^#غمکده#^

["ASHOB"]

او هم‌ عاقبت
در میان سایه‌ها غبار می‌شود
مثل عکس کهنه‌ای
تارِ تار می‌شود...

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

سربسته گویمت سخن آنکس که دوست بود
با دشمنت نشست... چه باور کنی چه نه

حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار
پروانه مرده است... چه باور کنی چه نه

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

شبی برای تو خواندم ز هر چه بی تو گذشت
ترانه ای که تراویده از خیال خودم

برای از تو نوشتن هنوز فرصت هست
همیشه شاکر اویم به این مجال خودم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

دلم گرفته براے گذشته هاے خودم
براے در‌د و دل و شانه هاے بعضے ها

طبیب شهرم و درمانده از علاج خودم
رواست بر دل من نارواے بعضے ها

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

کلاغ قصه ی ما یک کبوتر تنهاست
کت سیاه و کلاهی سیاه تر دارد
هنوز راه زیادی به خانه اش مانده
به سوی برج مسیری پر از خطر دارد!
کنار برج درختی پناه لانه ی اوست
که نسبتی نه چندان دور با تبر دارد

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست❄

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

من به یخ‌بستگیِ باغچه‌ی پُشتِ حیاط،
دفترِ سوخته‌ای که تهِ صندوق دارم
میله‌هایی که میانِ نفس و پنجره‌هاست
به همین خانه‌ی تاریک تعلّق دارم

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

هر یک از آینه‌ها قصدِ جنایت دارند
مرگ، در نطفه‌ی هر‌خاطره‌ای پنهان است
همه در لحظه ی خوشبختیِ خود قاب شدند
داغدار است فضا، طاقچه گورستان است

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان

["ASHOB"]

سفر نگو! که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

من و تو پنجره‌های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد!

 

انجمن رمان نویسی دانلود رمان