خوش آمدید!

با عضویت در انجمن تک رمان از مزایای(چاپ کتاب،منتشر کردن رمان و...به صورت رایگان، خدمات ویراستاری، نقد و...)بهرمند شوید. با ما بهترین‌ها را تجربه کنید.☆

همین حالا عضویتت رو قطعی کن!

داستانک مجموعه داستانک های پیوندی در نور | هورزاد اسکندری کاربر انجمن تک رمان

  • نویسنده موضوع fatemeh.gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 106
  • Tagged users هیچ

ساعت تک رمان

fatemeh.gh

دلنویس انجمن
دلنویس انجمن
کاربر تک‌رمان
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-29
نوشته‌ها
56
کیف پول من
197
Points
129
داستان دهم: سوال


پرسید:
- اعتماد؟
جواب دادم:
- دستی که گمان داشتم ناجی من است، مرا غرق کرد.
سکوت کرد، جواب واقعی و حس حقیقی که نسبت به اعتماد داشتم،در همین جمله نهفته بود.
- عشق؟
- مقوله‌‌ی مضحکی است.
- بغض؟
- حرفهای بالا نیامده از گلویت، که در دو راهی حنجره‌ات مانده و سنگ می‌شوند.
- دوستت دارم!
- دروغ زیبایی است.
باورش از جانب هر کسی برایم سخت شده بود اما، هنوز اگر او به من این جمله را می‌گفت، می‌توانستم با حماقت تمام باورش کنم.
- چقدر بدبینی!
تلخند زدم، من خیلی وقت بود بدبین بودم، چرا که خوشبینی به روحم زخم زده بود و مرا تا لبه‌ی مرگ ک
شانده بود.
داستان دهم: سوال
پرسید:
- اعتماد؟
جواب دادم:
- دستی که گمان داشتم ناجی من است، مرا غرق کرد.
سکوت کرد، جواب واقعی و حس حقیقی که نسبت به اعتماد داشتم،در همین جمله نهفته بود.
- عشق؟
- مقوله‌‌ی مضحکی است.
- بغض؟
- حرفهای بالا نیامده از گلویت، که در دو راهی حنجره‌ات مانده و سنگ می‌شوند.
- دوستت دارم!
- دروغ زیبایی است.
باورش از جانب هر کسی برایم سخت شده بود اما، هنوز اگر او به من این جمله را می‌گفت، می‌توانستم با حماقت تمام باورش کنم.
- چقدر بدبینی!
تلخند زدم، من خیلی وقت بود بدبین بودم، چرا که خوشبینی به روحم زخم زده بود و مرا تا لبه‌ی مرگ کشانده بود.
 
انجمن رمان نویسی دانلود رمان
آخرین ویرایش:
بالا