...مشکی رنگم شدم، با چهرهای درهم رفته رو به راننده کردم؛
- حرکت کن.
راننده پاهاشو روی پدال گذاشت و ماشین رو به حرکت درآورد، گوشی رو از جیبم درآوردم و اولین تماسی که باهام گرفته شده بود رو جواب دادم؛
- چیه؟
- ...
- سارای ع*و*ضی؟
- ...
- خوبه بیاریدش قلعه شیطان.
#بیگانه_شناس
#یگانه
#انجمن_تک_رمان