• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

رودخانه بلند تابناک | .SARISA. کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع .SARISA.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
نام رمان: رودخانه بلند تابناک | long river bright
نویسنده: لیز موری | liz moree
مترجم: .SARISA. کاربر انجمن تک رمان
ژانر: راز آلود، هیجان انگیز
خلاصه:
در بخشی از فیلادلفیا که به شدت تحت تأثیر بحران مواد مخدر[شبه تریاک] قرار دارد؛ دو خواهر، کیسی و میکی، زندگی های کاملا متفاوتی دارند . کیسی درگیر اعتیاد است در حالی که میکی جزو نیرو‌های پلیس می‌باشد . تقریبا همزمان با ناپدید شدن کیسی، رشته ای از قتل ها اتفاق می‌افتد که میکی را به فکر پیدا کردن قاتل - و همچنین خواهرش - قبل از اینکه خیلی دیر شود می‌اندازد...
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : .SARISA.

Maryam Ɓαησσ

مدیریت کل سایت بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-25
نوشته‌ها
1,050
لایک‌ها
28,581
امتیازها
118
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
254
Points
0
بسم تعالی

مترجم گرامی قبل از تایپ ترجمه خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید:
تایید ترجمه.png
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
مامور اعزامی اعلام می‌کند:
_ اینجا یک جسد در خیابان جورنی پیدا شده‌است. زن، سن نامشخص، مشکوک به اوردوز¹.
"کیسی"! اسمی که مدام در ذهنم تکرار می‌شود. این یک واکنش غیرارادی، ناگهانی و ناخودآگاه است که درون من وجود دارد و هربار که زنی گزارش می‌شود باسرعت هرچه تمام تر این پیام را به قسمت پایه مغزم مخابره می‌کند. سپس بخش منطقی وجودم همچون سربازی وظیفه شناس با قدم‌هایی سنگین و سست به سراغم می‌آید تا با آمار و احتمال به من یادآور شود:
" پارسال، نه هزار نفر در کنزینگتون² قربانی اور دوز شدند که هیچکدام کیسی نبودند."
آنگاه مرا سرزنش می‌کند که انگار تو اهمیت حرفه‌ای بودن را فراموش کرده‌ای!
شانه‌هایت را صاف کن، اندکی لبخند بزن، صورتت را ریلکس نشان بده، خم به ابرو نیاور و چانه‌ات را بالا بگیر. حالا کارت را انجام بده.
***
برای تمرین کل روز لفرتی را مجبور به جواب دادن به تمام تماس‌هایی که با ما برقرار می‌شود کرده‌ام. با سر به او اشاره می‌کنم و او گلویش را صاف و دور ل*بش را تمیز می‌کند. دستپاچه پاسخ می‌دهد:
_۲۶۱۳
شماره وسیله نقلیه‌مان. درست است.
مخابره ادامه دارد. RP نامشخص است. تماس از یکی از تلفن عمومی‌های خیابان کنسینگتون برقرار شده است و تا جایی که من بدانم تنها یکی از آنها کار می‌کند!
لفرتی به من نگاه می‌کند و من به او نگاه می‌کنم. اشاره می‌کنم که بیشتر، بیشتر بپرس.
در بی‌سیم خود مخابره می‌کند:
_ دریافت شد. تمام.
اشتباه است. بی‌سیم خود را بالا می‌آورم. واضح صحبت می‌کنم:
_ اطلاعات بیشتر درباره‌ی مکان؟
بعد از اتمام تماس، چند نکته را به لفرتی متذکر می‌شوم. به او یادآوری می‌کنم که هنگام صحبت با مخابره نباید از واضح صحبت کردن بترسد_ بسیاری از افسران تازه کار عادت به قلنبه و مردانه حرف زدن دارند که به احتمال زیاد از فیلم‌ها یا تلویزیون یادگرفته‌اند_ و همچنین از او میخواهم تا هرچقدر که می‌تواند از مخابره‌ها جزئیات استخراج کند؛ اما قبل از اینکه حرفم را تمام کنم دوباره می‌گوید:
_ فهمیدم.
به او نگاه می‌کنم و می‌گویم:
_ عالیه! خوشحالم.
تنها یک ساعت است که می‌شناسمش؛ اما تا حد زیادی او را شناخته‌‌‌ام. او دوست دارد حرف بزند _ همین حالا هم من بیشتر از چیزی که قرار است از من بداند درباره‌ او می‌دانم_ و یک متظاهر مدعی است.آرزومند و یابه عبارت دیگر او یک فریبکار است. کسی که می‌ترسد فقیر، ضعیف یا احمق خوانده شود. طوری که هرگز به کمبودی که در این موارد دارد اقرار نمی‌کند.
اما من، درست برخلاف او، آگاهم که فقیر هستم. بیشتر از هر زمان دیگر حالا که موعد چک‌های سیمیون فرارسیده. ضعیفم؟ شاید از جهاتی: لجباز، خودرای، یک دنده، بیزار از قبولِ کمک حتی زمانی که ممکن است من را نجات دهد! همچنین از لحاظ فیزیکی ترسو: نه اولین افسری که خود را جلوی گلوله‌ای که به سمت دوستش پرتاب می‌شود میندازد و نه اولین افسری که در تعقیب و گریز مجرم ناپدید شده وارد ترافیک می‌شود.

فقیر: بله. ضعیف: بله. احمق: نه. من احمق نیستم.
____________
۱. بیش مصرفی دارو یا مواد مخدر که منجر به مسمومیت و یا حتی مرگ می‌شود.
۲. این محله به منطقه سلطنتی کنزینگتون و چلسی تعلق دارد. کنزینگتون به خاطر ساختمان‌های ویکتوریایی و اعیانی‌اش به عنوان محله «سلطنتی» لقب گرفته است.


_ویرایش نشده_
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : .SARISA.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا