کامل شده دلخواه خیال | AlmaBerryς੭ کاربر انجمن تک رمان

[MAHDIS]

به نام تو، آرامشم
نام دل‌نوشته: دلخواه خیال
نام دل‌نویس: م. محمدی
ویراستار: Pegah.a
مقدمه:
دلم پر زد و رفت، نشست گوشه‌‌ی خیال!
خیال باز شد و برد مرا به دار!
این‌جا به وقت اعدام، دلم رو سر می‌بُرم تا آن روزی که دیگر اسمت را نیاره!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

شب‌هایی دارم در کنج آسمان!
من و سیاهی پاک این دریا!
دست به باران می‌دهم و غم‌هایم را به باد!
ماه، آن قافیه باز شعرها!
نقش پلک‌هایم را می‌شمارد!
و من به نداشتن تو خوشم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

من اسیر خیالمم!
خیال می‌‌کنم دنیا در دستان من،
روزها به میل من،
ماه به خواست من،
جهانی محتاج من،
همه، من!
دیگر از تو اسم نمی‌برم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

در تنهایی رد خیال تو را می‌شمارم!
گاهی از تو می‌نویسم، گاهی نامت را تکرار می‌کنم در هر قافیه از خط‌های کاغذ!
اما تو نیستی و تمامش مچاله می‌شود!
تو نیستی و قلبم مچاله‌‌تر!
نامت را نیز قدغن کردم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

تمام روز چون هنرپیشه‌ها رُل شاد بازی می‌کنم.
شب‌ها چشم‌هایم را از تو خالی می‌کنم!
تو که به قلبم نیامده، رفتی!
تو بگو او را چطور بی‌تو آرامش کنم؟!
وابستگی نامش نخوان!
من حس‌ها پای این قلب قربانی می‌کنم!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

درد بر دل نشست با آرزوی داشتنت!
آرزو چه سود، با یقین نداشتنت؟!
نمی‌دانم سهم خانه‌ی که شدی!
زندگی می‌کنم من با این خیال داشتنت.
رویا پشت رویا می‌بافم و نقش پشت نقش
چه ماهر شده قلبم با نداشتنت!
هنر را چه فایده وقتی تو نباشی
سر می‌برم از دل امیدوار به داشتنت!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

خیال‌های خیس شده زیر آفتاب، چشم‌های منن!
دردهای کوه شده در زمستان، بغض‌های به گل نشسته منن!
آن حادثه خونین در سکوت، ترکِ دیوارِ سَد قلب منن!
کلمه‌ای برایم در هیچ زبانی نیست، اینان که گفتنی نیستن، درد‌های منن!
بازیگری شده، شغل این روزهای خیلی‌ها؛ اما اسکار بهترین‌ها از آن منن!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

من و این آه بر گِل نشسته!
بغض قرار‌های این کشتیِ شکسته!
درد‌های انبار شده در قلب!
خواستن‌های سکوت شده بر ل*ب!
اشک‌های روز بارانی!
نصیحت‌های نشنیده پنهانی!
منم آن بینای کور شده!
منم آن شنوای کر شده!
دلخواه دل نشد و پر زد این قاصدک!
زندگی تمام شد و تمام شد، به درک!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

به خاک سپرده شد.
کاش‌های بی‌امان را می‌گویم.
خالی شد و رفت!
عطر شیرینت سرش باز مانده بود!
آتش گرفت و خاکستر شد!
قصه‌ی هدیه‌هایت نابودی بود!
خیال باز شد.
ذهن مغلوب شده به قلب را می‌گویم.
آرامشم رفت!
خواهشی آب شد پشت سرت ریخت!
رفتنت ثبت شد!
بیگانگی ما تا به ابد!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

[MAHDIS]

تعداد بازی‌هایمان باهم خیلی زیاد نبود.
دیدارهایمان خیلی ساده بود.
دست‌هایمان از هم جدا نمی‌شد.
آرزوهایمان خیلی مشترک شد؛
اما...
من آن قطعه‌ی یدک بودم که بی‌استفاده شد!
گاهی هم فروخته می‌شد!
مُهره‌ی سوخته‌ی دور انداخته شده!
سرباز بازنده جنگ جهانی ما؛
اما...
حالا تو به زیر پایی‌‌!
حالا تو ترک شده‌ای!
چوبی آماده برای سوختن!
مجرمی برای به دار آویختن!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان