار به مرور آزاردهندهتر هم میشود. البته به دور از انصاف است اگر نگوییم که کیفیت طراحی نقشههای موجود بازی اصلا و ابدا بد نیست و مشکل آنها، بیشتر مربوط به تعداد کمشان میشود.
اگر فکر میکنید ایرادهای محتوایی قسمت چندنفره بازی فقط به کمبود نقشه خلاصه میشود، متاسفانه خبر بدی برایتان دارم! کلد وار به همین روال از حیث ارائه حالتهای بازی هم دچار ضعف است. در ظاهر، شاهد چند حالت جدید در کنار حالتهای آشنای قدیمی هستیم ولی خب در عمل، راستش را بخواهید بهترین گزینههای در دسترستان تقریبا همان حالتهای آشنای قدیمی هستند و بخشهای جدید، به جز یک مورد، چیز خاصی برای ارائه ندارند. یکی از این بخشهای جدید، VIP Escort نام دارد و مکانیکش بهاین صورت است که شما یا در نقش تیمی قرار میگیرید که شخصیت VIP در آن حضور دارد و باید او را به نقطه خروج از مرحله برسانید یا اینکه در نقش تیم مقابل، باید مانع از این کار شوید و خب هر راند هم جای تیمها عوض میشود. مشکل اصلی این قسمت، این است که هم کلیتش خیلی زود خستهکننده میشود و هم اینکه اصلا ایده آن خیلی خیلی کم به مرحله اجرای نهایی میرسد و معمولا، هر دو تیم خیلی سریع خودشان را به نقاط خروج از نقشه میرسانند و در آنجا بازی با کشته شدن تمام اعضای یک تیم بهدست حریف بهپایان میرسد!
حالت جدید بعدی بازی، Fireteam: Dirty Bomb است. سری کال آو دیوتی در نسخههای اخیرش تلاش زیادی کرده تا بخشی هم برای افرادی که به نبردهای وسیع با شرکت بازیکنان زیاد علاقه دارند فراهم کنند و Fireteam: Dirty Bomb هم یکی از همین تلاشها است که موفقیت خاصی هم بهحساب نمیآید. این حالت، در قالب ۱۰ تیم از اسکوادهای چهارنفره انجام میشود و مواردی مثل امکان برداشتن زره یا سوار شدن به وسایل نقلیه و حتی ورود به مرحله از طریق چتر کمی حس بخش وارزون را هم تداعی میکنند و روند کلی بازی هم بدون شباهت به حالت Plunder وارزون نیست. اما مشکل این حالت بازی، نه این شباهت که کمی بیهدف و شلخته بودن بیش از حد آن است؛ به طوریکه اصلا مکانیک کلی بهدست آوردن اورانیوم، رساندن آن به بمب یا خنثی کردن بمب شکلی شلخته و بیش از حد پرهرج و مرج دارد و شاید فقط در صورتی بتوان کمی از آن ل*ذت برد که یک اسکواد چهارنفره واقعا هماهنگ داشته باشید و بتوانید از طریق ارتباط برقرار کردن باهم در جریان بازی، برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید.