خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

ساعت تک رمان

  1. NADIYA

    شعر شهرِ غم

    از یاد می‌برم! من خیابان‌های این شهر را از یاد می‌برم. هرگز به یاد نمی‌آورم در کدام خیابان دیدمت! به یاد نمی‌آورم با کدام غزل تو را بوسیدمت! من خاطره‌های با تو را از یاد می‌برم. #شهر_غم #زری #انجمن_تک_رمان
  2. NADIYA

    شعر شهرِ غم

    اگر دستانت در دستانم بود. اگر دستانت در دستانم بود تو آن طرف شهر زمین نمی‌خوردی. دستانم اگر در دستانت بود، شهر پر از غم‌ نبود خانه‌ی کوچکی داشتیم چشمانت سیاهی شب بود لبخندت خنده‌ی شهر بود #شهر_غم #زری #انجمن_تک_رمان
  3. NADIYA

    شعر شهرِ غم

    بیم دارم بیم دارم که عشقت مجنونم کند. بیم دارم که شبی مرا رسواترین رسوایان کند. در شهرِ غم پرسه می‌زنم‌. بیم دارم که مرا با خاطراتت این چنین خوار کند. #شهر_غم #زری #انجمن_تک_رمان
  4. NADIYA

    شعر شهرِ غم

    شهر مردگان شهر از بالا قشنگ بود. از پایین پر از غم بود. دلم خنده‌ای از ته دل می‌خواست. شهر هوایش عاشقانه بود. #شهر_غم #زری #انجمن_تک_رمان
بالا