• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

متفرقه شهید هادی کجباف

  • نویسنده موضوع hasti
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 15
  • بازدیدها 482
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
خبر شهادت شهید کجباف را چه کسی به شما گفت؟

همسر شهید:
گروهک‌های تکفیری پس از اینکه شهید کجباف و هم‌رزمانش را به شهادت رساندند، تصاویر وحشی‌گری خود را در رسانه‌های خودشان در فضای مجازی منتشر کردند، برخی از دوستان شهید که این تصاویر را دیدند به سجاد پسر بزرگ من گفتند، پس از تحقیق سجاد متوجه شد که حاج هادی به شهادت رسیده و بعد از آن خبر شهادت شهید کجباف را به من اطلاع داد.

تسنیم: چگونه شد که گروهک تکفیری داعش پیکر شهید کجباف را به اسارت گرفت؟

همسر شهید:
ظاهراً داعشی‌ها پیکر هر شهید ایرانی را که بتوانند به اسارت می‌گیرند تا بتوانند پس از آن برای مبادله با اشراری که به دست نیروهای مقاومت اسلامی در سوریه دستگیر شدند، استفاده کنند.

تسنیم: شما در مراسم تشییع شهید گفتید که راضی نبودید پیکر شهید کجباف با مبادله یا با پرداخت مبلغی به کشور باز گردد؟

همسر شهید:
پس از اینکه پیکر به دست داعشی‌ها اسیر شد برخی از دوستان آمدند و گفتند که برای آزادی پیکر سه راه وجود دارد؛ خرید پیکر از گروهک‌های تکفیری، معامله و معاوضه با داعشی‌های دستگیر شده به دست نیروهای مقاومت و یا انجام عملیات توسط نیروهای مقاومت اسلامی.

سجاد این موضوع را به بنده اطلاع داد که دوستان حاج هادی این گزینه‌ها را مطرح کرده‌اند و گفت من بهشان گفته‌ام که لازم نیست برای آزادی پیکر نیروهای مقاومت رنجی متحمل شوند.

بنده از این موضع پسرم خوشحال شدم و فوری با دوستان حاج‌هادی تماس گرفتم و گفتم آزادی اسرای داعشی سبب تقویت نیروهای تکفیری می‌شود و خرید پیکر سبب افزایش خرید تسلیحات و تجهیزات این گروه می‌شود.

همچنین انجام عملیات صرفاً برای آزادسازی پیکر درست نبود و به همین دلیل ما راضی به انجام این کار نیستیم و مانند این است که شهید خود را در کربلا در راه خدا داده‌ایم و چیزی را که در راه خدا می‌دهیم پس نمی‌گیریم.

البته باید این را هم در نظر بگیریم که ماندن پیکر شهید کجباف پیش تکفیری‌ها چهره واقعی این گروه را برای جهانیان و طرفداران این گروه تروریستی نمایان می‌کند

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
چگونه نیروهای مقاومت توانستند پیکر شهید کجباف را به میهن بازگردانند؟

همسر شهید:
چیزی که دوستان گفته‌اند این بود که 50 روز پس از شهادت شهید کجباف داعشی‌ها از موضوع مبادله و یا خرید پیکر توسط نیروهای مقاومت مأیوس می‌شوند و پیکر را در منطقه‌ای به همراه چند تن دیگر از شهدا در گور دسته جمعی خاک می‌کنند.

نفوذی‌ها هم این موضوع را به نیروهای مقاومت اطلاع می‌دهند و رزمندگان مقاومت توانستند در یک عملیات پیکر را بازگردانند.


تسنیم: شما پس از شهادت کجباف دیداری با امام خامنه‌ای داشتید؟

همسر شهید:
بله دیداری 15 دقیقه‌ای با امام خامنه‌ای داشتیم که واقعاً مایه دلگرمی ما شد.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
ماجرای دیدارتان را با مقام معظم رهبری بفرمائید.

همسر شهید:
من در همه مدتی که شهید کجباف در جبهه‌های مختلف با دشمنان اسلام مبارزه می‌کرد خود را با یک آیه‌ای از قرآن صبر می‌دادم و وقتی به دیدار امام خامنه‌ای رفتیم، ایشان 3 بار این آیه را برای بنده تکرار کردند. فعلاً این آیه قرآن کریم را نمی‌گویم چون رازی است که نمی‌خواهم فعلا بازگو کنم.

تسنیم: شما سال‌های زیادی از همسر شهیدتان دور بودید، دلیل این دوری حضور وی در جبهه‌های مختلف بود که امروز سبب شده ما در کشور امنیت را احساس کنیم، حالا اگر توصیه‌ای دارید، بفرمائید؟

همسر شهید:
بنده در این مدت به مظلومیت اهل‌بیت(ع) پی بردم، وقتی ما پس از شهادت شهید کجباف به سوریه رفتیم و یا در زمان تشییع پیکر شهید در کشور مردم زیادی از ما استقبال کردند؛ مردم سوریه واقعاً ارادتی عجیب به شهید کجباف داشتند اما شما ببینید که پس از واقعه کربلا چه استقبالی از اسرای اهل‌بیت(ع) می‌شود.

امروز اگر شهید کجباف بود تنها توصیه‌اش گام برداشتن در مسیر اهل بیت(ع) و تبعیت از ولایت فقیه بود. شهید کجباف به همواره به ندای ولی فقیه لبیک گفت و از امروز به بعد ما نیز باید به فرمان ولی فقیه‌مان لبیک بگوئیم

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
خلاصه ای از زندگی




شهید کجباف پس از مجروحیت در جنگ تحمیلی یکی دوماه بیشتر در خانه استراحت نکرد و پس از آن برای شرکت در آزمون معلمی به تهران رفت، پس از قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، برای استخدام از وی کارت پایان خدمت می‌خواهند و به همین دلیل شهید به شوشتر بازگشت تا کارت پایان خدمت خود را برای استخدام بیاورد.
خانواده وی در انتظار بازگشت وی بودند اما شهید کجباف طاقت دوری از جبهه‌ها را نداشت و این سبب شد که دوباره عازم جبهه‌های جنوب شود، شهید هنگامی که خانواده‌اش به او می‌گویند حالت مساعد نیست و بهتر است بمانی در پاسخشان می‌گوید در بخش فرهنگی جبهه مشغول می‌شوم.
وی در سال 61 به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در همان سال نیز ازدواج کرد. شهید کجباف با لباس سبز سپاه درمراسم ساده عقد خود حاضر شد و خطبه عقد وی را نیز علامه شیخ محمدتقی شوشتری(ره) جاری کرد.
شهید کجباف در طول جنگ تحمیلی 9 بار مجروح و دوبار دچار موج گرفتگی می شود همچنین در معرض گازهای شیمیایی قرار میگیرد که آثار شیمیایی تا آخرین روزهای زندگی در ایشان نمایان بود.
وی در اواخر جنگ فرمانده گردان مالک اشتر شوشتر بود و عملیات‌های پارتیزانی در عراق انجام می‌داد، وی تا دو سال پس از جنگ تحمیلی در جزیره مینو بود تا مراقب فعالیت احتمالی بعثی‌ها در مرز باشد.
شهید کجباف پس از پایان جنگ در کنکور شرکت کرد و در رشته مدیریت دولتی مشغول تحصیل شد...
چهار سال در کنار وظایف شغلی اش درس هم می خواند. پس از آن در محل کارش به عنوان معاون تیپ و بعد به عنوان فرمانده تیپ یکم مشغول به خدمت بود.
زندگی او در چارچوب وظایف شغلی خلاصه نمی شد، همیشه رسیدگی به امورات خانواده شهدا و خدمت به جانبازان را وظیفه خود می دانست و سعی می‌کرد ارزش ها و خاطرات دفاع مقدس را حفظ کند و پیوسته خود را جا مانده ای از قافله شهیدان می دانست، پیوسته بر سر مزار شهیدان می رفت و با آنها مأنوس بود.
او هیچ گاه از موقعیت خویش در جهت ظلم به دیگران سوء استفاده نکرد و درجاتی که پس از جنگ به پاسداران دادند برای او مهم نبود.
همیشه خود را یک پاسدار ساده می دانست و از بسیاری امتیازاتی که به سپاه پاسداران می‌دادند استفاده نکرد مانند وسایل، سفرها، مراسمات و هدایا.
با این که ۹ بار در جنگ مجروح شده بود ولی هیچگاه از امکانات و مزایایی که به جانبازان میدادند، استفاده نکرد.
از سال ۸۰ تا ۸۳ در بانک انصار مشغول به کار بود و پس از آن به خاطر فشار مجروحیت دوران جنگ تقاضای بازنشستگی نمود.
بعد از آن در بعضی کارهای کشاورزی و معاملات تجاری وارد شد و همه این کارها را انجام داد تا برای کمک به مردم دستش باز تر باشد و گرنه برای خودش چیزی نمی خواست و از زندگی تجملاتی پرهیز می‌کرد و طمعی از دنیا در دلش نبود.
کمک به دیگران سرلوحه زندگی اش بود کمک به افراد بی بضاعت در حد توانش را برای خود و ظیفه می‌دانست.
ایشان جزو انجمن خیرین مدرسه ساز و مسکن ساز بود و برای اینکه در شهر شوشتر اشتغال ایجاد کند مدتهای طولانی در صدد احداث کارخانه صنعتی در شوشتر بود با وزارت صنایع و معادن در تعامل بود تا کارخانه تولید فولاد در اطراف شهر شوشتر احداث کنند.
از این رو زمینی برای این کار در نظر گرفتند و ۲ سوله بزرگ ساختند و جلسات متعددی با کارشناسان و مهندسان در این مورد داشتند که بی‌توجهی دولت‌های روی کار باعث ادامه نداشتن این کار شد.
از دیگر فعالیت‌های ایشان همکاری با سازمان بهزیستی بود در جهت رفاه و معلولین که وقت زیادی را برای این کار می گذاشت.


 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
از دیگر فعالیت‌های ایشان حضور پررنگ در هیئت عزاداری ائمه معصومین بود. برنامه ای که هر سال تکرار میشد عزاداری زنجیر زنی در هیئت و دعوت از مداحان و سخنرانان برای هیئت بود. از سال ۸۲ تا موقع شهادتش هر سال اربعین پیاده به کربلا می رفت.
از دیگر فعالیت‌های ایشان حضور در مسائل اجتماعی و سیاسی بود، به دلیل اینکه سالها در خدمت انقلاب و دفاع مقدس بود و رنج‌های زیادی کشیده بود نمی‌توانست بعضی از رفتارهای مغایر با انقلاب، امام و رهبری را تحمل کند. از این رو برای حفظ ارزش های اسلامی و انقلابی سرسختانه می ایستاد و ذره ای کوتاه نمی‌آمد و اطاعت از رهبری برای املاک بود.
در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس فعالانه شرکت می‌کرد و از افرادی که طرفدار ر*اب*طه با آمریکا بودند برحذر بود.
شهید کجباف روحیه حماسه‌طلبی و شجاعت خاصی داشت. در همه حوادث و اتفاقات جهان اسلام و بخصوص منطقه به شدت احساس مسئولیت می‌کرد.
اخبار تهدید داعش به حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در سوریه را که ‌شنید نتوانست بی‌احترامی داعش را به حرمین تحمل کند. به طوریکه از فکر سوریه شب‌ها حتی خوابش نمی‌برد.
چون از نظر نظامی هم تجربه جنگی زیادی داشت از فروردین سال ۹۲ شروع به جمع‌آوری گروهی از نیروها و آموزش آنها کرد و بالاخره تابستان ۹۲ به سوریه اعزام شد.
شهریور ماه همان سال مناطق زیادی را از دست داعش آزاد کردندو در همان عملیاتها در اطراف دمشق مجروح شدند.
تک تیراندازهای داعش از ناحیه س*ی*نه او را هدف قرار دادند به طوری که تیر از س*ی*نه وارد و از کمرش خارج شده بود.

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

hasti

مدیر بازنشسته دین و مذهب
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-06-24
نوشته‌ها
1,992
لایک‌ها
2,951
امتیازها
93
سن
27
کیف پول من
469
Points
7
در بیمارستان دمشق عملش می‌کنند و اعزامش می کنند ایران. در تهران هم دو عمل جراحی انجام دادند. در تمام این مراحل اجازه نداده بود که به خانواده اش خبر دهند.

بیمارستان تهران که بستری بود، نیروهایش در سوریه زنگ می‌زدند و او از پشت تلفن راهنماییشان می‌کرد. انگار بلد بوداز روی همان تخت بیمارستان هم خوب فرماندهیشان کند.

این مجاهد غیور بعد از حدود یک سال و نیم فعالیت مستمر و شرکت در عملیاتهای مختلف در عملیات بصر الحریر در تاریخ ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ به همراه گروهی از رزمندگان تیپ فاطمیون که فرماندهی آنان را بر عهده داشت به فیض شهادت نائل آمد.

داعش در همان ساعت‌های اول اعلام کرد که جنازه هادی کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازه‌اش مبلغ کلانی از ایران می خواهد.

همسر شهید با شنیدن این خبر با این کار مخالفت کرد و گفت: (این مبلغ هنگفت حتما صرف خرید تجهیزات و سلاح بیشتر توسط داعش خواهد شد تا همسران بیشتری چون همسر من کشته شوند. پس من راضی به این امر نیستم. در ثانی نمی خواهم عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران در پرداخت پول به گروه خوار و حقیر داعش زیر سوال برود. همسر من که دیگر شهید شده و روحش در درگاه خداوند است. من و خانواده‌ام پیکر ایشان را به خدا سپردیم، همان‌طور که حضرت زینب (س) در دشت کربلا پیکر برادرش را به خدا سپرد و به اسارت رفت. همان طور که حضرت سجاد(ع) مجبور شد پیکر پدرش را در صحرای کربلا رها کند و به خاطر خدا برود. همسر من هم مدافع حرم حضرت زینب(س) است و من هم در عمل به ایشان اقتدا نمودم. من هم از پیکر ایشان گذشتم و آن را به خدا سپردم.)

بعد از عکس العمل خانواده ی شهید مبنی بر مخالفت با پرداخت پول، داعش پیکر ایشان را به رگبار بستند و به جنازه ایشان جسارت کردند.

50 روز پس از شهادت شهید کجباف داعشی‌ها از موضوع مبادله و یا خرید پیکر توسط نیروهای مقاومت مأیوس می‌شوند و پیکر را در منطقه‌ای به همراه چند تن دیگر از شهدا در گور دسته جمعی خاک می‌کنند.

نفوذی‌ها هم این موضوع را به نیروهای مقاومت اطلاع می‌دهند و رزمندگان مقاومت توانستند در یک عملیات پیکر را بازگردانند.

سرانجام پیکر شهید در خرداد ماه سال ۹۴در قطعه مدافعان حرم شهرستان شوشتر در میان انبوه تشییع کنندگان به خاک سپرده شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا