احکام وسواس
با توجه به فتوای اغلب فقها که بر اساس مدارک و ادله توجیح شده، مطرح شده است وظیفه شخص وسواسی، بی توجهی به وسواس است؛ یعنی هر جا در پاکیزگی یا طهارت چیزی به شک افتاد، باید فرض را بر پاکیزگی بگذارد و عمل خود را به طور صحیح و بدون نگرانی انجام دهد. این قضیه تا آن جا پیش رفته که می گویند اگر یقین فرد به نجاست و الودگی برسد، که برای بیشتر مردم چنین اتفاقی نمی افتد، یقین فرد وسواسی هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارد بر او واجب است که فرض را بر پاکیزگی بگذارد.
اگر شخصی به این دستور عمل کند و در مواقع شک در نجاست یا پاکیزگی بنا را بر طهارت بگذارد، نزد خدا بلند مرتبه است هر چند که لباسی که به آن نماز خوانده یا غذایی که خورده، نجس باشد.
به افراد وسواسی چه سفارشی شده است؟
به این افراد وسواسی توصیه اکید می کنیم که در اسرع وقت نسبت به ترک این عادت اقدام کرده تا از این بیماری خلاص گردد و این امر در دو مرحله انجام می گردد:
مرحله اول:
باید توجه داشته باشد که این کار چه از نظر عقلی و چه از نظر شرعی، مذموم است چون شخص را از حالت اعتدال و استاندارد خود خارج می کند و بدون این که سودی داشته باشد یا خصلت پسندیده ای ایجاد کند، توانایی و نیروی انسان را به هدر می دهد. وسواس در دین اسلام هرگز به عنوان پرهیزکاری عنوان نشده و در شرعیت دین مبین اسلام این امر پسندیده ای نیست بلکه آن را نوعی اختلال یا بیماری در درک و فهم فرد می دانند. این بیماری ناشی از ضعف نفس و اراده می باشد و همانطور که در احادیث و روایات ذکر شده، تسلیم شدن در برابر وسوسه های شیطان رجیم این امر را دو چندان کرده است. پس اگر آدمی به این حقیقت پی ببرد، نوبت به اجرای مرحله دوم می رسد.
گاهی اوقات وسواسهای فکری منجر به وسواسهای عملی میشود
مرحله دوم:
انسان باید با تلاش و زحمت فراوان بتواند بر نفس خود غلبه کند و قدرت تصمیم گیری را از عوامل نفسی خود گرفته و نگذارد شیطان او و ذهنش را بازی بگیرد. او باید در تمامی کارها عزم راسخ داشته باشد تا خداوند به دلیل این وسوسه ها او را مورد سرزنش قرار ندهد. مثلا زمانی که شک داشته باشد که آب قسمتی از بدنش رسیده است یا نه، در این شرایط و شرایط مشابه، باید فرض را بر رسیدن بگذارد و شک در نجاست را طهارت دانسته و به شک خود ادامه ندهد. اگر بی اعتنایی به این شک ها را فرا گیرد، تصورات، تخیل یا خرافات خاموش می گردد. با این کار شیطان از او منصرف شده و او را به حال خود رها می کند؛
با تبدیل شدن به یک شخص درستکار و میانه رو می توانید قدم در میدان مبارزه با عمل گذاشته و مطمئن باشید که اگر در این میدان قرار گیرید، به طور حتم و با یاری روز افزون خداوند، پیروز میدان خواهید گشت. خداوند کریم در این باره می فرماید: "همانا کید و حیله شیطان ضعیف است."
با توجه به فتوای اغلب فقها که بر اساس مدارک و ادله توجیح شده، مطرح شده است وظیفه شخص وسواسی، بی توجهی به وسواس است؛ یعنی هر جا در پاکیزگی یا طهارت چیزی به شک افتاد، باید فرض را بر پاکیزگی بگذارد و عمل خود را به طور صحیح و بدون نگرانی انجام دهد. این قضیه تا آن جا پیش رفته که می گویند اگر یقین فرد به نجاست و الودگی برسد، که برای بیشتر مردم چنین اتفاقی نمی افتد، یقین فرد وسواسی هیچ گونه ارزش و اعتباری ندارد بر او واجب است که فرض را بر پاکیزگی بگذارد.
اگر شخصی به این دستور عمل کند و در مواقع شک در نجاست یا پاکیزگی بنا را بر طهارت بگذارد، نزد خدا بلند مرتبه است هر چند که لباسی که به آن نماز خوانده یا غذایی که خورده، نجس باشد.
به افراد وسواسی چه سفارشی شده است؟
به این افراد وسواسی توصیه اکید می کنیم که در اسرع وقت نسبت به ترک این عادت اقدام کرده تا از این بیماری خلاص گردد و این امر در دو مرحله انجام می گردد:
مرحله اول:
باید توجه داشته باشد که این کار چه از نظر عقلی و چه از نظر شرعی، مذموم است چون شخص را از حالت اعتدال و استاندارد خود خارج می کند و بدون این که سودی داشته باشد یا خصلت پسندیده ای ایجاد کند، توانایی و نیروی انسان را به هدر می دهد. وسواس در دین اسلام هرگز به عنوان پرهیزکاری عنوان نشده و در شرعیت دین مبین اسلام این امر پسندیده ای نیست بلکه آن را نوعی اختلال یا بیماری در درک و فهم فرد می دانند. این بیماری ناشی از ضعف نفس و اراده می باشد و همانطور که در احادیث و روایات ذکر شده، تسلیم شدن در برابر وسوسه های شیطان رجیم این امر را دو چندان کرده است. پس اگر آدمی به این حقیقت پی ببرد، نوبت به اجرای مرحله دوم می رسد.
گاهی اوقات وسواسهای فکری منجر به وسواسهای عملی میشود
مرحله دوم:
انسان باید با تلاش و زحمت فراوان بتواند بر نفس خود غلبه کند و قدرت تصمیم گیری را از عوامل نفسی خود گرفته و نگذارد شیطان او و ذهنش را بازی بگیرد. او باید در تمامی کارها عزم راسخ داشته باشد تا خداوند به دلیل این وسوسه ها او را مورد سرزنش قرار ندهد. مثلا زمانی که شک داشته باشد که آب قسمتی از بدنش رسیده است یا نه، در این شرایط و شرایط مشابه، باید فرض را بر رسیدن بگذارد و شک در نجاست را طهارت دانسته و به شک خود ادامه ندهد. اگر بی اعتنایی به این شک ها را فرا گیرد، تصورات، تخیل یا خرافات خاموش می گردد. با این کار شیطان از او منصرف شده و او را به حال خود رها می کند؛
با تبدیل شدن به یک شخص درستکار و میانه رو می توانید قدم در میدان مبارزه با عمل گذاشته و مطمئن باشید که اگر در این میدان قرار گیرید، به طور حتم و با یاری روز افزون خداوند، پیروز میدان خواهید گشت. خداوند کریم در این باره می فرماید: "همانا کید و حیله شیطان ضعیف است."