با داشتن 90 میلیون متکلم در سرتاسر دنیا، آلمانی یازدهمین زبان پر جمعیت در دنیا است. در اروپا، با داشتن 16 درصد از جمعیت کل قاره، زبان اول این منطقه شناخته میشود. جدای از آلمان، مردم سوئیس، اتریش، لوکزامبورگ، لیختن اشتاین، شمال ایتالیا، آلاسک و لورین در فرانسه و همچنین بخش جنوبی بلژیک نیز آلمانی صحبت میکنند. در حلقههای زبانی، آلمانی از جمله زبانهایی است که پر از جنسیتهای مختلف، زمانها و اسامی ترکیبی متفاوت است
1. الفبای آلمانی یک حرف صامت بیشتر از انگلیسی دارد.
آلمانی و انگلیسی از یک اسکریپت مشابه پیروی میکنند، اما آلمانیها، به جهت تلاش بیشتر برای دقیق تر بودن، یک حرف صامت بیشتر دارند؛ حرف s یا ß. در زبان انگلیسی، این حرف به شکل ss نوشته میشود، اما بعضی اوقات ممکن است این مورد به سردرگمی بیانجامد.
2. انگلیسی و آلمانی در 60 درصد از کلمات مشابه هستند
معلمان زبان همیشه عنوان میکنند که بسیاری از کلمات زبان انگلیسی و آلمانی از ریشههای مشابه برخوردارند، پس یادگیری این زبان نباید چندان سخت باشد. درست در مقابل این قضیه، فرانسوی و انگلیسی تنها 27 درصد از کلمات را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. با اینحال، زمانی که یک زبان آموز بر سر حروف انتهایی افعال بی قاعده، صرف زمان و جنسیت کلمات میرود، متوجه میشود که این دو زبان از دو جهان متفاوت برخوردارند.
3. زمان به جلو محاسبه میشود
در اروپا، مثل دیگر نقاط جهان، زمان را بر اساس 24 ساعت در روز محاسبه میکنند، اما به هنگامی که میخواهید به زبان آلمانی با کسی قرار ملاقات بزارید باید کمی بیشتر توجه کنید. اگر یک فرد انگلیسی زبان به شما بگوید که در ساعت سه و نیم یا 3.30 دقیقه میخواهد شما را ببیند (half three)، همین عبارت به زبان انگلیسی معنی ساعت 2.30 را میدهد. شاید همین یک مورد توضیح دهد که چرا آلمانیها هیچوقت در هیچ کاری دیر نمیکنند.
4. زبان آلمانی 30 گویش دارد
تقریبا امروزه 30 گویش از زبان آلمانی وجود دارد که هرچند رونق سالیان قبل را ندارند، اما هنوز در میان جوامع و خانوادهها صحبت میشوند. بعضی از بخشهای کشور، همچون باواریا و رینلند، از فرهنگ گویشی غنیتری نسبت به دیگر بخشها برخوردارند. تمامی متکلمان آلمانی Hochdeutsch را صحبت میکنند؛ یعنی فرم استاندارد آلمانی که در زندگی عمومی و نوشتن بکار میرود. با این وجود، آلمانیها طبقهی اجتماعی و تحصیلات خود را به گونهی دیگری به نمایش میگذارند. تقریبا اکثر روزنامههای آلمانی به Hochdeutsch نوشته میشوند، اما در مناطق متفاوت روزنامههای محلی نیز به گویشهای مختص به آن نواحی چاپ میشوند.
5. آلمانی قبلا الفبای خاص خود را داشت
اگرچه آلمانی و انگلیسی در الفبا با هم مشترک هستند، اما برای قرون متمادی آنها از یک نوع سبک نوشتار پیروی نمیکردند. متن چاپ شده به آلمانی بطور سنتی به سبک گوتیک نوشته میشود که از قرن چهاردهم به بعد رواج یافت و آن را Fraktur مینامیدند. بعد از سال 1945، بنا به دلایلی، که یکی از آنها همه گیر شدن آلمانی در کل اروپا بود، Fraktur کم کم محو شد. انجمن تک رمان
6. آلمانی شکلی همانند تلفظش را دارا است
بخشهای بسیاری از یادگیری زبان آلمانی سخت و پیچیده است. اما تلفظش اینطور نیست. همچون زبان اسپانیایی، حروف از یک صدا برخوردارند، و ترکیب حروف همیشه یک صدا را دارند. آلمانیها از تغییر حروف صدا داری که نوشتن انگلیسی مدرن را به یک فاجعه تبدیل کرد، حذر ورزیدند. زمانی که صداهای جدید یاد گرفته میشود، هر کلمهای را میتوان به راحتی تلفظ کرد، حتی اگر قبلا آن را نشنیده باشید.
7. اصل بر مودب بودن است
همچون زبان فرانسوی، روسی و اسپانیایی، آلمانی هم از دو شیوهی بیان رسمی و عامیانه برای گفتن تو/شما برخوردار است. معمولا دوم شخص مفرد برای بیان عامیانه و دوم شخص جمع برای بیان رسمی بکار میرود. در زبان آلمانی، du فرم مفرد عامیانه و Sie فرم جمع رسمی است.
در کل، شما از du برای خطاب کسانی که از شما کوچکتر هستند، یا دوستان و اطرافیان نزدیک خود× استفاده میکنید و دیگر آدمها را با Sie خطاب میکنید. اگر شخصی خواست به زبان عامیانه از کسی سوالی بپرسید، نباید نگران این باشد که ممکن است به طرف برخورده باشد. در این گونه مواقع اصل بر این است که توهینی رخ نداده است. یکی از مزایای استفاده از Sie این است که حالت مصدری کلمه به کار میرود و ازینرو نیازی به حفظ کردن فرم گفتن آن نیست.
یکی دیگر از جنبههای زبان آلمانی این است اگر با مرد یا خانمی که او را نمیشناسید برخورد کردید، او را آقا یا خانم (Herr یا Frau) خطاب میکنید. شیوهای که در دیگر زبانها کمی غیر معمول است که یک پسر 20 ساله را با عنوان «آقای اشمیتز» خطاب کنند. هرچند که برای یک آلمانی حفظ آداب همیشه در اولویت است.
دوستان اشتباهی
حتی با وجود اینکه کلمات مشترک بسیاری در زبانهای انگلیسی و آلمانی وجود دارد، دامهایی نیز وجود دارد که در نوع خود فوقالعاده هستند که ما آنها را «دوستان اشتباهی» مینامیم. شما شاید فکر کنید که این کلمات یک معنی را میدهند، در حالی که اینطور نیست. اینجا ما چند مورد متداول را بررسی کردهایم.
Gift: در زبان انگلیسی به معنی هدیه است در حالی که در آلمانی معنی سم را میدهد.
Mist: در زبان انگلیسی به معنی مه است در حالی که در آلمانی معنی فضلهی پرنده را میدهد.
Rat: در زبان انگلیسی به معنی کبوتر است در حالی که به آلمانی یعنی نصیحت و پند.