#PART_206
ابرویی بالا انداخت و خواست چیزی بگه که تقهای به در خورد و با صدای بله الی در باز شد و ایرج وارد شد.
نیشش باز بود و با دیدن اخم من و لبخند روی ل*ب الی لبخندش عمق گرفت.
با لبخند و نیش باز گفت:
- اجازه هست خانومها؟
الی: ایرج اینجا چیکار میکنی؟
ایرج داخل شد و حین بستن در گفت:
- اصلاً...