محمود دولت آبادی نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس اهل ایران است که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولتآباد سبزوار متولد شد. وی نخستین پسر و چهارمین فرزند یک خانواده تهىدست است
وی از اوان نوجوانی کار کرده است، ناملایمات و دشواریهای بسیاری را گذرانده، اما گویی ادبیات معجون مشکلاتش بوده است، چرا که در اوج تالمات روحی (مرگ پدر و برادر) ، در اوج نداشتن و فقر، حتی در دو سالی که زندانی بود، به گفته خودش: "به نوشتن و ادبیات می اندیشید”.
دوران کودکی دولت آبادی مصادف است با زمان جنگ جهانی دوم که فقر و ناخوشی و به دنبال آن ، اقتدار روسها بر ایران را به همراه داشت. در فقر آن سالها محمود از مدرسه رفتن بازماند و به کار پرداخت؛ از کار روى زمین و چوپانى گرفته تا پادویى کفاشى، صاف کردن میخهاى کج و بعد وردستى پدر و برادرها در کارگاه تخت گیوهکشى. مدتى هم شاگرد دوچرخه سازى شد. بعد در یک کارخانه پنبه پاککنى کار کرد تا به کار در سلمانى رسید که تا سالیان دراز، در مواقع اضطرار ممر معاشش شد.
محمود ، در اوان نوجوانی بیمار شد و برای معالجه به مشهد رفت و پس از آن به همراه پدر و مادرش عازم عتبات عالیات گردید. او پس از بازگشت، به صورت موقت در تهران اقامت گزید و مدت یک سال در تهران ماند و در طی ایام اقامت در تهران فعالیتهای گوناگون، از جمله کار در چاپخانه و حروفچینی را تجربه کرد. یک سال بعد دوباره به سبزوار بازگشت و در سال ۱۳۳۷ با هدف استخدام درارتش و ورود به آموزشگاه گروهبانی عازم مشهد شد.
آثار محمود دولتآبادی نمونههای بارزی از گرایش ادبیات متعهد به کمکردن شکاف موجود بین ادراکهای گوناگون از مفهوم انقلاب است. داستانهای کوتاه و رمانهای او اوضاع و احوال طبقات ستمدیده، بهویژه دهقانان و کارگران روستایی را به تصویر میکشد. شخصیتهایی که او میآفریند، فارغ از گرایشهای مذهبیشان، قربانی شرایط اجتماعی جامعه هستند. ویژگیهای طبقاتی تمامی شخصیتهای او مطابق با مدلهای مارکسیستی از جامعه طبقاتی و ماتریالیسم تاریخی میباشند
رسول پرویزی متولد ۱۲۹۸ش در جنوب ایران در شهرستان بوشهر متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات متوسطه به سمت آموزگاری مشغول گردید. در سالهای 1315 و 1316 آموزگار دبیر دبیرستان بوشهر و از سال 1317 به بعد در شرکتهای دولتی فارس و بنادر شیراز و همچنین بانک فلاحتی و شرکت توزیع قند و شکر و شرکت سهامی تلفن ایران مشغول بود.وی نویسنده روزنامهنگار و طنزپرداز، شوخ طبع و نکته یاب استان فارس بود. وی نویسندهٔ داستانهای کوتاه و نماینده بوشهر در مجلس شورای ملی بود. بعدها به علت تصدی مناصب حکومتی (سناتور) نوشتن را ادامه نداد. وی بعد از سال 1332 بعد عضو هیئت مدیرهی شرکت تلفن بود، از نظر اداری شرکت تلفن در آن زمان ارزشی نداشت، تا به هیئت مدیرهاش برسد. از نظر مقام هم هیئت مدیرهاش مقامی نبود تا یکی از اعضای کوچکش باشد. اما این شغل آغاز دگردیسی(تغییر بنیادی) رسول پرویزی بود.وی همچنین علاوه بر اینکه سناتور شیراز هم شد بنا به تقاضای اسدالله علم ریاست لژیون خدمتگذاران بشر را هم که اولین سال تاسیس آن بود را هم برعهده گرفت
وی در سال ۱۳۳۶ نخستین و معروفترین مجموعه داستان خود، «شلوارهای وصلهدار»، را منتشر کرد. در ادبیات داستانی ایران، رسول پرویزی را بیشتر با این اثر میشناسند
اثری که چاپ اول آن در سال 1336ه.ش توسط انتشارات امیرکبیر صورت گرفت و پارهای از قصههای طنزآمیز آن با استقبال مواجه شد. خصوصا داستانهای کوتاه "قصهی عینکم"، "پالتو حنائیم"، "شلوارهای وصله دار" و "زنگ انشا".
غلامحسین ساعدی متولد ۲۴ دیماه ۱۳۱۴ در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر وی علیاصغر ساعدی و مادرش طیبه نام داشت، وی در سال ۱۳۲۲ وارد دبستان شد و پس از سپری کردن دوران دبستان در سال ۱۳۲۹ به دبیرستان منصور وارد شد.
زمانی که در دبیرستان مشغول به تحصیل بود اولین نوشتهها و داستانهایش، در هفتهنامه دانشآموز چاپ شد. وی در نوجوانی به سازمان فرقهی دموکرات آذربایجان پیوست و در سن ۱۷ سالگی مسئول انتشار روزنامه فریاد و جوانان آذربایجان بر عهدهی وی بود. در تابستان ۱۳۲۲ زمانی که فقط ۱۸ سال داشت به اتهام همکاری با فرقه، برای مدتی به زندان تبریز افتاد
غلامحسین ساعدی در خردادماه ۱۳۳۳ توانست دیپلم طبیعی خود را بگیرد و یک سال بعد و در بیستسالگی در دانشگاه تبریز تحصیل پزشکی را آغاز کرد. در دوران دانشجویی با فعالیتهای سیاسی و آشنایی با صمد بهرنگی همراه بود. داستانهای شکایت و غیوران شب و نمایشنامهٔ سایههای شب حاصل آن دورهٔ کاریِ اوست. او همچنین در همین زمان مجموعه داستان کوتاهِ شبنشینی باشکوه را در تبریز منتشر کرد و نمایشنامهٔ کلاته گل را نیز بهصورت مخفی در تهران به چاپ رساند.
غلامحسین ساعدی بهرغم داشتن مدرک پزشکی، دوران خدمت را بهعنوان سرباز صفر در پادگان سلطنت آباد تهران سپری کرد و در همین دوره، با جمعهای ادبی تهران آشنا شد و داستانهای او در مجلهی سخن چاپ شد. وی تحصیلات خود را با درجهٔ پزشکی عمومی و دکترای تخصصی روانپزشکی در تهران به پایان رساند. در بیمارستان روانی روزبه مشغول به کار شد و پیش از اینکه حرفهٔ پزشکی را به نفع نویسندگی رها کند، در مطبش که در خیابان دلگشا در تهران قرار داشت، بیشتر اوقات بدون گرفتن حق ویزیت بیماران را معاینه میکرد.
در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی در بروجرد دیده به جهان گشود . دکتر زرین کوب تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد .سپس در کنار تحصیل در دوره متوسطه به تشویق و ترغیب پدر که مردی متشرع و دیندار بود ،اوقات فراغت را صرف فراگیری علوم دینی و حوزه ای نمود ،و ضمن تحصیل فقه و تفسیر و ادبیات عرب،به شعر عربی هم علاقمند شد .
دکتر زرین کوب در سال ۱۳۳۰ درکنار عده ایی از فضلای عصر همچون عباس اقبال آشتیانی ،سعید نفیسی ،محمد معین،پرویزناتل خانلری ،غلامحسین صدیقی و عباس زریاب ،برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایره المعارف اسلام (E1)طبع هلند،دعوت شد .
دکتر زرین کوب در ایام تحصیل در تهران ،چندی نزد حاج شیخ ابوالحسن شعرانی به پرداخت و با مباحث حکمت و فلسفه ،آشنایی بیشتر یافت .از همان روزگار با فلسفه های معاصر غربی نیز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نیز علاقمند گردید. استاد که از قبل با زبانهای عربی ،فرانسوی و انگلیسی آشنا شده بود در سالهای جنگ دوم جهانی ،با کمک بعضی از صاحب منصبان ایتالیایی و آلمانی که در آن ایام در ایران به سرمی بردند،به آموزش این دوزبان پراخت .در سال ۱۳۲۳ نخستین کتاب او به نام (فلسفه ،شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری درایران) در بروجرد منتشر شد ،در حالی که در این هنگام ،حدود چهار سال یا کمی بیشتر از تاریخ تالیف کتاب می گذشت .
دکتر زرین کوب در ۲۴شهریور ۱۳۷۸ به دلیل بیماریهای قلب و چشم و پروستات در گذشت آثار دکتر عبدالحسین زرین کوب
۱-دو قرن سکوت
۲-تاریخ مردم ایران پیش از اسلام
۳-تاریخ مردم ایران بعد از اسلام
۴-بامداد اسلام
۵-کارنامه اسلام
۶-ارزش میراث صوفیه
۷-پله پله تا ملاقات خدا
۸-سرنی
۹-با کاروان حله
۱۰-پیر گنجه در جستجوی ناکجا آباد