نام دلنوشته: واژه های سرد.
به قلم: سارا محسنی.
ژانر: تراژدی
مقدمه:
گاهی دیده ای دلت گریه می خواهد!..
بغض می کنی و خاطره ها را مرور می کنی؟
دیده ای تنهایی می خواهی در حالی که از همیشه تنها تری!
تنهایی می خواهی چون کسی که می خواهی حتی در شلوغی
هم نیست، و تو باید آرام شوی!باید سازگاری کنی!
آدم ها در شلوغی می فهمند که چقدر تنها و بی کسند...
بدتر از آن، اینکه بدانی هیچ کس از وجودت حوشحال نیست!
باید تنها آرام شوی!
باید راهی پیدا کرد...
باید خودت،خودت را در آ*غ*و*ش بگیری و نوازش کنی!...
باید خودت باشی و واژه های بهم ریخته ات...
باید خودت دلیل آرامشت را سفت بچسبی!
حتی اگر با دلت سرد شدند...
تو حتی خودت را بسوزان!
هر کاری کن
دلیل آرامشت چیزی جز 《او》باشد...
به قلم: سارا محسنی.
ژانر: تراژدی
مقدمه:
گاهی دیده ای دلت گریه می خواهد!..
بغض می کنی و خاطره ها را مرور می کنی؟
دیده ای تنهایی می خواهی در حالی که از همیشه تنها تری!
تنهایی می خواهی چون کسی که می خواهی حتی در شلوغی
هم نیست، و تو باید آرام شوی!باید سازگاری کنی!
آدم ها در شلوغی می فهمند که چقدر تنها و بی کسند...
بدتر از آن، اینکه بدانی هیچ کس از وجودت حوشحال نیست!
باید تنها آرام شوی!
باید راهی پیدا کرد...
باید خودت،خودت را در آ*غ*و*ش بگیری و نوازش کنی!...
باید خودت باشی و واژه های بهم ریخته ات...
باید خودت دلیل آرامشت را سفت بچسبی!
حتی اگر با دلت سرد شدند...
تو حتی خودت را بسوزان!
هر کاری کن
دلیل آرامشت چیزی جز 《او》باشد...
آخرین ویرایش: