شعر ♡ اشعار استاد هوشنگ ابتهاج ♡

  • نویسنده موضوع ♡MRYMSD~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 346
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

♡MRYMSD~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-25
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
306
امتیازها
53
کیف پول من
-10
Points
0
به نام او...

سلام!
دوستان عزیز این تاپیک مخصوص اشعار زیبای استاد هوشنگ ابتهاج هست?
حتما اگر شعری از استاد رو دوست دارین و براتون دل نشینه در این تاپیک با ما در اشتراک بزارین تا همگی فیض ببریم??
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

♡MRYMSD~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-25
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
306
امتیازها
53
کیف پول من
-10
Points
0
درین سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند
به دشتِ پُرملال ما پرنده پَر نمی‌زند

یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند
کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یک صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

دل خ*را*ب من دگر خ*را*ب‌تر نمی‌شود
که خنجر غمت از این خ*را*ب‌تر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

♡MRYMSD~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-25
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
306
امتیازها
53
کیف پول من
-10
Points
0
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با ل*ب خاموش سخن می‌گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

♡MRYMSD~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-25
نوشته‌ها
30
لایک‌ها
306
امتیازها
53
کیف پول من
-10
Points
0
س*ی*نه باید گشاده چون دریا

تا کند نغمه ای چو دریا ساز

نفسی طاقت آزموده چو موج

که رود صد ره برآید باز

تن

طوفان کش شکیبنده

که نفرساید از نشیب و فراز

بانگ دریادلان چنین خیزد

کار هر س*ی*نه نیست این آواز
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
با منِ بی‌کسِ تنها شده
یــارا تــو بمـــان،
همه رفتند از ایـن خانه
خدا را تو بمـــان،
منِ بی برگِ خزان‌دیـده
دگـــر رفتنی‌ام!
تو همه بار و بری
تازه بهـارا تو بمـــان.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم
هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم
خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ
باطل به امید سحری زین شب گوریم
زین قصه ی پر غصه عجب نیست شکستن
هر چند که با حوصله ی سنگ صبوریم
گنجی ست غم عشق که در زیر سرماست
زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم
با همت والا که برد منت فردوس؟
از حور چه گویی که نه از اهل قصوریم
او پیل دمانی ست که پروای کسش نیست
ماییم که در پای وی افتاده چو موریم
آن روشن گویا به دل سوخته ی ماست
ای سایه! چرا در طلب آتش طوریم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
بگردید، بگردید، درین خانه بگردید
دیرن خانه غریبند، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید
یکی ساقی م*ست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی ل*ذت مستی ست ، نهان زیر ل*ب کیست؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت، پی دانه بگردید
نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین جاست، همین جاس، همه خانه بگردید
نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید، خموشانه بگردید
سرشکی که بر آن خک فشاندیم بن تک
در این جوش ش*ر*اب است، به خمخانه بگردید
چه شیرین و چه خوشبوست، کجا خوابگه اوست؟
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
بر آن عق بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید
درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید
کلید در امید اگر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چو دندانه بگردید
رخ از سایه نهفته ست، به افسون که خفته ست؟
به خوابش نتوان دید، به افسانه بگردید
تن او به تنم خورد، مرا برد ، مرا برد
گرم باز نیاورد، به شکرانه بگردید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
چه فكر ميكني
كه بادبان شكسته، زورق به گل نشسته‌اي است زندگي
در اين خ*را*ب ريخته
كه رنگ عافيت از او گريخته
به بن رسيده ، راه بسته ايست زندگي
چه سهمناك بود سيل حادثه
كه همچو اژدها د*ه*ان گشود
زمين و آسمان ز هم گسيخت
ستاره خوشه خوشه ريخت
و آفتاب
در كبود دره ‌هاي آب غرق شد
هوا بد است
تو با كدام باد ميروي
چه ابرتيره اي گرفته سينه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمي شود
تو از هزاره هاي دور آمدي
در اين درازناي خون فشان
به هرقدم نشان نقش پاي توست
در اين درشت ناي ديو لاخ
زهر طرف طنين گامهاي ره گشاي توست
بلند و پست اين گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه وفاي توست
به گوش بيستون هنوز
صداي تيشه‌هاي توست
چه تازيانه ها كه با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها كه از تو گشت سربلند
زهي كه كوه قامت بلند عشق
كه استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه كن هنوز ان بلند دور
آن سپيده آن شكوفه زار انفجار نور
كهرباي آرزوست
سپيده اي كه جان آدمي هماره در هواي اوست
به بوي يك نفس در ان زلال دم زدن
سزد اگر هزار باز بيفتي از نشيب راه و باز
رو نهي بدان فراز
چه فكر ميكني
جهان چو ابگينه شكسته ايست
كه سرو راست هم در او
شكسته مينمايد
چنان نشسته كوه
در كمين اين غروب تنگ
كه راه
بسته مينمايدت
زمان بيكرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پاي او دمي است اين درنگ درد و رنج
بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند
رونده باش
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست
زنده باش
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
امروز
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچه ایام دل آدمیان است... .
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura

Tomura

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-06-10
نوشته‌ها
90
لایک‌ها
114
امتیازها
33
سن
20
کیف پول من
101
Points
0
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت❣
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : Tomura
بالا