#پارت۳۱
خیره به خوردن هیولا وار شهرام، خواستم گ*از دوم رو بزنم که گوشیم زنگ خورد. نگاهی به گوشیه روي میزم انداختم و همزمان دهن تا ته بازم رو از ساندویچ فاصله دادم و بستمش.
صدای وحشیانه ی زنگ گوشیم باعث شد دیو دست از خوردن بکشه و تیز به صفحه ی گوشیم نگاه کنه. اَی چشمات درآد چشم دریده! خجالت نمی...