• رمان عاشقانه و جنایی کاراکال به قلم حدیثه شهبازی کلیک کنید
  • خرید رمان عاشقانه، غمگین، معمایی دلداده به دلدار فریبا میم قاف کلیک کنید

بیوگرافی شيخ ابوالحسن خرقاني|عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجري

  • نویسنده موضوع L A D Y
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 237
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

L A D Y

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,764
لایک‌ها
23,345
امتیازها
138
سن
17
کیف پول من
7,817
Points
117
شيخ ابوالحسن علي بن‌جعفر بن ‌سلمان خرقاني « يا علي بن احمد » عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجري از چهره‌هاي بسيار درخشان عرفان ايراني است كه در آزادانديشي و مردم‌گرائي جهاني و وسعت نظر انساني و تفكر والاي عرفاني ممتاز و كم‌نظير است. گفتار و كردار اين عارف كيهان‌گراي ايراني كه در نيمه دوم قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري در خرقان قومس « كومش » استان حاليه سمنان ميزيسته است. در طي گذشت نزديك به يك‌هزار سال همواره مورد توجه و دقت و مطالعه و سرمش عارفان و شاعران و متفكران و محققان بوده است.

وي در سال 351 يا 352 هجري در قصبه خرقان قومس از توابع بسطام متولد شده و در روز سه‌شنبه دهم محرم(عاشورا) سال 425 هجري در هفتاد و سه سالگي در همان قصبه خرقان جهان را بدرود گفته است. مشهور است كه علاوه بر همشهري وي يعني بايزيد بسطامي عارف بزرگوار و عالي‌مرتبه قرن دوم و سوم هجري كه شيخ و مقتداي حال جذبه و تفكر او بوده است مانند عارف معروف معاصر خود شيخ ابو سعيد ابوالخير خرقه ارشاد و طريقت از شيخ ابوالعباس احمد بن محمد عبدالكريم قصاب آملي داشته است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,764
لایک‌ها
23,345
امتیازها
138
سن
17
کیف پول من
7,817
Points
117
در منقولات و حكايات باقي مانده است كه شيخ ابوسعيد ابوالخير عارف مشهور و ابوعلي سينا فيلسوف نامي و ناصر خسرو قبادياني علوي، شاعر و متفكر ايراني كه معاصر شيخ ابوالحسن خرقاني بوده‌اند به خرقان رفته و با وي صحبت داشته و مقام معنوي وي را ستوده‌اند. ونيز گفته‌اند كه سلطان محمود پادشاه مقتدر غزنوي بديدار شيخ ابوالحسن خرقاني رفته و از وي كسب فيض كرده و نصيحت خواسته است.

از شاگردان ممتاز و مشهور شيخ ابوالحسن خرقاني خواجه عبدالله انصاري عارف قرن پنجم هجري است كه سالها در خرقان زيسته و از انفاس پر بركت شيخ ابوالحسن خرقاني كسب فيض و معلومات كرده است. در مورد ارتباط معنوي بايزيد بسطامي عارف قرن دوم و سوم هجري با شيخ ابوالحسن خرقاني كه از وفات بايزيد 234 هجري تا تولي شيخ ابوالحسن 351 يا 352 هجري يكصد و هفده يا هجده سال فاصله است مطالب زيادي در آثار نويسندگان و محققان به ويژه عارفان قرنهاي بعد آمده است كه قابل توجه و تأمل مي‌باشد. بديهي است اينگونه ارتباطات آشكار مؤيد بقاي روح و استمرار و انتقال هويت و معنويت پنهان از چشم ظاهربين بشري است كه فهم ضعيف و محدود ما به ندرت قادر به درك جلوه‌هائي از آن مي‌باشد. شيخ فريدالدين عطار نيشابوري عارف بزرگ قرن ششم و هفتم هجري در اين باره مي‌نويسد:

نقل است كه شيخ بايزيد هر سال يك نوبت به زيارت دهستان شدي بسرريگ كه آنها قبور شهداست، چون بر خرقان گذر كردي باستادي و نفس بركشيدي، مريدان از وي سؤال كردند كه شيخا ما هيچ نمي‌شنويم، گفت: آري كه از اين ديه دزدان بوي مردي مي‌شنوم، مردي بود نام او علي و كنيت او ابوالحسن به درجه از من پيش بود، بار عيال كشد و كشت كند و درخت نشاند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,764
لایک‌ها
23,345
امتیازها
138
سن
17
کیف پول من
7,817
Points
117
هم‌‌چنين در مورد توجه و ارتباط متقابل شيخ ابوالحسن خرقاني به بايزيد بسطامي و مددجستن از تربت او شيخ فريدالدين عطار نيشابوري مي‌نويسد:

نقل است كه شيخ ابوالحسن در ابتدا دوازده سال در خرقان نماز خفتن به جماعت كردي و روي به خاك بايزيد نهادي و بسطام آمدي 3 فرسنگ و باستادي و گفتي بار خدايا از آن خلعت كه بايزيد را داده‌اي ابوالحسن را بويي ده و آنگاه بازگشتي، وقت صبح را به خرقان بازآمدي و نماز بامداد به جماعت به خرقان دريافتي بر طهارت نماز خفتن.

نقل است كه وقتي دزدي بسر بازي شده بود تا پي او نتوانند ديدن و نتوانند برد. شيخ گفته بود من در طلب اين حديث كم از دزدي نتوانم بود تا بعد از آن از خاك بايزيد بسرباز مي‌شده بود و پشت بر خاك او نمي‌كرد تا بعد از دوازده سال از تربت آواز آمد كه: اي ابوالحسن گاه آن آمد كه بنشيني. شيخ گفت: اي بايزيد همي همتي بازدار كه مردي امي‌ام و از شريعت چيزي نمي‌دانم و قرآن نياموخته‌ام آوازي آمد: اي ابوالحسن آنچه مرا داده‌اند از بركات تو بود. شيخ گفت: تو به صدو سي‌و ‌اند سال پيش از من بودي. گفت: بلي وليكن چون به خرقان گذر كردمي نوري ديدمي كه از خرقان به آسمان برمي‌شدي و سي سال بود تا به خداوند به حاجتي درمانده بودم بسرم ندا كردند كه: اي بايزيد به حرمت آن نور را به شفيع آر تا حاجت برآيد گفتم: خداوندا آن نور كيست؟ هاتفي آواز داد كه آن نور بنده خاص است و او را ابوالحسن گويند، آن نور را شفيع آر تا حاجت تو برآيد شيخ گفت چون به خرقان رسيدم بيست و چهارم روز، جمله قرآن يباموختم و به روايتي ديگر است كه بايزيد گفت: فاتحه آغاز كن چون به خرقان رسيدم قرآن ختم كردم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,764
لایک‌ها
23,345
امتیازها
138
سن
17
کیف پول من
7,817
Points
117
گويند شيخ ابوالحسن خرقاني بر سر در خانقاه خود نوشته بود: « هر كس كه درين سرا درآيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد.چه آن كس كه به درگاه باريتعالي به جان ارزد، البته بر خوان ابوالحسن به نان ارزد. »

نگارنده « رفيع » اين مضمون والاي انساني را چنين به نظم درآورده است:

بر سر در خانقاه خرقان

شيخ خرقان به لطف عرفان

اين نكته نوشته بود از مهر

مهر فلك است تالي آن

هر كس كه در اين سرا در آيد

گر گرسنه بود يا كه عطشان

مهمان به خوان عارفان است

گر گبر بود و يا مسلمان

از مهر به خدمتش بكوشيد

زيرا كه هم اوست پيك جانان

شايسته‌ي نان ابوالحسن هست

آن كس كه خداي داده‌اش‌جان

راستي با همه‌ تلاشها و كوششهاي خيره‌كننده‌اي كه بشر در راه كسب علوم و فنون كرده و پيشرفتهايي نيز بدست آورده است. متأسفانه در راه معنويت و انسانيت واقعي با تأسيس و تشكيل سازمانهاي مختلف خيريه جهاني بعد از گذشت يك‌هزار سال حتي توفيق روش عالي انساني خانقاه اين عارف بزرگوار و كيهان‌گراي ايراني را نداشته است و جلوه و جلال اين خانقاه حاشيه‌ي كوير مركزي ايران به شهرت و شعار همه آن مؤسسات پر زرق و برق و پر آوازه جهاني پهلو مي‌زند. از ديگر سخنان والاي شيخ ابوالحسن خرقاني كه برگزيده‌ايم اينهاست:
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

L A D Y

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-07-12
نوشته‌ها
1,764
لایک‌ها
23,345
امتیازها
138
سن
17
کیف پول من
7,817
Points
117
عالم بامداد برخيزد طلب زيادتي علم كند، و زاهد طلب زيادتي زهد كند و ابوالحسن در بند آن بود كه سروري به دل برادري رساند. اگر به تركستان تا به در شام كسي را خاري در انگشت شود آن از آن من است. همچنين از ترك تا شام كسي را قدم در سنگ آيد زيان آن مراست و اگر اندوهي در دلي است آن دل از آن من است.

كاشكي به دل همه‌ي خلق، من به مردمي تا خلق را مرگ نبايستي ديد. . .كاشكي حساب همه خلق با من بكردي تا خلق را به قيامت نبايستي ديد. كاشكي عقوبت همه خلق، مرا كردي تا ايشان را دوزخ نبايستي ديد. بهترين چيزها دلي‌ست كه در وي هيچ بدي نباشد. اگر سرودي بگويد و به آن حق را خواهد بهتر از آن بود كه قرآن خواند و بدان حق را نخواهد. هر چه براي خدا كني اخلاص است و هر چه براي خلق كني ريا. هر كه عاشق شد خداي را يافت و هر كه خداي را يافت خود را فراموش كرد.

او به راستي مريد و شاگرد روحاني سلطان العارفين بايزيد بسطامي است كه گفته است: مريد من آنست كه بر كناره دوزخ بياستد و هر كه را خواهند به دوزخ برند دستش گيرد و به بهشت فرستد و خود به جاي او به دوزخ رود.

به هر حال شيخ ابوالحسن خرقاني از عارفان انگشت شماري است كه اصل عشق نافذ را اعلام كردند و خدمت به بشريت نيازمند را هدف هستي خود مي‌دانستند. برخي از سخنان او كه در نورالعلوم آمده و همچنين شيخ فريدالدين عطار نيشابوري در تذكره‌الاولياء آورده و در قرنهاي بعد نقل كرده‌اند از بسياري از رساله‌هاي گوناگون نظري گوياتر و پر معني‌تر است.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا