درود بر نویسندهی گل

از قدیم گفتن خواهی کنی غوغا، آغاز کن از ابتدا «مدیونید فکر کنید از خودم در آوردم


». نقدمون رو با بررسی عنوان اثر جذابمون شروع میکنیم. عنوان باید وایب یا به عبارت ساده حس و حال فضای رمان رو جلوهگر باشه و خواننده رو برای اون چیزی که در انتظارش هست، آماده کنه؛ منتها، این آمادگی باید فقط در حد همون آمادگی باشه و نه لو دادن کل اثر، که صد البته نویسندهی خوش قلم ما تا حدودی در این باب موفق عمل کرده؛ اما فقط تا حدودی!
عنوان اثر از دو واژه «شکست» و «جادو» شکل گرفته که با وجود جذاب بودنش، دارای درصد کلیشه بالایی هست که برای رفع این کلیشهها، پیشنهاد میکنم از واژههای مترادف استفاده کنید. برای مثال، بهجای «شکست» از کلماتی چون حرمان، انحطاط، انخفاض، انهزام، انکسار و بهجای «جادو» از کلماتی چون فسون، سِحر و شعبده استفاده کنید و اگه عنوان اثرتون از کلیشه فاصله بگیره، چه کسی میتونه منکر جذابیتش شه؟


از بحث کلیشه که بگذریم، میرسیم به سؤال «آیا عنوان اثر، با محتوای کلی و جزئی هماهنگ هست، یا نه؟»
اول از همه ما هماهنگی با شناسنامهی اثر رو بررسی میکنیم و در اولین نگاه، متوجه ژانر فانتزی میشیم که کاملا با عنوان هماهنگه.
بعد از ژانر فانتزی، که اولین و اصلیترین ژانر هست، میرسیم به عاشقانه و این سؤال برای ما پیش میاد «ربط عنوان به ژانر عاشقانه چیه؟


» بله. اولین ناهماهنگی اینجاست! هیچ ردی از ژانر عاشقانه توی عنوان پیدا نکردیم.
بعد از عنوان، ژانرهاست که توجه خواننده و همچنین منه منتقد رو به خودشون جلب میکنه.
واو! فانتزی؟ اون هم در کنار عاشقانه؟ ژانر فانتزی نیاز به فضاسازی و همچنین توصیفات خیلی دقیقی داره و ژانر عاشقانه، طالب مهارت نویسنده توی شخصیت پردازی هست که در ادامه، این موضوعات رو بررسی خواهیم کرد.
نویسندهی عزیز و هنرمند، در باب کنار هم چیدن جملات، برای ساختن خلاصهای جذاب، هوشمندانه و بسی حرفهای عمل کرده.
خلاصه ژالودهای از اتفاقات پیشرو و یکی از دارای اهمیتترین جز هر اثر به شمار میره.
خلاصهای که نویسندهی عزیز برای اثر جذابش در نظر گرفته، دارای اندازه معقول و متنی مناسب با شناسنامه و همچنین باقی محتوای رمان هست.
سؤالاتی که نویسنده، در پایان متن خلاصه برای ما قرار داده، ذهن هر خوانندهای رو به چالش میکشه.
مقدمه هم کم از خلاصه نداره، اونقدر زیباست که هر مخاطبی رو به خوندن ادامه تشویق میکنه و این، تحسین برانگیزه!
جلد اثر، یه گل رز حبس شده رو نشون میده که میتونه مفاهیم بسیاری داشته باشه. ژانر عاشقانه و همچنین فانتزی، توی این جلد بهطور یکسان حضور دارن.
آغاز رمان هیجانانگیز بود! قلم قوی و صح*نهها بس جذاب؛ اما چیزی توی ذوق خواننده میزنه، اینه که بهجای استفاده از صح*نههای فانتزی یا عاشقانه برای آغاز، ژانرهای جنایی و تراژدی بودند که خواننده رو با خودشون همراه میکردن و این کمی خواننده رو گیج میکنه؛ همچنین پرش زمانی، اون هم اوایل رمان توی پارت اول رو به هیچوجه پیشنهاد نمیکنم.
توی یه اثر حرفهای، نویسنده در آغاز به مخاطبش اجازه میده تا بتونه اتفاقات رو هضم کنه، با حال و هوای رمان آشنا شه و با شخصیتها، به قولی همذاتپنداری کنه و بعد، رمانش رو به سمت آینده، یا گذشته سوق بده. ما که عجله نداریم! اول بفهمیم چی به چیه، بعد گذشته رو نبش قبر و آینده رو کند و کاو کنیم.
همچنین توی پارت دوم، اینکه دخترمون هیچ تعجبی از دیدن اون موجود نکرد، یا حتی توی مونولوگها راجبش فکر نکرد، خواننده رو گیج و کلافه میکنه.
از آغاز تا میانه، اثر سیر تندی داشته و خواننده رو از این سو به اون سو کشیده که این، میتونه یه نقطه ضعف برای اثر به شمار بره.
توصیه میکنم نویسندهی عزیز، عجلهای برای گنجوندن اتفاقات توی اثر به خرج نده.
تعادل بین دیالوگ و مونولوگ به خوبی رعایت شده و باید بگم «ایول بانوی خوش قلم! گل کاشتی!» گرچه یک سری اشتباهات، توی دیالوگنویسی توی اثر به چشم میخورد؛ اما با یه ویرایش ساده و کلی قابل حل شدنه.
خوشبختانه نویسندهی خلاق ما، هیچگونه چرخش قلمی نداشته و لحن و بافت رمان به خوبی رعایت شده.
فضا سازی قوی بود؛ اما شخصیت پردازی جای کار داره که این میتونه به مرور، تبدیل به نقطهی ضعف اثر شه. توصیفات کامل و بهجا؛ اما نویسنده در ر*اب*طه با توصیف احساسات، چندان قوی عمل نکرده و انتظار میره، از این به بعد، به توصیفات احساسی و همچنین شخصیت پردازی، بهای بیشتری بده.
خوشبختانه زاویه دید چرخش نداشت و خواننده رو گیج نمیکرد. ایدهی رمان کاملا جدید و پیرنگ نسبتا متفاوت و جذابی داشت.
ایرادات نگارشی چندانی نداشت و این تحسین برانگیزه؛ اما استفادهی بیمورد از علامت تعجب و نقطه ویرگول توی اثر مشهود بود که قابل اصلاح و ویرایش هست.
عالی بودید بانوی شیرین قلم

آرزومند درخشش قلمت هستم
