• رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید
  • رمان ترسناک.فانتزی.عاشقانه‌ مَسخِ لَطیف به قلم کوثر حمیدزاده کلیک کنید

توماس هاردی

  • نویسنده موضوع deimos
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 203
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,976
Points
21
اگر من و او، هر جای دیگری به هم برمی خوردیم


نزدیک یک مهمانخانه ی قدیمی و سنتی


کنار هم می نشستیم و از دستِ هم


پیاله می گرفتیم و لبی تر می کردیم.


امّا سرباز پیاده ای بودیم- روی در روی هم-


من تیری به سوی او شلیک کردم


در همان آن، که او به سوی من


و درجا او را کشتم.


او را کشتم زیرا


زیرا دشمن من بود،


همین جوری: البته که دشمن من بود،


همین دلیل کافی ست، هرچند


فکر می کرد که چون دستش خالی بود، شاید،


باید داوطلب می شد- مثل خودم-


کار نداشت- دار و ندارش را فروخته بود-


هیچ دلیل دیگری نداشت.


بله، جنگ چیزی ست عجیب و غریبی ست!


همنوعی را نقش بر زمین می کنی و می کشی


در حالی که اگر دَم کافه ای او را می دیدی


درجا، یکی دو پیاله ای مهمانش می کردی …
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : deimos
بالا