• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

علم عروض و وزن شعر فارسی

  • نویسنده موضوع deimos
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 486
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
شعر را سخنی موزون و با قافيه خوانده اند و منطقيان نيز اگر چه معتقدند كه شعر سخنی خيال انگيز است، اما وجود وزن يا وزن و قافيه را برای شعر ضروری دانسته اند. حتی خواجه نصيرالدين توسي وزن را به دليل خيال انگيز بودن، از فصل های ذاتی شعر دانسته است. اصولا شعر هميشه نزد مردم موزون بوده و تنها در سده ی اخير، شعرهای بی وزن نیز سروده شده است. شعرهای بی وزن گرچه خيال انگيز هم باشند، اما شور و فسون اشعار موزون را ندارند.
مراد از خيال انگيز بودن يك شعر چيست؟ اين پرسشی است كه همواره در برابر شاعران مطرح می شود.
اگر بگوييد : «خورشيد طلوع كرد» تنها خبر از طلوع خورشيد داده ايد، اما اگر بگوييد: «گل خورشيد شكفت»، افزون بر دادن خبر طلوع خورشيد و آغاز روز، سخن شما خيال انگيز و موزون و زيبا نیز هست. چرا خيال انگيز است؟ زیرا شما پيوند نهانی زيبايی ميان خورشيد و گل را يافته ايد و خورشيد را به گل، و طلوعش را به شكفتن تشبيه كرده ايد. اين سخن شما موزون نيز هست، زيرا بخش هجاهای آن با نظمي زيبا كنار هم نشسته اند و اگر می گفتيد: « گل خورشيد شكفته شد»، اين سخن شما تنها خيال انگيز بود، اما از نعمت وزن بهره ای نداشت.
وزن به شعر زيبايی سحرآميزی می بخشد و آن را شورانگيز می سازد. اگر وزن شعری را برهم بزنيم خواهيم ديد كه تا چه ميزان از زيبايی و تاثير آن در خواننده كاسته می شود. به عنوان مثال اگر شعر:
دانه چو طفلی است در آغـ*ـوش خاك / روز و شب اين طفل به نشو نماست
به صورت بی وزن درآيد، در می يابيم كه چقدر زيبايی و شورانگيزی اش را از دست داده است.
دانه چو طفلی در آغـ*ـوش خاك است، روز و شب اين طفل به نشو نما است.
پس وجود وزن در شعر از فصل های ذاتی آن است. از اين رو كسانی كه با شعر و شاعری سر و كار دارند، به ويژه با شعر فارسي، بايد شناختی از وزن و قواعد ان داشته باشند، زيرا وزن های شعر فارسي از نظر خوش آهنگی و زيبايی و كثرت و تنوع و نظم در جهان بی نظير است.
پيش از آغاز آشنایی با علم عروض، نخست باید با چند اصطلاح آشنا شويم.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
حرف:

شاعر با واژه به سرودن شعر می پردازد و واژه خود از واحدهاي كوچك تری به نام حرف تشكيل شده است، بنابراين برای شناختن وزن شعر به ناچار از حرف آغاز می كنيم. بايد توجه داشت كه در وزن شعر، صورت ملفوظ حروف مد نظر است نه شكل نوشته شده ی آن ها. مثلن واژه ی "خواهر" به صورت "خاهر" تلفظ می شود و پنج حرف دارد : ( خ ا ه ----َ ر ) و واژه ی "نامه" به صورت "نام ِِ " تلفظ مي شود و چهار حرف دارد( ن ا م ----ِ ).
حرف بر دو گونه است : صدادار و بی صدا
مصوت ها :حرف های صدادار (حرکات):
زبان فارسی دارای سه حرف صدادار كوتاه و سه حرف صدادار بلند است.
حرف های صدادار كوتاه يا "حركات" عبارتند از : --َ--، ---ِ--، ---ُ-- مثلن در كلمات سَر، دِل، پُل.
هر يك از حركات، که در خط فارسي به صورت اِعراب، در بالا يا زير حرف قرار مي گيرند و بعد از آن حرف تلفظ مي شوند. يك حرف به شمار می آید.
حرف های صدادار بلند عبارتند از : "و"، "ا"، "ی" مثلن در آخر واژه هاي "كو"، "پا"، "سی".

نكات مهم:


١- هر حرف صدادار بلند تقريبن دو برابر حرف صدادار كوتاه است، از این رو حرف صدادار بلند در وزن شعر فارسی دو حرف به شمار می آید.
٢- "و"، "ا"، "ی" زمانی حرف صدادار بلند و دو حرف به شمار می آید كه دومين حرف هجا باشند. مثلن در كلمات "كار"، "سو" و "ديد" حرف های صدادار، بلند و دو حرف به شمار می آیند، اما حرف "و" در كلمه ی "وام" و "قول" و حرف "ی" در كلمات "ياد" و "سيل" بی صدا هستند، زيرا به ترتیب نخستین و سومين حرف هجا هستند.
صامت ها :حرف های بی صدا
زبان فارسي داراي ٢۳حرف بی صدا است :
ء(=ع) ، ب ، پ ، ت (=ط) ، ج ، چ ، خ ، د ، ر ، ز (=ذ ، ظ ، ض )، ژ، غ، س ( =ث ، ص ) ، ش ، غ (=ق ) ، ف ، ك ، گ ، ل ، م ، ن ، و (در آغاز كلمه ی وجد) ، ه (= ح ) ، ی( در آغاز كلمه ی ياد ).
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
هجا:

هجا يا بخش، يك واحد گفتار است كه با هر ضربه ی هوای ريه به بيرون رانده می شود. در زبان فارسی هر هجا دارای يك حرف صدادار است كه دومين حرف هجاست. از این رو در هر گفته به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. مثلن كلمه ی (پر) يك هجايی و كلمه ی (پر-- وا) دو هجايی و كلمه ی (پر -- وا -- نه) سه هجايی و كلمه ی ( آ – زا – دِ -- گی) چهار هجايی است.

انواع هجا:
در وزن شعر فارسي انواع هجا سه دسته هستند: كوتاه، بلند و كشيده.
١)- هجای كوتاه:
دارای دو حرف است و با علامت U نشان داده می شود. مانند كلمات: نه (نَ ) و تو (تُ )
٢)- هجای بلند:
دارای سه حرف است و با علامت __ نشان داده مي شود. مانند كلمات: نر، پا.
۳)- هجاي كشيده:
داراي چهار يا پنج حرف است و با علامت __ U نشان داده مي شود. مانند كلمات: نرم، پارس.
متوجه باشيد كه يك يا دو حرف آخر هر هجای كشيده، هجای كوتاه نيست بلكه از نظر امتداد هجاها، در حكم يك هجای كوتاه است، زيرا هر هجای فارسی بايد دارای يك حرف صدادار باشد.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
نكات بسيار مهم:
١- گفتيم كه امتداد هر حرف صدادار بلند دو برابر حرف صدادار كوتاه است از این رو در وزن شعر فارسی هر حرف صدادار بلند دو حرفی به شمار مي آيد. مثلا كلمه ی (سی) سه حرفی است. هر يك از حرف های ديگر؛ چه صدادار كوتاه و چه بی صدا، يك حرف به شمار می آيند.
٢- در وزن شعر، حرف "ن" پس از یک حرف صدادار بلند در يك هجا (يعنی نون ساكن)، به شمار نمی آيد. مانند: برين = بری، خون = خو.
ولی اگر حرف "ن" به هجای بعد منتقل گردد، آن گاه در اين هجای جديد، پس از حرف صدادار بلند قرار نمی گيرد و از این رو به شمار می آيد. مثلا اگر "دوان آمد" را به صورت "دوانامد" تلفظ كنيم، یعنی حرف "ن" به صورت "نا" در هجای جديد قرار بگيرد، پس دیگر پس از حرف صدادار بلند نيست، لذا به شمار آمده و تلفظ می شود.
۳- " آ " در خط برابر است با همزه ی صدادار و حرف صدادار بلند " ا "، از این رو سه حرف به شمار می آيد. مثل: "آباد" كه نخستین هجایش سه حرفی است و هجای دومش چهار حرفی.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
وزن شعر فارسی:
وزن شعر عبارت است از نظمی در اصوات گفتار، مثل وزن شعر فارسی كه بر پایه ی كميت هجاها و نظم ميان هجاهای كوتاه و بلند قرار دارد.
عروض:
علمی است كه قواعد تعيين وزن های شعر (تقطيع) و طبقه بندي وزن ها را از جنبه ی نظری و عملی به دست مي دهد.
واحد وزن:
واحد وزن در شعر فارسی و بسياری از زبان هاي ديگر، مصراع است. از این رو وزن هر مصراع از يك شعر، نمودار وزن مصراع های ديگر است. هنگامی که شاعر مصراع نخست شعر را سرود به ناچار بايد دیگر مصراع ها را هم در همان وزن بسرايد.
واحد وزن در شعر عرب بيت است. در نام گذاری وزن های شعر فارسی نیز، بر پایه ی سنت ديرينه، واحد وزن را بيت مي گيرند.
قواعد تعيين وزن:
براي تعيين وزن يک شعر سه قاعده ی زير را به دقت بايد به کار برد:
قاعده ی يک - درست خواندن و درست نوشتن شعر (خط عروضي)
براي یافتن وزن يک شعر، نخست بايد آن را درست و روان و فصيح خواند. در خواندن نبايد خط فارسی ما را دچار اشتباه کند. به عنوان مثال در شعر:
طاعت آن نيست که بر خاک نهی پيشانی / صدق پيش آر که اخلاص به پيشانی نیست
وقتی اين شعر را درست می خوانيم "طاعت آن" به صورت "طاعتان" و "پيش آر" به صورت "پيشار" تلفظ می شود. پس از اين که شعر را درست و فصيح خوانديم، بايد عين تلفظ را واضح بنويسيم. به عبارت ديگر در تعيين وزن شعر بايد خط را تا حد امکان به صورت ملفوظ شعر نزديک کرد. اين خط را "خط عروضي" می نامند.
در نوشتن شعر به خط عروضی رعايت چند نکته لازم است:
١- اگر در فصيح خوانی شعر، همزه ی آغاز هجا (وقتی پیش از آن حرف بی صدایی باشد) تلفظ نشود، در خط عروضی نيز همزه را بايد حذف کرد، مثلن در شعر بالا "طاعت آن" با حذف همزه به صورت "طاعتان" تلفظ می شود. همچنين مصراع "بنی آدم اعضاي يک پيکرند" با حذف همزه ی "اعضا" به صورت "بنی آدمعضای" خوانده می شود.
٢- در خط عروضي بايد حرکت حروف صداردار کوتاه را گذاشت و لازم به يادآوری است که حرکت ها مانند حروف صدادار بلند هميشه دومين حرف هجا هستند.
اِی چَشمُ چِراغِ اَهلِ بينش / مَقصودِ وُجودِ آفَرينِش
روشن است کلماتی مانند "تو" ، "دو" و "و" ربط (عطف) و به صورتی که تلفظ می شوند بايد نوشته شوند. يعنی به صورت "تُ " ، "دُ " و " –ُ- ". معمولن واو عطف در شعر به صورت ضمه تلفظ می شود، مانند" من و او " که به صورت " منُ او " تلفظ می شود.
۳- حروفی که در خط فارسی هست اما تلفظ نمی شود، در خط عروضی حذف می شود. مثلن کلمات "خويش"، "خواهر" ، "نامه" ، و "چه" به صورت "خيش"، "خاهر"، "نام ِِ" و "چِ ِ " در خط عروضی نوشته می شوند.
هرچ ِِ بر نفس خيش نَپسَندی / نيز بَر نَفس ديگَری نَپَسَند
٤- پیش از این گفتیم که حرف صدادار بلند دومين حرف هجاست، لذا حرف های "و" ، "ا" و "ی" فقط هنگامی که دومين حرف هجا باشند، صدادار هستند و دو حرف به شمار می آيند. مثلن در کلمات "کو" ، "سار" ، "ريخت". ولی در کلمه ای مانند "نُو" که دومين حرفش ضمه (حرف صدادار کوتاه) است، حرف "واو" بی صدا است چون دیگر حرف دوم هجا نیست.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
قاعده ی دو - تقطيع:
تقطيع يعنی تجزيه ی شعر به هجاها و ارکان عروضی.
منظور از تقطيع هجايی و تقطیع ارکانی مشخص کردن هجاهاي شعر اعم از کوتاه، بلند و کشيده، سپس جدا کردن هجاها و نوشتن شعر به خط عروضی و سرانجام مشخص کردن مرز دسته هجاهای تکرار شونده با / است.
دقت کنید که به تعداد حرف های صدادار هجا وجود دارد. هجاي کشيده را نيز به يک هجای بلند (سه حرف نخست) و يک هجای کوتاه (يک يا دو حرف بعد) تقسيم می کنيم.
تقطيع هجایی و ارکانی:
علامت هجای دو حرفي (کوتاه) " U" است.
علامت هجای سه حرفی (بلند) " __ "است.
علامت هجاهای چهار يا پنج حرفی (کشيده) " __ U" است.
نخست شعر را به خط عروضی می نويسيم. به عنوان مثال شعر :
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
در خط عروضی به اين شکل در می آيد:
اِي سا رِ با آ هِس تِ را کا را مِ جا نَم می رَ وَد
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21

ارکان عروضی:
وقتی هجای شعری را به اجزای چهار تا چهار تا يا سه تا سه تا و يا غیره جدا کرديم به شکلی که نشان دهنده ی نظمی در آن ها باشد. ساده تر ان است که به جای آن که بگوييم وزن فلان شعر از دو هجای بلند و يک هجای کوتاه در چهار بار تکرار تشکيل شده است، نام ارکانی ان را بگوييم.
به عنوان مثال در شعر بالا که تقطيع کرديم و از چار بار تکرار __ __ U __ تشکيل گرديد، به جای آن که بگوييم اين شعر داراي دو هجای بلند در آغاز و يک هجای کوتاه و در پایان يک هجاي بلند ديگر است که چهار بار تکرار می شود، بگوييم از رکن "فاعلاتن" است.
ارکانٍٍٍ عروضی، مدل "افاعیل" را به وجود می آورند و تمام این ارکان بر مبنای ۳ حرف ف و ع و ل ساخته می شوند.
تقسیم بندی ارکان عروضی بر حسب جای آن ها در مصراع:
الف - ارکانی، که در آغاز، ميان و پايان مصراع می آيند

ب - ارکان غير پايانی که در پایان مصراع قرار نمی گيرند

ج - ارکان پايانی که فقط در پایان مصراع می آيند

آرایش ارکان عروضی گوناگون در کنار یکدیگر، "وزن ها" یا "بحرهای عروضی" را ایجاد می کند (که در دنباله ی این بحث به تفصیل معرفی خواهند شد). مثلا این مصراع شعر حافظ :« که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها» دارای وزن "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن" است که از تکرار رکن "مفاعیلن" ایجاد شده است.
مثال های زیر از جمله وزن های پرکاربرد شعر کلاسیک فارسی هستند:
• فـَعـولـُن فـَعـولـُن فـَعـولـُن فَعَل (وزن حماسی شاهنامه ) :
کنون گر به دریا چو ماهی شوی / و یا همچو شب در سیاهی شوی
• مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن :
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی / خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
• مـَفاعیلـُن‏ مـَفاعیلـُن ‏فـَعولُن (وزن دوبیتی و فرهاد و شیرین از نظامی):
بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست / بگفت از عشق‏بازان این عجب نیست
• فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلـُن :
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز / بر امید جام لعلت دردی ‏آشامم هنوز




 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
قاعده ی سه - اختيارهای شاعری:
وزن شعر فارسی بسيار منظم و دقيق است و نظم و تساوی هجاها در مصراع های شعر فارسي به دقت رعايت می شود و از اين نظر تقطيع شعر فارسي بسيار ساده است. البته شاعر در سرودن شعر اختيارهایی دارد كه به ضرورت از آن ها بهره می برد.
تبصره:
برای تعيين وزن يك شعر، تقطيع يك مصراع از آن كافی است اما چون در شعرهای فارسي اغلب از اختيارهای شاعری بهره گرفته می شود، با مقايسه ی دو مصراع يعنی از روی اختلاف هجاها، اختيارهای شاعری را به تر درمی يابيم. لذا در تقطيع، هجاهای مصراع های دوم را به ترتيب زير هجاهای مصراع اول می نويسيم.
اختيارهای شاعری بر دو گونه است: زبانی و وزنی.
اختيارهای زبانی شاعر:
در هر زبانی برخی از كلمات دارای دو يا گاه چند تلفظ هستند و گوينده اختيار دارد هر كدام از آن ها را كه می خواهد به كار ببرد. اختيارهای زبانی بر دو گونه است:
١- امكان حذف همزه:
در فارسي اگر قبل از همزه ی آغاز هجا حرف بی صدایی بيايد، همزه را می توان حذف كرد. مثلن كلمه ی" آب" كه با همزه شروع شده است، اگر پیش از آن حرف بی صدایی مانند "ر" بياوريم، همزه را می شود حذف كرد. مثلن " در آب " را بگوييم "دراب" يا "از اين" را بگوييم "ازين" يا "در آن " را بگوييم "دران".
٢- تغيير كميت حرف های صدادار:
شاعر در موارد ویژه ای می تواند به ضرورت وزن شعر، حرف صدادار كوتاه را بلند و يا حرف صدادار بلند را كوتاه تلفظ كند.
الف- بلند تلفظ كردن حرف های صدادار كوتاه:
حرف صدادار كوتاه پايان كلمه را به ضرورت وزن می توان كشيده تلفظ كرد تا حرف صدادار بلند به شمار آید. همچنين كسره ی اضافه و ضمه ی عطف را می توان كشيده تلفظ كرد تا حرف صدادار بلند به شمار آيد.
ب- كوتاه تلفظ كردن حرف های صدادار بلند:
هرگاه پس از كلمات پایان یافته به حرف های صدادار بلند "و" و "ی" صوتی بيايد، شاعر اختيار دارد كه اين حرف های صدادار بلند را كوتاه تلفظ كند تا كوتاه به شمار آيد. در ضمن ميان دو حرف صدادار، حرف بی صدای " ی" قرار مي گيرد كه آن را "ی" وقايه می نامند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21

- اختيارهای وزنی شاعر:
اختيارهای زبانی تنها تسهيلاتی در تلفظ برای شاعر فراهم می آورد تا به ضرورت وزن از آن بهره بگیرد.بی آن كه موجب تغييری در وزن شود. اما اختيارهای وزنی امكان تغييرات كوچكی در وزن را به شاعر می دهد. تغييراتی كه گوش فارسي زبانان آن را عيب نمی شمارد.
اختيارهای وزنی بر چهار گونه است:
١- بلند بودن هجاي پايان مصراع. آخرين هجای هر مصراعی بلند است اما شاعر می تواند به جای آن هجای كشيده يا كوتاه بياورد. هجای پايان مصراع را هميشه با علامت هجای بلند نشان مي دهيم.
سرو را مانی و ليكن سرو را رفتار نه / ماه را مانی و ليكن ماه را گفتار نيست
گر دلم از شوق تو ديوانه شد عيبش مكن / بدر بی نقصان و زر بی عيب و گل بی خار نيست
در این جا آخرين هجا در مصراع نخست كوتاه است و در مصراع های دوم و چهارم كشيده است بی آن كه موجب كم ترين اختلالی در وزن شده باشد. پس بايد به خاطر بسپاريم كه در پايان مصراع فرقی ميان هجای كشيده و كوتاه يا بلند نيست و همه بلند به شمار می آيند. امروزه هيچ يك از شاعران فرقی ميان اين سه نوع هجا نمی گذارد و همه را بلند به شمار می آورند، اما در عروض سنتی به غلط ميان هجای كشيده و بلند در پايان مصراع فرق گذاشته اند.
٢- بعضي از اوزان با "فاعلاتُ" آغاز می شوند. شاعر هجای اول را در آغاز مصراع می تواند بلند به شمار آورد. يعنی به جای "فاعلاتُ " با بلند تبديل كردن هجای آغاز مصراع آن را به "فاعلاتن" تبديل نمايد.
۳- شاعر می تواند به جای دو هجای كوتاه ميان مصراع، يك هجای بلند بياورد. اين عمل بيش تر در دو هجای كوتاه ماقبل آخر مصراع صورت مي گيرد. يعني شاعر به جاي "فَعَلن" با تبديل دو هجای كوتاه اول به یک هجای بلند، آن را به "فع لن" تبديل مي نمايد.
٤- قلب : شاعر به ضرورت وزن می تواند يك هجای بلند و يك هجای كوتاه كنار هم را جا به جا كند. اين اختيار شاعری به ندرت اتفاق می افتد و آن هم در "مُفتَعِلُن" و "مفاعِلُن" رخ می دهد.

مرور و يادآوری :
تقطيع شعر و اختيارهای شاعری
برای تقطيع شعر با اختيارهای شاعری يك راه، استفاده ی دقيق از گوش است. مثلن اگر "دل من" را عادی تلفظ كنيم، تقطيع هجايی آن " UU _ " اما تلفظ "دل من" در مصراع: دل من همي داد گفتی گواهی به صورت " U _ _ " است زيرا در هجای دوم " لِ " كشيده تلفظ می شود. يعني "لِ " به اندازه ی يك هجای بلند ممتد می گردد و لذا آن را يك هجای بلند به شمار می آوریم و وزن را به دست مي آوريم.
راه ديگر درست کردن وزن، روش مقايسه هجاهای دو مصراع يك شعر است. می دانيم كه ترتيب و تعداد هجاهای كوتاه و بلند يك مصراع شعر در تمام مصراع های ديگر رعايت می شود. حال اگر يك يا چند هجای یک مصراع با معادل هايشان در مصراع ديگر مطابقت نداشته باشد، نقص را بايد بتوان با اختيارهای شاعری رفع كرد و گرنه وزن مختل می ماند. مثلا:
دل من داد همی گفتی گواهی / كه باشد مرا روزی از تو جدايی
اگر شعر را درست تقطيع كنيد خواهيد ديد كه هجاهای ٢ و ۷ و ٩ در دو مصراع بر خلاف وزن شعر فارسی با معادل هايشان در مصراع دیگر يكسان نيستند. یعنی در مصراع نخست هجای ٢ كوتاه است و در مصراع دوم معادل همين هجا بلند است. در مصراع دوم همچنين هجای ۷ بلند است و در مصراع نخست كوتاه. در مصراع دوم نیز هجای ٩ بر خلاف معادلش در مصراع نخست كوتاه است. این اختلال در وزن را بر مبنای قواعد زیر می توان تصحيح کرد:
در هجاي ٢ در مصراع نخست حرف "لِ " كوتاه است و معادل آن در مصراع دوم " با " بلند است. "با " را نمی شود طبق هيچ قاعده ای كوتاه كرد، اما " لِ " را می توان با اضافه كردن كسره كشيده تلفظ كرد و آن را هجای بلند به شمار آورد.
در هجای ۷ در مصراع دوم با يك هجای بلند روبرو هستیم كه معادل آن در مصراع نخست كوتاه است.در اين جا نیز هجاي ۷ مصراع اول را نمی شود بلند به شمار آورد، ولي هجای هفتم مصراع دوم را طبق قاعده ی كوتاه تلفظ كردن مصوت بلند "ی" می توان كوتاه به شمار آورد.
هجاي ٩ در مصراع دوم " تُ " نيز برخلاف معادلش در مصراع نخست" تی " كوتاه است، اما طبق قاعده ی كشيده تلفظ كردن ضمه (حرف صدادار) در پايان كلمه می توان آن را یک هجای بلند به شمار آورد و بدین ترتيب و با اين عمليات عروضی، هجاهای هر دو مصراع، با يكديگر برابر و همسان می شوند
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos

deimos

نویسنده افتخاری + مدیر بازنشسته ادبیات
کاربر افتخاری
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-02-13
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
23,606
امتیازها
118
کیف پول من
1,975
Points
21
وزن شعر فارسی

وزن شعر در زبان فارسی، مانند زبان های عربی، سانسکریت، یونانی و لاتین بر پایه ی کمیت صداهای ادا شده قرار دارد.
خلیل بن احمد در سده ی دوم هجری برای شناختن وزن های شعر عربی قواعدی وضع کرد و مجموعه ی آن را "عروض" نامید که هنوز هم معمول است. در فارسی نیز که بنای وزن شعرش با عربی یکی است، همان قواعد را پذیرفتند و به جز تصرفاتی جزیی که بر حسب اقتضای زبان فارسی لازم بود، در اصول آن تغییری ندادند.
قواعد عروض دو عیب دارد:
- یکی آن که بسیار پیچیده و آموختنش دشوار است.
- دیگر آن که چون بسیار کهنه است بر اصول علمی استوار نیست و به فرض آموختن از روی آن باز هم نمی توان به حقیقت وزن و رابـ ـطه و نسبت وزن های گوناگون با یکدیگر پی برد.
از این رو ما برای آشنا شدن با وزن شعر فارسی از مبانی، اصول و روش دیگری بهره می گیریم.
برای این کار در آغاز باید با چند مفهوم آشنا شویم :

● حرف
هر گاه سلسله ی صوت های گفتار را تجزیه کنیم، به واحدهایی می رسیم که دیگر قابل تجزیه نیستند. این واحدهای تجزیه ناپذیر را "حرف" می خوانیم.
حرف ها را بر حسب صدا به دو دسته تقسیم می کنند: صامت (بی صدا) و مصوت (صدادار)
- حرف های بی صدا (consonant) آن هایی هستند که از بسته شدن راه نفس در یکی از سه عضو گفتار (حلق، د*ه*ان، ل*ب) و باز شدن ناگهانی آن یا بر اثر تنگ شدن گذرگاه نفس در یکی از این اعضا پدید می آید.
در حالت نخست آوازی چون بانگ ترکیدن شنیده می شود. مانند صدای "ب" ، "پ" ، "گ" و "همزه" در فارسی.
در حالت دوم آواز سایشی به گوش می زسد و آن حاصل ساییده شدن هوا به کناره های گذرگاهی است که تنگ شده است. مانند صدای "ف"، "و"، "س"، "ز" و "خ" و مانند آن ها در گفتار فارسی.
- حرف های صدادار (vowel) آن هایی هستند که در ادای آن ها گذرگاه نفس بسته یا تنگ نمی شود، بلکه کم و بیش گشاده می ماند و هوا از میان اعضای گفتار به آزادی می گذزد.
در فارسی و عربی برخی از حرف های صدادار را "حرکت" می خوانند و در نوشتن آن ها را در شمار حروف نمی آورند، بلکه به صورت نشانه هایی در بالا یا پایین حروف می گذارند (فتحه، کسره، ضمه).
برخی دیگر از حروف صدادار را "حروف مد" می نامند و آن ها را به صورت های ا – و – ی می نویسند.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
امضا : deimos
بالا