بپر بپر! نه نمی‌پرم!

  • نویسنده موضوع ZiBa
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 159
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

ZiBa

کاربر تک‌رمان
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2020-04-24
نوشته‌ها
1,981
لایک‌ها
12,256
امتیازها
123
کیف پول من
-180
Points
0
دو تا جوجه می خواستند با هم بازی کنند. از هم پرسیدند: « چی بازی؟ »
گقتند: « برویم بالای درخت. از آن جا پایین بپریم! »
جوجه ها می خواستند روی چی بپرند؟
روی سبزه ها!
جوجه ها به کمک هم از درخت بالا رفتند.
برای پریدن آماده شدند.
اولی گفت: « بپر! »
دومی گفت: « تو اول بپر. گربه اومده می ترسم! »
اولی گفت: « گربه که ترس نداره! »
دومی گفت: « اگر ترس نداره تو اول بپر! »
اما نه اولی پرید نه دومی!
آن وقت، جوجه ها با هم شروع کردند به لج و لجبازی کردن! این گفت من نمی پرم آن گفت من نمی پرم. آخرش چی شد؟
یک باد تند آمد. یکی از جوجه ها را این طرف انداخت و یکی را آن طرف.
گربه هه گفت: « سلام کجا رفتید؟ می آیید بازی کنیم؟ »
جوجه ها با خنده گفتند: « بازی، بازی. با گربه ها؟ نه بازی. »
آن وقت دویدند و رفتند. گربه هم رفت تا برای خودش یک دوست پیدا کند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : ZiBa
بالا