اس ام اس های خنده دار

  • نویسنده موضوع ~**majhol**~
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 62
  • بازدیدها 2K
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه: همه ی ی رو بکش بجز اونی کـه درد می کنه

دکتر میگه چرا ؟

میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه !
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
یادمه یه دفه تـو بازار گم شدم

یه مرده گفت بیا وایسا پیشه مـن تا مامانت بیاد

منم از ترسم بـه مرده گفتم

آقا تورو خدا مامانم اومد بگو منو دزدیده بودین

لامصب حاضر بودم ربوده بشم ولی دسته ننم نیفتم

چون میگرفت منو مثه گربه میزد کـه چرا گم شدي ؟؟؟
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
با ناراحتی یه گوشه نشستم بابام اومده میگه چیه ناراحتی ؟

میگم پول ندارم

حوصلم سر رفته

داغونم !

دست کرد جیبش ۲تا تراول ۵۰تومنی بهم داده میگه برو یه کم خوش بگذرون !

نمیدونم چی شد کـه یهو دیدم وسط حالم بابام داره با لقد میزنه

میگه لندهور آخه حال جای خوابیدنه ؟؟؟

واقعا فرق بین بابای رویایی و بابای واقعیمو فهمیدم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
شبکه چهار راز بقا یه کرکس نشون داد

گوینده گفت شاید چهره ی این جانور بد هیکل و بد قیافه براتون آشنا باشه،

.

.

.

بابام گفت آره شبیه پسرمه
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
یه بار با یه دختره رفته بودم سفره خونه !

بعد یه نیم ساعت قلیون کشیدن دختره

گفته

کی آب قلیون تموم میشه بریم ؟

از اون موقع هروقت قلیون می‌بینم جیغ می کشم
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ، ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ

ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿد
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : 10 ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎرید
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ
ﻣﯿﮕﻢ : ﺑﻠﻪ!
ﻣﯿﮕﻪ :ﺣﻤﻮﻣﯽ؟
ﻣﯿﮕﻢ : ﻧﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻟﻨﺪﻧﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺑﯽ
ﺑﯽ ﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ!
ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﺭ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ…
ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﻭﺍﯾﺒﺮﻭ
ﻻﯾﻨﺖ ﻭ ﻭﺍﺗﺲ ﺍﭖ ﺕ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻦ!
ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﺣﻮﻟﺖ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ
ﺍﻣﺸﺐ ﺗﻮ ﻟﻨﺪﻥ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻮﺍﺏ
ﭘﺪﺭﺗﻮ ﺑﺪﯼ ﺑﯿﺸﺮﻑ
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
پسر: عزیــــــــــــزم!!!
دختر: جووونـــــم!!!
پسر: گــــــــــل من!!!
دختر: جانــــم؟؟
پسر: عشــــــقم!!!
دختر: جان؟؟؟
پسر: زندگـــی من!!!
دختر: بله؟؟؟
پسر: نفس من!!!
دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
+دلام
-دلام؟؟
+دلام یعنی همون سلام
- سعدی بسی رنج برد در این سال سی که تو ب جای سلام بیای بگی دلام؟
+فردوسی بسی رنج برد در این سال سی که تو بهش بگی سعدی؟
-عه فردوسی بود؟-ـــ-
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

~**majhol**~

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-05-09
نوشته‌ها
436
لایک‌ها
1,164
امتیازها
63
کیف پول من
-72
Points
0
بالا