Usage for hash tag: پارت۳۳

ساعت تک رمان

  1. Paryzad

    درحال تایپ رمان جان | paryzad کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۳ با شنیدن صدای دینگ از گوشیم، عین وحشی‌ها به معنای واقعي کلمه روش شیرجه زدم و سریع پیام رو باز کردم. _ سلام، بیداری؟ اگه یه جو عقل تو کلم بود مسلماً ساعت سه صبح با وجود مدرسه‌ی فردا نه؛ ولی از اونجایی من جانم و از این موجود مزخرف هیچی بعید نیست، بیخیال فردا، شروع کردم به چت کردن : _...
  2. mizzle✾

    VIP رمان بطن دالان تاریکی(جلداول) | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۳ *** به حیوونی که برای ویولت شکار کرده بودم و خونش کف اتاق جاری شده بود خیره شدم. هوای اتاق بدجوری برام خفه بود. بلند شدم و دوباره از اتاق خارج شدم. بتی داشت بازم سر دیگ بزرگش کار‌های عجیب‌غریب می‌کرد. رفتم سمتش و گفتم: - ممنونم ازتون خانوم شما خیلی به ما کمک کردین. سری تکون داد که...
  3. mizzle✾

    در حال ویرایش رمان ساغر خونین | فاطمه فتاحی کاربر انجمن تک رمان

    #پارت۳۳ شب شده بود تقریبا و آسمون پرده سیاه و تیره‌اش رو به سرتاسر زمین کشیده بود و این تاریکیش به جای‌جای زمین سایه انداخته بود و ستاره‌ها مثل اکلیلی روی پرده مشکی آسمون برق می‌زدن، رسیده بودیم دم در عمارت، از خستگی زیاد پاهام زق‌زق می‌کرد. هم رفتیم یکم خرید مرید کردیم هم اینکه رفتیم جاهای...
بالا