دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا كلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسكری در این زمینه فرموده اند: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و كلیه آن خانه، دروغ است.
دروغ تبعات زشت بسیاری دارد که بعضی از آنها را با بیان روایت، تقدیم می کنیم:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دروغ، روزى را كم مى كند.
امام على علیه السلام: نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است.
امام على علیه السلام: دروغگو و مرده یكسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس هر گاه به گفته او اعتماد نشود، حیاتش از بین رفته است
امام على علیه السلام: دروغگو با دروغگویى خود سه چیز به دست مى آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنى فرشتگان
بنابراین دروغ بسیار ناپسند و زشت است و تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. که البته باید بسیار مراقب فریبکاری های نفس بود، و منفعت شخصی را به جای مصلحت قرار نداد. و برای این کار باید موارد خاصی که به عنوان مصادیق این مصلحت بزرگ بیان شده اند را مد نظر قرار داد. مواردی نظیر: حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن در مساله ای حساس، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر که از جمله مصادیق این مصلحت بزرگ شمرده شده اند. این موارد در احادیث مورد اشاره واقع شده اند:
امام صادق علیه السلام: آشتى دهنده، دروغگو نیست.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتى را دوست دارد و راستگویى به قصد فساد انگیزى را دشمن مى دارد
امام صادق علیه السلام: دروغ نكوهیده است، مگر در دو جا: دور كردن شرّ ستمگران و آشتى دادن میان مسلمانان.
البته به دلیل زشتی بسیار دروغ، گفته شده در همین موارد نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است كه انسان بدون این كه دروغ بگوید، به گونهای حرف بزند كه طرف مقابل برداشت دیگری كند. نقل است یكی از اهل سنت از شیعهای پرسید جانشین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله ) كیست؟ شیعه جواب دادند كسی كه دخترش در خانه او است. آن شخص تصور كرد كه ابوبكر را میگوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین رو آزاری به شخص شیعه نرساند؛ در حالی كه منظور او امیرالمؤمنین(علیه السلام ) بود.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: در سر بسته گویى ها، ظرافتهایى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نیاز مى كند.
در حدیثی از امام صادق (ع) نمونه هایی از توریه انبیاء بیان شده است: از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهیم سؤال شد كه: «گفت: [نه ]بلكه بزرگترشان این كار را كرده است، اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان این كار را كرده بود و نه ابراهیم علیه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا ابراهیم گفت: «اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». اگر بتها سخن مى گفتند، بزرگشان این كار را كرده بود و اگر سخن نمى گفتند، بزرگشان كارى نكرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمى توانستند بگویند] و ابراهیم هم دروغ نگفت.
همچنین، از آن حضرت درباره این آیه سوره یوسف سؤال شد كه: «اى كاروانیان! قطعاً شما دزد هستید». حضرت فرمود: آنها یوسف را از پدرش دزدیدند. مگر نمى بینى كه وقتى [برادران یوسف ]گفتند: «چه گم كرده اید؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ایم» و یوسف نگفت: جام پادشاه را دزدیده اید. در حقیقت آنها یوسف را از پدرش دزدیدند [و مقصود یوسف نیز از این كه گفت قطعاً شما دزد هستید ، همین معناست].
نیز از این سخن ابراهیم علیه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهیم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دینش بود، چون در جستجوى [دین درست] بود.
دروغ تبعات زشت بسیاری دارد که بعضی از آنها را با بیان روایت، تقدیم می کنیم:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دروغ، روزى را كم مى كند.
امام على علیه السلام: نتیجه دروغ، خوارى در دنیا و عذاب در آخرت است.
امام على علیه السلام: دروغگو و مرده یكسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس هر گاه به گفته او اعتماد نشود، حیاتش از بین رفته است
امام على علیه السلام: دروغگو با دروغگویى خود سه چیز به دست مى آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنى فرشتگان
بنابراین دروغ بسیار ناپسند و زشت است و تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. که البته باید بسیار مراقب فریبکاری های نفس بود، و منفعت شخصی را به جای مصلحت قرار نداد. و برای این کار باید موارد خاصی که به عنوان مصادیق این مصلحت بزرگ بیان شده اند را مد نظر قرار داد. مواردی نظیر: حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن در مساله ای حساس، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر که از جمله مصادیق این مصلحت بزرگ شمرده شده اند. این موارد در احادیث مورد اشاره واقع شده اند:
امام صادق علیه السلام: آشتى دهنده، دروغگو نیست.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتى را دوست دارد و راستگویى به قصد فساد انگیزى را دشمن مى دارد
امام صادق علیه السلام: دروغ نكوهیده است، مگر در دو جا: دور كردن شرّ ستمگران و آشتى دادن میان مسلمانان.
البته به دلیل زشتی بسیار دروغ، گفته شده در همین موارد نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است كه انسان بدون این كه دروغ بگوید، به گونهای حرف بزند كه طرف مقابل برداشت دیگری كند. نقل است یكی از اهل سنت از شیعهای پرسید جانشین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله ) كیست؟ شیعه جواب دادند كسی كه دخترش در خانه او است. آن شخص تصور كرد كه ابوبكر را میگوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین رو آزاری به شخص شیعه نرساند؛ در حالی كه منظور او امیرالمؤمنین(علیه السلام ) بود.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: در سر بسته گویى ها، ظرافتهایى است كه مرد خردمند را از دروغ گفتن بى نیاز مى كند.
در حدیثی از امام صادق (ع) نمونه هایی از توریه انبیاء بیان شده است: از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهیم سؤال شد كه: «گفت: [نه ]بلكه بزرگترشان این كار را كرده است، اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان این كار را كرده بود و نه ابراهیم علیه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا ابراهیم گفت: «اگر سخن مى گویند از آنها بپرسید». اگر بتها سخن مى گفتند، بزرگشان این كار را كرده بود و اگر سخن نمى گفتند، بزرگشان كارى نكرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمى توانستند بگویند] و ابراهیم هم دروغ نگفت.
همچنین، از آن حضرت درباره این آیه سوره یوسف سؤال شد كه: «اى كاروانیان! قطعاً شما دزد هستید». حضرت فرمود: آنها یوسف را از پدرش دزدیدند. مگر نمى بینى كه وقتى [برادران یوسف ]گفتند: «چه گم كرده اید؟ گفتند: جام پادشاه را گم كرده ایم» و یوسف نگفت: جام پادشاه را دزدیده اید. در حقیقت آنها یوسف را از پدرش دزدیدند [و مقصود یوسف نیز از این كه گفت قطعاً شما دزد هستید ، همین معناست].
نیز از این سخن ابراهیم علیه السلام از امام صادق سؤال شد كه: «پس نگاهى به ستارگان كرد و گفت: من كسالت دارم». حضرت فرمود: ابراهیم نه كسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلكه مقصود او كسالت در دینش بود، چون در جستجوى [دین درست] بود.