به نام همانی که لبخندش آغازگر عشق شد
نام دلنوشته: سیلاژ
نویسنده: مهدیس امیرخانی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
بدایت:
شب است و نیستی و پس از جای تهیات،
خو گرفتهام با عطر جامانده از تو که فریاد میزند؛
اندکی پیش برای من بودی!
گفته بودمت که شبهای بیتو چه طولانی است؟
میدانستی و رفتی؟
مرحبا!
به راستی،...
دلنوشته: تاسیان من
مهدیس امیرخانی
ژانر: عاشقانه
بدایت:
تاسیان من،
اکنون که لحظاتی تا پایان روز نمانده، خواب بر چشمهایم حرام گشته و دلتنگی جهانم را رنگین کرده است!
تاسیانم!
میدانی؛ عشق درمانی جز آنکه بیمارت کرد ندارد و درمان دردم در چشم توست!
ولکین چشم تو دور از من است!
کاش تنها پلکی، با...
نام دلنوشته: خواهرانهها
نویسنده: مهدیس امیرخانی
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
دنیا تار و تاریک بود و تنها بودم،
بدون هیچ یار و یاوری!
در آغوشش فرو رفتم و شد تنها همخانه سیاهیهایم!
شانهی پدرانه تقدیمم کرد و مهرش جایگزین محبت مادر شد!
آن برادرها کسی نبودند جز؛ خواهرهایم!
#انجمن_تک_رمان...