با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترینها را تجربه کنید.☆
...بی ترس از خیس شدن…
مثل آن روز…
که تمام شهر خیس شد،
اما دل من،
در آ*غ*و*ش تو گرم بود…
باران و خاطره…
هر دو بوی تو را دارند،
بوی عشقی که در دل من،
هیچوقت تمام نمیشود…
نه با گذر زمان،
نه با دوری…
چون تو،
تنها خاطره نیستی،
تو خودِ عشق منی… 💙
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#نغمه_های_خاموش
...که برای خاطرهای که تو در دلم کاشتهای.
تو برای من فقط یک حضور نیستی،
تو بوی زندگی هستی،
هوایی که نفس میکشم،
و دلیلی که هر روز،
چشمهایم را با لبخند باز کنم...
عطر تو،
همان بهانهای است که هر روز عاشقت شوم...
دوباره و دوباره و دوباره... 💙
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#انجمن_تک_رمان
#نغمه_های_خاموش
...یک حضور دائم که همه چیز را به آرامش میرساند.
با تو، این سایه همیشه روشن است،
در هر لحظهای که تو این جا هستی.
سایهای در قلبم است،
که از حضور تو پر شده،
نه از نبودن،
نه از فاصلهها،
فقط از عشقی که همین جا در کنارم،
در هر لحظه میجوشد.
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#نغمه_های_خاموش
#انجمن_تک_رمان
...دل من دیگر دل نبود،
تکه ای از آسمان شد،
که بی پروا در چشمانت پرواز می کرد.
نگاهی که آمد،
و بی هیچ کلامی، همه چیز را گفت…
و من، در آن نگاه،
قصه عشق را دوباره نوشتم.
اگر عشق یک نقطه آغاز دارد،
برای من،
همان لحظه ای بود که چشمانت را دیدم…
#علی_برادر_خدام_خسروشاهی
#نغمه_های_خاموش
#انجمن_تک_رمان