او هم عاقبت
در میان سایه‌ها غبار می‌شود
مثل عکس کهنه‌ای
تارِ تار می‌شود...
در میان سایه‌ها غبار می‌شود
مثل عکس کهنه‌ای
تارِ تار می‌شود...
^#غمکده#^
- نویسنده موضوع "ASHOB"
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 28
- بازدیدها 744
- Tagged users هیچ
ساعت تک رمان
سربسته گویمت سخن آنکس که دوست بود
با دشمنت نشست... چه باور کنی چه نه
حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مرده است... چه باور کنی چه نه
با دشمنت نشست... چه باور کنی چه نه
حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مرده است... چه باور کنی چه نه
شبی برای تو خواندم ز هر چه بی تو گذشت
ترانه ای که تراویده از خیال خودم
برای از تو نوشتن هنوز فرصت هست
همیشه شاکر اویم به این مجال خودم
ترانه ای که تراویده از خیال خودم
برای از تو نوشتن هنوز فرصت هست
همیشه شاکر اویم به این مجال خودم
دلم گرفته براے گذشته هاے خودم
براے در‌د و دل و شانه هاے بعضے ها
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دل من نارواے بعضے ها
براے در‌د و دل و شانه هاے بعضے ها
طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دل من نارواے بعضے ها
کلاغ قصه ی ما یک کبوتر تنهاست
کت سیاه و کلاهی سیاه تر دارد
هنوز راه زیادی به خانه اش مانده
به سوی برج مسیری پر از خطر دارد!
کنار برج درختی پناه لانه ی اوست
که نسبتی نه چندان دور با تبر دارد
کت سیاه و کلاهی سیاه تر دارد
هنوز راه زیادی به خانه اش مانده
به سوی برج مسیری پر از خطر دارد!
کنار برج درختی پناه لانه ی اوست
که نسبتی نه چندان دور با تبر دارد
گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست❄
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست❄
من به یخ‌بستگیِ باغچه‌ی پُشتِ حیاط،
دفترِ سوخته‌ای که تهِ صندوق دارم
میله‌هایی که میانِ نفس و پنجره‌هاست
به همین خانه‌ی تاریک تعلّق دارم
دفترِ سوخته‌ای که تهِ صندوق دارم
میله‌هایی که میانِ نفس و پنجره‌هاست
به همین خانه‌ی تاریک تعلّق دارم
هر یک از آینه‌ها قصدِ جنایت دارند
مرگ، در نطفه‌ی هر‌خاطره‌ای پنهان است
همه در لحظه ی خوشبختیِ خود قاب شدند
داغدار است فضا، طاقچه گورستان است
مرگ، در نطفه‌ی هر‌خاطره‌ای پنهان است
همه در لحظه ی خوشبختیِ خود قاب شدند
داغدار است فضا، طاقچه گورستان است
سفر نگو! که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره‌های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد!
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره‌های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد!
