#پارت۳۵
اون روز همه جا رفتیم و حسابی خوشگذروندیم. از پارک و شهربازی گرفته تــا پاساژ و کافیشاپ... خاک بر سر برعکس قیافهی خشن و اخلاق سمیش، آدم پایهای برای گردش بود.
تو تموم این مدت کلی درمورد خودش گفت. از خانوادهی مذهبی و سادش، از پدر تعصبی و آبرو دارش، از تنهایی و بیدوست بودنش... حتی...