برگرفته از نشریه حضور
جامعه مطلوب از دید امام خمینی
از دیدگاه امام خمینی، همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر، ایشان شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روانشناختی و جامعه شناختی می دانند.
چکیده
مقاله حاضر به دنبال بررسی جامعه مطلوب از دیدگاه امام خمینی است و سعی شد شاخص های جامعه مطلوب در سخنان و پیام های ایشان مورد بررسی قرار گیرد. جهت تبیین شاخص های چنین جامعه ای ابتدا مفهوم جامعه از نظر امام تشریح و سپس در قالب اندیشه های امام، خصوصیات جامعه بررسی و در نهایت شاخص های جامعه مطلوب از اندیشه امام استخراج شد.
مقدمه
امام خمینی در باب جامعه نظریه خاصی ندارد و آنچه به عنوان نظر امام در مورد جامعه مطرح می شود برداشتی از سخنان و مکتوبات ایشان است.
جامعه شناسی به عنوان یک رشته دارای دو دیدگاه اساسی در مورد جامعه است: یکی دیدگاه نظم، دوم دیدگاه کشمکش و تضاد. در مورد مساله نظم، سوال اساسی این است که چگونه نظم اجتماعی دوام می یابد و جنگ همه علیه همه درنمی گیرد، نظم اجتماعی چگونه حفظ می شود و چگونه باقی می ماند. در این دیدگاه پدیده های اجتماعی به عنوان واقعیت های خارجی هستند که بر فرد تحمیل می شوند و اجتماع وجودی مستقل از تک تک افراد دارد. بنابراین جامعه را نمی توان به افرادش تقلیل داد.
طبق دیدگاه تضاد ثبات اجتماعی از طریق گروههای متعدد، مستقل و رقیب و برخورد دیدگاهها حاصل می شود. این دیدگاه برآن است که کشمکش و تضاد، قوه محرک روابط انسانی است و توزیع نابرابر منابع ارزشمند مانند پول، قدرت، حیثیت و فرصت های شغلی، باعث ایجاد تضاد و سبب بروز جرائم، آشوب ها، اعتراضات و نهضت های اجتماعی می شود. (اچ ترنر، 1378: 52).
مفهوم جامعه از دیدگاه امام
می توان گفت دیدگاه امام به جامعه به پارادایم نظم نزدیکتر است با این تفاوت که افراد جامعه دارای اختیار و آگاهی هستند و می توانند سرنوشت خودشان را رقم بزنند.
در ادامه به بعضی از نکات ب*ر*جسته اندیشه امام پیرامون جامعه می پردازیم:
1- اصالت فرد / جامعه
از دیدگاه امام، جامعه چیزی سوای افراد نمی باشد و افراد هستند که موجبات تشکیل جامعه اسلامی را فراهم می آورند. ولی در عین حال برای جامعه وجودی مستقل قایل است که ماهیتی مستقل برای خود دارد. امام فطرت اجتماعی انسان را علت اصلی تشکیل جامعه می داند و یادآور می شود که نوع انسان در دنیا قادر به زندگی انفرادی نیست. (جمشیدی،1384: 347)
«زندگانی انفرادی [در دنیا] برای هیچکس میسور نیست، مگر آنکه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشی ملحق گردد؛ و زندگانی اجتماعی چرخ بزرگش بر اعتماد مردم به یکدیگر می چرخد.» (موسوی خمینی، 1368: 476)
امام در جای دیگر افراد جامعه را به قطرات باران و خود جامعه را به نهر ها، سیل و دریا تشبیه می کند و تصریح می کند که «هر قطره ای تا اجتماعی نباشد کاری از آن نمی آید... اینها با هم که مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است.» (صحیفه امام؛ ج 4،ص230- 231)
با توجه به مطالب گفته شده می توان گفت که امام دیدگاه تلفیقی نسبت به اصالت جامعه وفرد دارد زیرا ضمن اینکه برای فرد اصالت قائل است ولی تصریح مـی کند که فرد به تنهایی قـدرتی ندارد و تا اجتماعی نباشد قادر به انجام کاری نیست.
2- اختیار / اجبار
در قرائت امام، هر نوع جبری، اعم از جغرافیایی، تاریخی، ساختاری و اجتماعی، نفی می شود. ضمن آنکه ایشان هرگز از تأثیر و تأثر عوامل محیطی و اجتماعی و تاریخی بر انسان و اجتماع انسانی غفلت نمی کنند. بنابراین، تعامل میان جامعه و فرد برقرار می گردد، اما اصالت به انسان داده می شود؛ زیرا انسان در اندیشه ایشان، فاعل مختار است. ایشان در همین زمینه می نویسد:
«چون آدمی از ابتدای خلقتش و بلکه پیش از خلقتش نسبت به اختلاف مواد قبل از تولدش تا زمانی که از این نشأت طبیعت منتقل به عالم آخرت می شود در «دار هیولا» واقع است، لامحاله تحت تأثیر موجودات این عالم قرار می گیرد، لکن همه اینها او را در هیچ کاری از کارهای اختیاریاش مجبور و مضطر نمی کند.» (امام خمینی، طلب و اراده: 148)
3- تشبیه جامعه به ارگانیسم
در جامعه ارگانیکی همبستگی ارگانیک نه از همانندی های جامعه بلکه از تفاوت هایشان پرورش می یابد. این گونه همبستگی فرآورده تقسیم کار است. هرچه کارکردهای یک جامعه تفاوت بیشتری یابند، تفاوت میان اعضای آن نیز فزون تر خواهد شد. اعضای این جامعه به وظایف و نقش های تمایز یافته به شدت وابسته می باشند. وابستگی متقابلشان بیشتر است و کمتر به باورهای مشترک می رسند. خصلت ارگانیسم موجود زنده این است که اعضا در عین تفاوت با هم، هرکدام وظیفه مشخص و متمایزی به عهده دارند و به سوی یک هدف مشترک تلاش می کنند.
دیدگاه امام نسبت به جامعه دیدی ارگانیکی است و در سخنان خود جامعه را به ارگانیسم موجود زنده تشبیه نموده است.
در نگرش امام، جامعه بشری همانند افراد انسانی، مبتلا به نقایص، گرفتاری ها و بیماری هایی می شود و لذا باید در صدد درمان و اصلاح خویش برآید. (جمشیدی، 1384: 440)
«...برای یک انسان، یک عضو فدا می شود. برای یک جامعه یک اشخاص باید از بین بروند.» (صحیفه امام، ج 8، ص333)
4- تعامل فرد و جامعه
از دیدگاه امام خمینی، همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر، ایشان شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روانشناختی و جامعه شناختی می دانند. این در حالی است که مارکسیست ها بر تأثیر جامعه شناختی تأکید می ورزند و لیبرالیست ها بر بعد روانشناختی انگشت می گذارند. ایشان در زمینه تأثیر جامعه بر فرد معتقدند:
«انسان در اجتماعات بزرگ، نظیر راهپیماییها تحت تأثیر واقع می شود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد بی توجه تبعیت کند.» (امام خمینی، صحیفه امام، ج 19، ص 29)
«وقتی یک جامعه ای راه افتاد، آن هم که نخواهد، قهراً کشیده می شود... وضع جامعه و اجتماع اینطوری است.» (همان، ج 8، ص 532)
امام درباره تأثیر فرد بر جامعه بر این باورند:
«عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد... عمل هر یک از شما تأثیر دارد، وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که می بینند در آنها تأثیر می کند. وقتی شما یک عمل صالحی انجام دادید، دیگران هم وقتی که می بینند در آنها تأثیر می کند» (همان،ج13،ص401-402)
«کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند، قهراً به عدالت گرایـش پیدا می کنند.» (همان، ج 9، ص 135)
جامعه مطلوب از دیدگاه امام خمینی
مواضع و دیدگاه های امام در قبال جامعه، مانند هر متفکر دیگری، تحت تاثیر مبانی کلی تری قرار دارد که بدون شناخت و توجه به آنها، فهم مواضع ایشان دشوار خواهد بود. یکی از مهم ترین این مبانی اسلام و قرآن است که به نظر امام در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح پیشرفت، امکان تمسک به آن وجود دارد.
امّت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است که مسلمانان به دنبال آن هستند و در پی تحقق این جامعه است که مدینه فاضله برای انسانی که قصد رشد در این جهان را دارد ظهور می یابد. این جامعه که صفت واحد برای آن ذکر شده در پناه یک پروردگار یگانه و هدف مشخص شکل می گیرد که دارای برنامه ای دقیق و حساب شده است. به وضوح می توان دریافت که جامعه مطلوب در قرآن جامعه ای است که بر اساس احکام اسلام بنا نهاده شده است.
امام خمینی جامعه را در طول نظام هستی تفسیر و تأویل میکنند؛ یعنی آفریننده و پروردگار هستی برای هدایت جامعه توسط انبیای الهی، برنامه و دستورالعملهای سعادتبخش و تکاملبخش فرستاده و در اختیار انسانها گذاشته و انسانها را به پیمودن راه کمال و سعادت دعوت کرده است. ایشان برای تبیین این موضوع بر مبنای پارادایم «توحید» معتقدند:
«از این اصل [اصل «توحید»] ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر، تنها در اختیار خدای تعالی است؛ همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرّر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابـــلاغ شده است.» (صحیفه امام، ج 5، ص 387-388)
امام انواع جامعه بشری را قابل تفکیک می داند که برخی از انواع آن به اختصار عبارتند از: جامعه عدل، جامعه زنده، جامعه سالم، جامعه مترقی، جامعه آزاد، جامعه توحیدی، جامعه اسلامی، جامعه انقلابی، جامعه حیوانی، جامعه مصرفی و جامعه سفیه. (جمشیدی، 1384: 441)
امام خمینی به طور کلی جوامع را به لحاظ نظری به دو گونه کلی جامعه توحیدی و جامعه غیرتوحیدی تقسیم می کند. (همان، ص445)
جامعه توحیدی از منظر امام ، همانند یک انسان کامل و متعادل است که همه ارکان، عناصر و اعضای جسمی و روحی آن با نظم و هماهنگی با یکدیگر و به صورتی صحیح و تربیت یافته، بدون مداخله در وظایف هم، با حسن انجام وظیفه و با مشارکت و همدردی، به سوی مقصد متعالی خویش در حرکت است. (همان،ص441)
«جامعه توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد... یعنی همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه، وحدت فکر... اما چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همه گروه ها پشتیبان هم باشند...جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر این طور بشویم ان شاء الله پیروز هستیم.» (صحیفه امام، ج 11،ص 417-422)
با توجه به اندیشه و سخنان امام و از آنجایی که اسلام کاملترین دید را از توحید ارائه داده است، جامعه اسلامی را می توان مصداق جامعه توحیدی و جامعه مطلوب امام خمینی دانست.
«اگر همه چیز اسلامی بشود، یک جامعه ای پیدا می شود غیر قابل فساد. آسیب دیگر نمی بیند آن جامعه. و اگر بنا باشد که باز یک جامعه هرج و مرجی باشد آسیب بردار هست.» (همان، ص 522)
امام خمینی ضمن اشاره به بعضی نظام های اجتماعی، به نظام اسلامی که بر اساس مکتب اسلام بنا شده است می پردازد و آن را از حیث شکلی و محتوایی به دلیل تأمین سعادت دنیا و آخرت بهترین و غنی ترین نظام می داند که اصول اساسی آن حفظ آزادی، استقلال و منافع مردم است:
مذهب اسلام از هنگام ظهور خود، متعرّض نظامهای حاکم در جامعه شده و خود دارای نظـام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده و برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی، قوانین خاصی وضع کرده است و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد. مذهب اسلام همانگونه که به انسان می گوید خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسانها چگونه تنظیم کن و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی برقرار نماید. (ر.ک: همان، ج 5، ص389)
جامعه مطلوب از دید امام خمینی
از دیدگاه امام خمینی، همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر، ایشان شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روانشناختی و جامعه شناختی می دانند.
چکیده
مقاله حاضر به دنبال بررسی جامعه مطلوب از دیدگاه امام خمینی است و سعی شد شاخص های جامعه مطلوب در سخنان و پیام های ایشان مورد بررسی قرار گیرد. جهت تبیین شاخص های چنین جامعه ای ابتدا مفهوم جامعه از نظر امام تشریح و سپس در قالب اندیشه های امام، خصوصیات جامعه بررسی و در نهایت شاخص های جامعه مطلوب از اندیشه امام استخراج شد.
مقدمه
امام خمینی در باب جامعه نظریه خاصی ندارد و آنچه به عنوان نظر امام در مورد جامعه مطرح می شود برداشتی از سخنان و مکتوبات ایشان است.
جامعه شناسی به عنوان یک رشته دارای دو دیدگاه اساسی در مورد جامعه است: یکی دیدگاه نظم، دوم دیدگاه کشمکش و تضاد. در مورد مساله نظم، سوال اساسی این است که چگونه نظم اجتماعی دوام می یابد و جنگ همه علیه همه درنمی گیرد، نظم اجتماعی چگونه حفظ می شود و چگونه باقی می ماند. در این دیدگاه پدیده های اجتماعی به عنوان واقعیت های خارجی هستند که بر فرد تحمیل می شوند و اجتماع وجودی مستقل از تک تک افراد دارد. بنابراین جامعه را نمی توان به افرادش تقلیل داد.
طبق دیدگاه تضاد ثبات اجتماعی از طریق گروههای متعدد، مستقل و رقیب و برخورد دیدگاهها حاصل می شود. این دیدگاه برآن است که کشمکش و تضاد، قوه محرک روابط انسانی است و توزیع نابرابر منابع ارزشمند مانند پول، قدرت، حیثیت و فرصت های شغلی، باعث ایجاد تضاد و سبب بروز جرائم، آشوب ها، اعتراضات و نهضت های اجتماعی می شود. (اچ ترنر، 1378: 52).
مفهوم جامعه از دیدگاه امام
می توان گفت دیدگاه امام به جامعه به پارادایم نظم نزدیکتر است با این تفاوت که افراد جامعه دارای اختیار و آگاهی هستند و می توانند سرنوشت خودشان را رقم بزنند.
در ادامه به بعضی از نکات ب*ر*جسته اندیشه امام پیرامون جامعه می پردازیم:
1- اصالت فرد / جامعه
از دیدگاه امام، جامعه چیزی سوای افراد نمی باشد و افراد هستند که موجبات تشکیل جامعه اسلامی را فراهم می آورند. ولی در عین حال برای جامعه وجودی مستقل قایل است که ماهیتی مستقل برای خود دارد. امام فطرت اجتماعی انسان را علت اصلی تشکیل جامعه می داند و یادآور می شود که نوع انسان در دنیا قادر به زندگی انفرادی نیست. (جمشیدی،1384: 347)
«زندگانی انفرادی [در دنیا] برای هیچکس میسور نیست، مگر آنکه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشی ملحق گردد؛ و زندگانی اجتماعی چرخ بزرگش بر اعتماد مردم به یکدیگر می چرخد.» (موسوی خمینی، 1368: 476)
امام در جای دیگر افراد جامعه را به قطرات باران و خود جامعه را به نهر ها، سیل و دریا تشبیه می کند و تصریح می کند که «هر قطره ای تا اجتماعی نباشد کاری از آن نمی آید... اینها با هم که مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است.» (صحیفه امام؛ ج 4،ص230- 231)
با توجه به مطالب گفته شده می توان گفت که امام دیدگاه تلفیقی نسبت به اصالت جامعه وفرد دارد زیرا ضمن اینکه برای فرد اصالت قائل است ولی تصریح مـی کند که فرد به تنهایی قـدرتی ندارد و تا اجتماعی نباشد قادر به انجام کاری نیست.
2- اختیار / اجبار
در قرائت امام، هر نوع جبری، اعم از جغرافیایی، تاریخی، ساختاری و اجتماعی، نفی می شود. ضمن آنکه ایشان هرگز از تأثیر و تأثر عوامل محیطی و اجتماعی و تاریخی بر انسان و اجتماع انسانی غفلت نمی کنند. بنابراین، تعامل میان جامعه و فرد برقرار می گردد، اما اصالت به انسان داده می شود؛ زیرا انسان در اندیشه ایشان، فاعل مختار است. ایشان در همین زمینه می نویسد:
«چون آدمی از ابتدای خلقتش و بلکه پیش از خلقتش نسبت به اختلاف مواد قبل از تولدش تا زمانی که از این نشأت طبیعت منتقل به عالم آخرت می شود در «دار هیولا» واقع است، لامحاله تحت تأثیر موجودات این عالم قرار می گیرد، لکن همه اینها او را در هیچ کاری از کارهای اختیاریاش مجبور و مضطر نمی کند.» (امام خمینی، طلب و اراده: 148)
3- تشبیه جامعه به ارگانیسم
در جامعه ارگانیکی همبستگی ارگانیک نه از همانندی های جامعه بلکه از تفاوت هایشان پرورش می یابد. این گونه همبستگی فرآورده تقسیم کار است. هرچه کارکردهای یک جامعه تفاوت بیشتری یابند، تفاوت میان اعضای آن نیز فزون تر خواهد شد. اعضای این جامعه به وظایف و نقش های تمایز یافته به شدت وابسته می باشند. وابستگی متقابلشان بیشتر است و کمتر به باورهای مشترک می رسند. خصلت ارگانیسم موجود زنده این است که اعضا در عین تفاوت با هم، هرکدام وظیفه مشخص و متمایزی به عهده دارند و به سوی یک هدف مشترک تلاش می کنند.
دیدگاه امام نسبت به جامعه دیدی ارگانیکی است و در سخنان خود جامعه را به ارگانیسم موجود زنده تشبیه نموده است.
در نگرش امام، جامعه بشری همانند افراد انسانی، مبتلا به نقایص، گرفتاری ها و بیماری هایی می شود و لذا باید در صدد درمان و اصلاح خویش برآید. (جمشیدی، 1384: 440)
«...برای یک انسان، یک عضو فدا می شود. برای یک جامعه یک اشخاص باید از بین بروند.» (صحیفه امام، ج 8، ص333)
4- تعامل فرد و جامعه
از دیدگاه امام خمینی، همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر، ایشان شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روانشناختی و جامعه شناختی می دانند. این در حالی است که مارکسیست ها بر تأثیر جامعه شناختی تأکید می ورزند و لیبرالیست ها بر بعد روانشناختی انگشت می گذارند. ایشان در زمینه تأثیر جامعه بر فرد معتقدند:
«انسان در اجتماعات بزرگ، نظیر راهپیماییها تحت تأثیر واقع می شود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد بی توجه تبعیت کند.» (امام خمینی، صحیفه امام، ج 19، ص 29)
«وقتی یک جامعه ای راه افتاد، آن هم که نخواهد، قهراً کشیده می شود... وضع جامعه و اجتماع اینطوری است.» (همان، ج 8، ص 532)
امام درباره تأثیر فرد بر جامعه بر این باورند:
«عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد... عمل هر یک از شما تأثیر دارد، وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که می بینند در آنها تأثیر می کند. وقتی شما یک عمل صالحی انجام دادید، دیگران هم وقتی که می بینند در آنها تأثیر می کند» (همان،ج13،ص401-402)
«کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند، قهراً به عدالت گرایـش پیدا می کنند.» (همان، ج 9، ص 135)
جامعه مطلوب از دیدگاه امام خمینی
مواضع و دیدگاه های امام در قبال جامعه، مانند هر متفکر دیگری، تحت تاثیر مبانی کلی تری قرار دارد که بدون شناخت و توجه به آنها، فهم مواضع ایشان دشوار خواهد بود. یکی از مهم ترین این مبانی اسلام و قرآن است که به نظر امام در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح پیشرفت، امکان تمسک به آن وجود دارد.
امّت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است که مسلمانان به دنبال آن هستند و در پی تحقق این جامعه است که مدینه فاضله برای انسانی که قصد رشد در این جهان را دارد ظهور می یابد. این جامعه که صفت واحد برای آن ذکر شده در پناه یک پروردگار یگانه و هدف مشخص شکل می گیرد که دارای برنامه ای دقیق و حساب شده است. به وضوح می توان دریافت که جامعه مطلوب در قرآن جامعه ای است که بر اساس احکام اسلام بنا نهاده شده است.
امام خمینی جامعه را در طول نظام هستی تفسیر و تأویل میکنند؛ یعنی آفریننده و پروردگار هستی برای هدایت جامعه توسط انبیای الهی، برنامه و دستورالعملهای سعادتبخش و تکاملبخش فرستاده و در اختیار انسانها گذاشته و انسانها را به پیمودن راه کمال و سعادت دعوت کرده است. ایشان برای تبیین این موضوع بر مبنای پارادایم «توحید» معتقدند:
«از این اصل [اصل «توحید»] ما نیز معتقدیم که قانونگذاری برای بشر، تنها در اختیار خدای تعالی است؛ همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرّر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابـــلاغ شده است.» (صحیفه امام، ج 5، ص 387-388)
امام انواع جامعه بشری را قابل تفکیک می داند که برخی از انواع آن به اختصار عبارتند از: جامعه عدل، جامعه زنده، جامعه سالم، جامعه مترقی، جامعه آزاد، جامعه توحیدی، جامعه اسلامی، جامعه انقلابی، جامعه حیوانی، جامعه مصرفی و جامعه سفیه. (جمشیدی، 1384: 441)
امام خمینی به طور کلی جوامع را به لحاظ نظری به دو گونه کلی جامعه توحیدی و جامعه غیرتوحیدی تقسیم می کند. (همان، ص445)
جامعه توحیدی از منظر امام ، همانند یک انسان کامل و متعادل است که همه ارکان، عناصر و اعضای جسمی و روحی آن با نظم و هماهنگی با یکدیگر و به صورتی صحیح و تربیت یافته، بدون مداخله در وظایف هم، با حسن انجام وظیفه و با مشارکت و همدردی، به سوی مقصد متعالی خویش در حرکت است. (همان،ص441)
«جامعه توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد... یعنی همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه، وحدت فکر... اما چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همه گروه ها پشتیبان هم باشند...جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر این طور بشویم ان شاء الله پیروز هستیم.» (صحیفه امام، ج 11،ص 417-422)
با توجه به اندیشه و سخنان امام و از آنجایی که اسلام کاملترین دید را از توحید ارائه داده است، جامعه اسلامی را می توان مصداق جامعه توحیدی و جامعه مطلوب امام خمینی دانست.
«اگر همه چیز اسلامی بشود، یک جامعه ای پیدا می شود غیر قابل فساد. آسیب دیگر نمی بیند آن جامعه. و اگر بنا باشد که باز یک جامعه هرج و مرجی باشد آسیب بردار هست.» (همان، ص 522)
امام خمینی ضمن اشاره به بعضی نظام های اجتماعی، به نظام اسلامی که بر اساس مکتب اسلام بنا شده است می پردازد و آن را از حیث شکلی و محتوایی به دلیل تأمین سعادت دنیا و آخرت بهترین و غنی ترین نظام می داند که اصول اساسی آن حفظ آزادی، استقلال و منافع مردم است:
مذهب اسلام از هنگام ظهور خود، متعرّض نظامهای حاکم در جامعه شده و خود دارای نظـام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده و برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی، قوانین خاصی وضع کرده است و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد. مذهب اسلام همانگونه که به انسان می گوید خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می گوید چگونه زندگی کن و روابط خود را با سایر انسانها چگونه تنظیم کن و حتی جامعه اسلامی با سایر جوامع باید چگونه روابطی برقرار نماید. (ر.ک: همان، ج 5، ص389)
تک رمان
دانلود رمان عاشقانه از طریق سایت تک رمان دانلود رمان جنایی برای دانلود رمان رایگان وارد شوید جهت چاپ رمان و نشر در انجمن رمان نویسی از طریق اورود به انجمن اقدام کنید
taakroman.ir
آخرین ویرایش: