• خرید مجموعه داستان های درماندگان ژانر تراژدی و اجتماعی به قلم احمد آذربخش برای خرید کلیک کنید
  • دیو، دیو است؛ انسان، انسان. هاله‌های خاکستری از میان می‌روند؛ این‌جا یا فرشته‌ای و یا شیطان. رمان دیوهای بیگانه اثر آیناز تابش کلیک کنید
  • رمان ققنوس آتش به قلم مونا ژانر تخیلی، مافیایی/جنایی، اجتماعی، عاشقانه کلیک کنید

مصاحبه مصاحبه با ملیحه کرمی نویسنده رمان

ساعت تک رمان

Maryam Ɓαησσ

مدیریت کل سایت بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2019-12-25
نوشته‌ها
1,050
لایک‌ها
28,581
امتیازها
118
وب سایت
forum.taakroman.ir
کیف پول من
254
Points
0
"بسم تعالی"

20AC8E97-16A8-4F4D-8192-725E9C74B7C2.jpeg
عرض سلام و روز بخیر
عید نوروز رو به همه تک رمانی های عزیز تبریک میگم
امیدوارم سال خوبی رو پیش رو داشته باشید.4q7p
با دومین مصاحبه از بخش کتاب در خدمتتون هستیم.
مصاحبه این بار با خانم ملیحه کرمی (مدیریت سایت)هست .
با ما همراه باشید.
رمان های نویسنده :

عشق در حین نفرت
اون روزی زندگی
مهبد
بر فراز عشق و تاریکی
کرانه های آرامش


خب خانوم کرمی سلام عرض میکنم
ممنون از وقتی که گذاشتید برامون
یک بیوگرافی مختصر از خودتون بفرمایید:

سلام از ماست مریم جان. خواهش میکنم وظیفه س. خب من ملیحه کرمی هستم متولد رشت ساکن انزلی بییست چهار ساله دانشجوی ترم دو معماری داخلی.

چی شد دست به قلم شدید؟
خب این بر میگرده به زمانی که پنج سال تنها زندگی کردم اون موقع یه دوره افسردگی گرفته بودم که به پیشنهاد مهراد جان که گفت نوشتن بهترین مرهم واسه یه آدم دردمند شروع کردم به نوشتن. جالب اینکه من نه دلنوشته ای نوشته بودم نه چیزی ولی وقتی اون خدابیامرز قلمم رو دید تحسینم کرد و ازم خواست ادامه بدم من نویسندگی رو مدیون مهرادم. ?

تا حالا شده انتقاد شدیدی از رمان هاتون بشه؟ اگر بله برخورد شما چه طور بوده؟
انتقاد که آره خیلی شده من کلا از همه میخوام رمانم رو نقد کنن ببینم ضعف هام کجاست اولین بار تو یه انجمنی بدجور تخریبم کردن ولی من جواب هیچ نقدی رو ندادم و رفتم پیش مهراد زار زدم =)) بعدش اونقدر رو خودم کار کردم که یکی از همون منتقد ها شد طرفدار خودم! اصولا دهن به دهن منتقدین نمیرم چون نقد چیز سلیقه ای و یاد گرفتم نظر هرکس محترم :)

کدام رمانتون رو بیشتر دوس دارید؟
اون روی زندگی رو بیشتر دوست دارم.

چی شد که تصمیم گرفتید مهبد رو بنویسید؟
خب من از بچگی مهراد رو می‌شناختم و می‌دیدم که چقدر بچه های کار براش مهمن اما یه روز یه اتفاق خیلی بدی افتاد یکی از بچه های کار جلوی چشام تصادف کرد و پر پر شد مهراد اون روز خیلی گریه کرد وقتی دید مردم حتی به داد اون بچه هم نرسیدن و هر کسی یجوری قضاوتش کرد. نمیدونم یهو حس کردم که یه رسالتی رو دوشم گذاشتن و باید از این بچه ها بنویسم تا دید همه عوض شه. میدونستم مهراد آدم بزرگیه و زندگیش سر لوحه ی خیلی ها میشه واسه همین مهبد رو نوشتم.

بزرگترین چالشی که به عنوان نویسنده باهاش روبه‌رو شدید چی بوده؟
نوشتن از بچه های کار و پذیرفتن تموم توهین ها و تهدید ها که یه سری چیزا تو مهبد باب دل یه عده نبود. مهبد یه چالش عظیم بود و به جرات میگم نابود شدم تا به انتها رسید :)

جرقه داستان هاتون از کجا سرچشمه می‌گیره؟
راستش رو بگم بیشتر از اجتماع و آدمهایی که دورم هستن یا شبکه های اجتماعی و سرگذشت افراد.

به جز نویسندگی در چه زمینه هایی دستی توی کار دارید؟
آشپزیم خیلی خوبه =)) نگین خبر داره میدونه میتونی ازش بپرسی =)) یه زمانی ساز هم میزدم.

قسمتی از شعر یا متن ادبی که الان به ذهنتون میاد.
هرچند فراق پشت امید شکست
هرچند جفا دو دوست آمال ببست
نومید نمیشود دل عاشق م*ست
مردم برسد بهر چه همت دربست


حاضرید در ازای چه چیزی نویسندگی رو کنار بذارید؟
هیچ چیز :)

رمانی دارید که هنوز منتشر نکرده باشید؟
اره اون روی زندگی 2

تعریفتون از اخلاق نویسندگی چیه؟
خب بنظرم نویسنده باید یه آدم فهیم با گنجایش زیاد باشه رسالت نویسنده واقعا مهم و اگر یه نویسنده با اخلاق و پذیرای مسائل نباشه فکر کنم کسی حتی بهش توجه هم نکنه. نویسنده به نظرم بهتره هر چی بیشتر شخصیتش به شخصیت داستان هاش نزدیک باشه و مثل یکیشون همیشه مثبت و تاثیر گذار باشه.

نوشتن رمان گروهی راحت‌تر هست یا انفرادی؟
خب مسلما انفرادی چون گروهی فکر چند نفر باید با هم هماهنگ باشه و این خیلی سخت میشه.

بزرگترین ریسک زندگیتون چی بود؟ از نتیجش راضی هستید؟
واقعا نمیتونم بگم چه کاری کردم! کاری که کردم میتونست به قیمت جون یه آدم تموم شه اما خب نشد و زندگیم بهتر شد!

تا حالا فکر نوشتن یه رمان تخیلی به سراغتون اومده؟
خب نه چون اصلا از سبک تخیلی خوشم نمیاد ?

به نظرتون چه طور میشه حق قلم رو ادا کرد؟
زمانی حق قلم ادا میشه که نوشته هات واقعا ارزش خوندن داشته باشن و اونی که نوشته هات رو میخونه تا ابد اونا تو ذهنش بمونه و وقتی میخواد چیزی رو برای کسی مثال بزنه نوشته های تو اولین چیزی باشه که یادش میاد!


یه آرزو برای یکی از افراد مهم زندگیتون؟
من زیاد آدم مهم تو زندگیم ندارم مهراد بود که اونم فیزیکی کنارم نیست اما قطعا میدونم همیشه هوام رو داره. اما خب شاید مهمتر از بقیه مامانم باشه. آرزو میکنم تا دنیا دنیاست زنده باشه چون اون همیشه جون پناهم بوده تا به امروز.

یه آرزو برای تک رمان؟
آرزو میکنم حتی اگر هیچ انجمنی تو دنیا قراره که باقی نمونه، تک رمان تنها انجمنی باشه که همیشه پابرجاست و میدرخشه.

کلام آخر..
ممنون مریم جان بابت این مصاحبه و برای همه ی تک رمانی ها آرزوی سلامتی و سال خوش و دلی پر از شادی دور از غم میکنم.
یا علی


ممنون از ملیحه جان بابت این مصاحبه جذابFjb5£;

خیلی ممنون از اینکه ما رو همراهی کردید.&%#(
میتونید پایین همین مصاحبه نظراتتون رو بیان کنید.


" مدیریت بخش کتاب "
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان

.SARISA.

مدیریت کل سایت بازنشسته
کاربر ویژه تک رمان
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
2020-01-15
نوشته‌ها
1,239
لایک‌ها
25,285
امتیازها
138
سن
23
کیف پول من
83
Points
0
امضا : .SARISA.

gomnam0600

کاربر تک رمان
کاربر تک رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-25
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
7
امتیازها
3
کیف پول من
100
Points
0
"بسم تعالی"

مشاهده فایل‌پیوست 6258
عرض سلام و روز بخیر
عید نوروز رو به همه تک رمانی های عزیز تبریک میگم
امیدوارم سال خوبی رو پیش رو داشته باشید.4q7p
با دومین مصاحبه از بخش کتاب در خدمتتون هستیم.
مصاحبه این بار با خانم ملیحه کرمی (مدیریت سایت)هست .
با ما همراه باشید.
رمان های نویسنده :

عشق در حین نفرت
اون روزی زندگی
مهبد
بر فراز عشق و تاریکی
کرانه های آرامش


خب خانوم کرمی سلام عرض میکنم
ممنون از وقتی که گذاشتید برامون
یک بیوگرافی مختصر از خودتون بفرمایید:

سلام از ماست مریم جان. خواهش میکنم وظیفه س. خب من ملیحه کرمی هستم متولد رشت ساکن انزلی بییست چهار ساله دانشجوی ترم دو معماری داخلی.

چی شد دست به قلم شدید؟
خب این بر میگرده به زمانی که پنج سال تنها زندگی کردم اون موقع یه دوره افسردگی گرفته بودم که به پیشنهاد مهراد جان که گفت نوشتن بهترین مرهم واسه یه آدم دردمند شروع کردم به نوشتن. جالب اینکه من نه دلنوشته ای نوشته بودم نه چیزی ولی وقتی اون خدابیامرز قلمم رو دید تحسینم کرد و ازم خواست ادامه بدم من نویسندگی رو مدیون مهرادم. ?

تا حالا شده انتقاد شدیدی از رمان هاتون بشه؟ اگر بله برخورد شما چه طور بوده؟
انتقاد که آره خیلی شده من کلا از همه میخوام رمانم رو نقد کنن ببینم ضعف هام کجاست اولین بار تو یه انجمنی بدجور تخریبم کردن ولی من جواب هیچ نقدی رو ندادم و رفتم پیش مهراد زار زدم =)) بعدش اونقدر رو خودم کار کردم که یکی از همون منتقد ها شد طرفدار خودم! اصولا دهن به دهن منتقدین نمیرم چون نقد چیز سلیقه ای و یاد گرفتم نظر هرکس محترم :)

کدام رمانتون رو بیشتر دوس دارید؟
اون روی زندگی رو بیشتر دوست دارم.

چی شد که تصمیم گرفتید مهبد رو بنویسید؟
خب من از بچگی مهراد رو می‌شناختم و می‌دیدم که چقدر بچه های کار براش مهمن اما یه روز یه اتفاق خیلی بدی افتاد یکی از بچه های کار جلوی چشام تصادف کرد و پر پر شد مهراد اون روز خیلی گریه کرد وقتی دید مردم حتی به داد اون بچه هم نرسیدن و هر کسی یجوری قضاوتش کرد. نمیدونم یهو حس کردم که یه رسالتی رو دوشم گذاشتن و باید از این بچه ها بنویسم تا دید همه عوض شه. میدونستم مهراد آدم بزرگیه و زندگیش سر لوحه ی خیلی ها میشه واسه همین مهبد رو نوشتم.

بزرگترین چالشی که به عنوان نویسنده باهاش روبه‌رو شدید چی بوده؟
نوشتن از بچه های کار و پذیرفتن تموم توهین ها و تهدید ها که یه سری چیزا تو مهبد باب دل یه عده نبود. مهبد یه چالش عظیم بود و به جرات میگم نابود شدم تا به انتها رسید :)

جرقه داستان هاتون از کجا سرچشمه می‌گیره؟
راستش رو بگم بیشتر از اجتماع و آدمهایی که دورم هستن یا شبکه های اجتماعی و سرگذشت افراد.

به جز نویسندگی در چه زمینه هایی دستی توی کار دارید؟
آشپزیم خیلی خوبه =)) نگین خبر داره میدونه میتونی ازش بپرسی =)) یه زمانی ساز هم میزدم.

قسمتی از شعر یا متن ادبی که الان به ذهنتون میاد.
هرچند فراق پشت امید شکست
هرچند جفا دو دوست آمال ببست
نومید نمیشود دل عاشق م*ست
مردم برسد بهر چه همت دربست


حاضرید در ازای چه چیزی نویسندگی رو کنار بذارید؟
هیچ چیز :)

رمانی دارید که هنوز منتشر نکرده باشید؟
اره اون روی زندگی 2

تعریفتون از اخلاق نویسندگی چیه؟
خب بنظرم نویسنده باید یه آدم فهیم با گنجایش زیاد باشه رسالت نویسنده واقعا مهم و اگر یه نویسنده با اخلاق و پذیرای مسائل نباشه فکر کنم کسی حتی بهش توجه هم نکنه. نویسنده به نظرم بهتره هر چی بیشتر شخصیتش به شخصیت داستان هاش نزدیک باشه و مثل یکیشون همیشه مثبت و تاثیر گذار باشه.

نوشتن رمان گروهی راحت‌تر هست یا انفرادی؟
خب مسلما انفرادی چون گروهی فکر چند نفر باید با هم هماهنگ باشه و این خیلی سخت میشه.

بزرگترین ریسک زندگیتون چی بود؟ از نتیجش راضی هستید؟
واقعا نمیتونم بگم چه کاری کردم! کاری که کردم میتونست به قیمت جون یه آدم تموم شه اما خب نشد و زندگیم بهتر شد!

تا حالا فکر نوشتن یه رمان تخیلی به سراغتون اومده؟
خب نه چون اصلا از سبک تخیلی خوشم نمیاد ?

به نظرتون چه طور میشه حق قلم رو ادا کرد؟
زمانی حق قلم ادا میشه که نوشته هات واقعا ارزش خوندن داشته باشن و اونی که نوشته هات رو میخونه تا ابد اونا تو ذهنش بمونه و وقتی میخواد چیزی رو برای کسی مثال بزنه نوشته های تو اولین چیزی باشه که یادش میاد!


یه آرزو برای یکی از افراد مهم زندگیتون؟
من زیاد آدم مهم تو زندگیم ندارم مهراد بود که اونم فیزیکی کنارم نیست اما قطعا میدونم همیشه هوام رو داره. اما خب شاید مهمتر از بقیه مامانم باشه. آرزو میکنم تا دنیا دنیاست زنده باشه چون اون همیشه جون پناهم بوده تا به امروز.

یه آرزو برای تک رمان؟
آرزو میکنم حتی اگر هیچ انجمنی تو دنیا قراره که باقی نمونه، تک رمان تنها انجمنی باشه که همیشه پابرجاست و میدرخشه.

کلام آخر..
ممنون مریم جان بابت این مصاحبه و برای همه ی تک رمانی ها آرزوی سلامتی و سال خوش و دلی پر از شادی دور از غم میکنم.
یا علی


ممنون از ملیحه جان بابت این مصاحبه جذابFjb5£;

خیلی ممنون از اینکه ما رو همراهی کردید.&%#(
میتونید پایین همین مصاحبه نظراتتون رو بیان کنید.


" مدیریت بخش کتاب "
سلام
عالی بود.ببخشید چطور میتونم با خانم کرمی ارتباط مستقیم برقرارکنم؟هرکسی میدونه لطفا بهم بگه.🌹
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
بالا